bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۳۲۷۹۵
چالش‌های ریاض در سایه توافق‌نامه‌های ابراهیم

آیا رهبران عرب می‌توانند ترامپ و نتانیاهو را مهار کنند؟

آیا رهبران عرب می‌توانند ترامپ و نتانیاهو را مهار کنند؟

ایالات متحده با رهبری ترامپ به سمت الیگارشی مالی و تکنوفئودالیسم پیش رفته است، در حالی که خاورمیانه تحت تأثیر سیاست‌های غیرقابل پیش‌بینی آمریکا و اسرائیل با بحران‌های جدید روبه‌رو است. پیشنهاد‌های جنجالی ترامپ و نتانیاهو برای پاکسازی قومی فلسطینیان و انتقال آنها به کشور‌های همسایه، واکنش‌های تند عربستان و تهدید ثبات منطقه را به همراه داشته است. پادشاهی‌های عربی اکنون با چالشی جدی در حفظ تعهدات خود در توافق‌نامه‌های ابراهیم مواجه‌اند.

تاریخ انتشار: ۱۳:۲۴ - ۲۷ بهمن ۱۴۰۳

آیا رهبران عرب می‌توانند ترامپ و نتانیاهو را مهار کنند؟فرارو- مارکو کانلوس، سفیر سابق ایتالیا در عراق.

به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، طی سال‌های اخیر، ایالات متحده به‌آرامی وارد نوعی الیگارشی مالی و تکنوفئودالیسم شده است؛ روندی که در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ با سرعت و شدت بیشتری دنبال شده است. این تغییرات به‌قدری ساختاری و عمیق پیش می‌روند که برخی ناظران سیاسی، آن را به یک سلطنت مشروطه تشبیه کرده‌اند؛ نظامی که در آن، اصول تفکیک قوا میان شاخه‌های اجرایی، قانون‌گذاری و قضایی به‌طور فزاینده‌ای تضعیف شده است.

دونالد ترامپ، با پشتیبانی گروهی از نخبگان مالی و فناوری از جمله ایلان ماسک تلاش کرده نفوذ خود بر کارکنان دولت فدرال را گسترش دهد و کنترل بیشتری بر دو مجلس کنگره اعمال کند. در همین راستا، انتظار می‌رود دیوان عالی نیز به تدریج همراهی بیشتری با تغییرات پیشنهادی ترامپ در ساختار‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور نشان دهد. با این حال، تاکنون تنها تعداد محدودی از قضات فدرال در برابر برخی از دستورات اجرایی او مقاومت کرده و آنها را به چالش کشیده‌اند.

دیدار ترامپ و ملک عبدالله؛ مایه شرمساری یا راهی به جلو؟

این وضعیت تا حد زیادی یادآور برخی نظام‌های سلطنتی خاورمیانه است، جایی که آتش‌بس‌های شکننده و تنش‌های مداوم همچنان در لبنان و غزه جریان دارند. در همین حال، اسرائیل بار‌ها به نقض این آتش‌بس‌ها متهم شده است. اگرچه ترامپ در برابر این اتهامات سکوت اختیار کرده، اما واکنش حماس و تأخیر در آزادسازی گروگان‌ها باعث شد او با لحنی تند اعلام کند که آتش‌بس تا شنبه آینده به پایان خواهد رسید.

آنچه روز سه‌شنبه در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید بین دونالد ترامپ و ملک عبدالله اردن رخ داد، برای بسیاری از عرب‌ها؛ به‌ویژه آنهایی که هنوز به غرور ملی خود وفادارند مایه شرمساری بود. هنگامی که ترامپ طرح خود برای غزه را به‌وضوح شرح می‌داد، ملک عبدالله ترجیح داد سکوت کند. طرحی که گویا به بازنویسی اساس‌نامه‌های دیپلماسی نیاز دارد و چیزی شبیه به «سیاست خارجی بر اساس معاملات ملکی» به نظر می‌رسد. ترامپ بار‌ها بر لزوم پاکسازی قومی فلسطینیان ساکن غزه و انتقال آنها به کشور‌های همسایه غیر از اسرائیل تأکید کرده است. این پیشنهاد، نه تنها تعادل شکننده منطقه را برهم می‌زند، بلکه دو کشور مصر و اردن را، که خود با چالش‌های جدی بی‌ثباتی رو‌به‌رو هستند در معرض بحران‌های جدیدی قرار می‌دهد.

مشخص نیست که آیا ملک عبدالله پس از پایان نشست به ترامپ واکنشی نشان داده است یا خیر، اما به‌راحتی می‌توان حدس زد که علت تأخیر سفر عبدالفتاح السیسی به واشنگتن، پرهیز از قرار گرفتن در چنین موقعیت تحقیرآمیزی بوده است. اصولاً برخورد با اظهارات ترامپ همواره این قاعده را به‌دنبال دارد: نباید آنها را جدی گرفت. سخنان او به‌سرعت تغییر می‌کنند و در این عصر پساحقیقت، کمتر واقعیتی ثابت باقی می‌ماند. ممکن است این اظهارات تنها بخشی از سبک معامله‌گری او باشند و به‌واقع آنها را جدی نگیرد.

در حال حاضر، مشخص نیست که دونالد ترامپ چگونه ادعای مالکیت غزه را با تعهدش به عدم اعزام نیرو‌های آمریکایی به خاورمیانه سازگار خواهد کرد. همچنین، مشخص نیست که این اظهارات بازتاب تفکرات شخصی او هستند یا محصول مشاوره تیم سیاست خارجی‌اش؛ تیمی که غالباً شامل افرادی نزدیک به بنیامین نتانیاهو است.

