bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۳۲۲۹۵
سناریو‌های پیش روی ایران و آمریکا؛

کار ایران و ترامپ به کجا کشیده خواهد شد؟

کار ایران و ترامپ به کجا کشیده خواهد شد؟

با روی کار آمدن دونالد ترامپ و رویکردی پیچیده‌تر نسبت به ایران، تهران باید بین مذاکره و مقاومت تعادلی بیابد. با اینکه مقامات ارشد ایران تمایل به مذاکرات را نشان داده‌اند، تجربه‌های گذشته و بی‌اعتمادی به آمریکا مانع توافق فوری است. با وجود فشار‌های اقتصادی و منطقه‌ای، رویکرد ایران به دیپلماسی با احتیاط و واقع‌گرایی همراه است. آینده روابط تهران-واشنگتن به تصمیمات هوشمندانه و متقابل وابسته می‌باشد.

تاریخ انتشار: ۰۹:۱۷ - ۲۷ بهمن ۱۴۰۳

فرارو – «توحید اسدی»، دکترای مطالعات آمریکا از دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و پژوهشگر مدعو در دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه زوریخ

به گزارش فرارو به نقل از مرکز مطالعات الجزیره، با روی کار آمدن دوباره دونالد ترامپ در کاخ سفید، بار دیگر توجه‌ها به روابط پیچیده میان ایران و ایالات متحده جلب شده است. در ایران، مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران که در ژوئیه ۲۰۲۴ با شعار بهبود روابط بین‌المللی از جمله با کشور‌های غربی به قدرت رسید، احتمال آغاز مذاکرات با آمریکا را مطرح کرده است. از سوی دیگر، دونالد ترامپ در واشنگتن به «راه‌هایی برای تضمین توافق» اشاره کرده و به‌صورت تلویحی از امکان دستیابی به یک توافق سخن گفته است. با این حال، باوجود این اظهارات که ممکن است نشانه‌ای از بازگشت دیپلماسی تلقی شود، نمی‌توان به‌سرعت انتظار تحولات اساسی و کوتاه‌مدت داشت.

گزینه‌های ایران؛ از بازگشت به مذاکرات تا تقویت مقاومت

در نخستین دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، سیاست‌های بسیار سختگیرانه‌ای علیه ایران به کار گرفته شد که اثرات آن همچنان بر روابط دو کشور باقی مانده است. تصمیم آمریکا برای خروج یک‌جانبه از توافق هسته‌ای در سال ۲۰۱۸ به‌عنوان نقطه عطفی در افزایش تنش‌ها مطرح می‌شود. این اقدام منجر به بازگشت تحریم‌های شدید اقتصادی و تشدید انزوای ایران گردید. در کنار آن، کمپین فشار حداکثری با هدف تضعیف اقتصاد ایران و محدود کردن نفوذ منطقه‌ای آن به اجرا درآمد. علاوه بر این، ترور سردار «قاسم سلیمانی» در ژانویه ۲۰۲۰، واکنش شدید ایران را به همراه داشت و به تنش‌های منطقه‌ای دامن زد.

این اقدامات هنوز در ذهن ایرانیان تازه مانده و بازگشت ترامپ به قدرت، ایران را در موقعیتی قرار داده است که باید میان احتمال بازگشت به دیپلماسی و خطرات رویارویی مستقیم، تعادل برقرار کند. در شرایطی که اقتصاد ایران شکننده به نظر می‌رسد و نیاز به ثبات داخلی افزایش یافته، تهران در حال بازبینی و بازتعریف سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی خود است. پرسش کلیدی این است که آیا ایران آماده است تا به مذاکرات تن دهد؟ اگر چنین است بایستی پرسید تحت چه شرایطی؟ یا اینکه ترجیح می‌دهد موضع مقاومت را اتخاذ کند و خود را برای سناریو‌های سخت‌تر آماده سازد؟

چالش‌های اقتصادی و مسیر دیپلماتیک پیش روی تهران

تا این لحظه، مقامات ارشد ایران با احتیاط زیادی عمل کرده‌اند و سیاست‌هایشان را منوط به رفتار دولت جدید آمریکا کرده‌اند. این رویکرد محتاطانه، ناشی از ابهاماتی است که بازگشت ترامپ به همراه داشته است؛ ابهاماتی که طیفی از سناریو‌ها را در بر می‌گیرند: از بازنویسی یک توافق جامع جدید تا ادامه کمپین فشار حداکثری به شکلی تازه. سناریوی نگران‌کننده‌تر، احتمال رویارویی مستقیم است. هرچند احتمال تحقق هر یک از این سناریو‌ها متفاوت است، اما نمی‌توان هیچ‌کدام را از دایره احتمال دور دانست.

ایران در حال ارزیابی گزینه‌های موجود است و سیاست‌های خود را بر اساس چند عامل کلیدی تنظیم می‌کند:

الف - نخبگان سیاسی کشور به اهمیت بازنگری پویا و عمل‌گرایانه در سیاست‌های منطقه‌ای خود آگاه هستند. این رویکرد که پیش از تشدید تنش‌ها در خاورمیانه آغاز شد، بر تقویت اتحاد با کشور‌های همسایه و دیگر قدرت‌های منطقه‌ای متمرکز شده است. هدف اصلی چنین سیاستی، ایجاد محیطی باثبات‌تر و امیدوارانه‌تر است که بتواند حمایت بین‌المللی و منطقه‌ای را به خود جلب کند.

ب - دولت ایران با چالش‌های اقتصادی قابل توجهی مواجه است. در این وضعیت، سیاست‌های اقتصادی بر کاهش اثرات تحریم‌ها، تقویت تولید داخلی و شناسایی فرصت‌های تجاری جدید متمرکز شده‌اند. این اقدامات، تلاشی برای کاهش فشار اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی مردم است.

ج - تنش‌ها و حملات متقابل با اسرائیل، به‌ویژه در لبنان و سوریه باعث شده تا تهران بر تقویت توان نظامی خود تأکید کند. این اقدامات که با هدف بازدارندگی در برابر تجاوزات و حفاظت از تمامیت ارضی کشور انجام می‌شود، بر ضرورت آماده‌سازی برای سناریو‌های مختلف آینده تأکید دارند.

د – ضربات واردشده به متحدان منطقه‌ای ایران از سوی برخی تحلیل‌گران به‌عنوان عاملی برای تضعیف موقعیت تهران تلقی شده است. این تصور می‌تواند مذاکرات را به نشانه‌ای از ضعف تعبیر کند و به دشمنان جسارت بیشتری ببخشد. با این حال، مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران این دیدگاه را رد کرده و