چالش عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان در سایه تعهدات فلسطینی

اشارات اخیر نتانیاهو نیز به‌طور ویژه‌ای جلب توجه کرده است. او پیشنهاد کرد که کشور فلسطینی در عربستان سعودی، جایی که زمین‌های خالی فراوانی وجود دارد، تشکیل شود. این اظهارات بلافاصله با واکنش تند عربستان روبه‌رو شد. دربار سلطنتی عربستان تأکید کرد که همچنان به تلاش‌های خود برای تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شرقی پایبند است و تا زمان تحقق این هدف، روابطش را با اسرائیل عادی نخواهد کرد. این موضع‌گیری ممکن است سال‌ها تلاش دیپلماتیک آمریکا و اسرائیل را برای نزدیک کردن عربستان به توافق‌نامه‌های ابراهیم به‌شدت تحت تأثیر قرار دهد. با این حال، تأثیر واقعی این رویداد‌ها تنها در طول زمان آشکار خواهد شد.

اگر کشور‌های عربی قصد دارند در مسیر سیاست ایالات متحده برای دستیابی به صلح پایدار در خاورمیانه نقشی ایفا کنند، باید انسجام و وحدت مواضع خود را به نمایش بگذارند. اجلاس سران عرب که قرار است در ۲۷ فوریه برگزار شود، ممکن است یکی از آخرین فرصت‌ها برای نشان دادن چنین همگرایی باشد. با این حال، تجربه تاریخی نشان می‌دهد که بسیاری از این گردهمایی‌ها به صدور بیانیه‌های دیپلماتیک و سخنرانی‌های پرشور محدود مانده‌اند، بدون اینکه نتایج ملموس و پایدار به بار آورند. ابتکار صلح عربی سال ۲۰۰۲ نمونه‌ای بارز از این ناکامی است؛ طرحی که ایالات متحده و اسرائیل هرگز به‌طور جدی در دستور کار خود قرار ندادند.

اردن و مصر: قربانی سیاست‌های غیرقابل پیش‌بینی آمریکا

قطر و امارات توانسته‌اند با واشنگتن در سطوح مختلف دیپلماتیک و اقتصادی همکاری کنند و حتی موضوعات حساس و ناخوشایند را به‌طور مستقیم با مقامات آمریکایی و اسرائیلی مطرح کنند. در مقابل، عربستان سعودی با چالشی پیچیده مواجه است: از یک سو، این کشور باید اصلاحات داخلی خود را ادامه دهد و از سوی دیگر، جایگاهش را به‌عنوان خادم الحرمین حفظ کند. این چالش زمانی عمیق‌تر می‌شود که محمد بن سلمان ولیعهد سعودی در شرایطی به توافق‌نامه‌های ابراهیم ملحق شود که سیاست‌های واشنگتن و تل‌آویو بر فضای ثبات و صلح منطقه‌ای تأثیرات قابل‌توجهی گذاشته‌اند.

در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، فشار‌های اقتصادی و دیپلماتیک سنگینی بر عربستان اعمال شد. ترامپ به‌صراحت اعلام کرده بود که حمایت از عربستان تنها در ازای خرید‌های نظامی هنگفت امکان‌پذیر است. این فشارها، که ابتدا از حدود ۵۰۰ میلیارد دلار آغاز و به مرور به ۶۰۰ میلیارد و حتی یک تریلیون دلار رسید، به‌طور مستقیم بر روابط عربستان و ایالات متحده سایه انداخت. هم‌زمان، کشور‌های آسیب‌پذیرتری مانند اردن و مصر، که به کمک‌های اقتصادی و نظامی غرب وابسته‌اند، به‌طور فزاینده‌ای تحت‌تأثیر سیاست‌های غیرقابل‌پیش‌بینی آمریکا و اسرائیل قرار گرفته‌اند. این وضعیت نه تنها توان چانه‌زنی این کشور‌ها را کاهش داده، بلکه ثبات سیاسی و اجتماعی آنها را نیز به‌طور جدی تهدید کرده است.

رفتار‌های اخیر واشنگتن و تل‌آویو بسیاری از اصول پذیرفته‌شده دیپلماسی خاورمیانه را به چالش کشیده است. تحلیلگران بر این باورند که این رویکردها، خردگرایی و دوراندیشی در تعاملات دیپلماتیک منطقه‌ای را به حاشیه رانده‌اند. به نظر می‌رسد ترامپ و نتانیاهو نه تنها از تجارب ناکام گذشته درس نگرفته‌اند، بلکه شاید به‌عمد به‌دنبال تشدید تنش‌ها در غزه هستند. علاوه بر این، نشانه‌هایی وجود دارد که دولت جدید ایالات متحده ممکن است حتی فراتر رود و الحاق بخش‌های بیشتری از کرانه باختری و شاید مناطقی از سوریه به اسرائیل را به رسمیت بشناسد.

در واکنش، عربستان سعودی این اقدامات را به‌شدت محکوم کرده و در بیانیه‌ای از کاخ سلطنتی، جنایات مستمر اسرائیل و تلاش‌های آن برای پاکسازی قومی فلسطینی‌ها را برجسته ساخت. این بیانیه تأکید کرد که اسرائیل هیچ درکی از پیوند‌های تاریخی، عاطفی و حقوقی مردم فلسطین با سرزمینشان ندارد. اکنون، پرسش اصلی این است: آیا پادشاهی‌های عربی همچنان به تعهدات خود در چارچوب توافق‌نامه‌های ابراهیم پایبند خواهند ماند؟ آیا مصر و اردن، با وجود رفتار‌های آشکارا غیرصلح‌آمیز اسرائیل، به معاهدات صلح خود با این کشور وفادار خواهند ماند؟ این پرسش‌ها از جمله مسائل کلیدی هستند که پاسخ به آنها می‌تواند مسیر آینده دیپلماسی منطقه‌ای را مشخص کند.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین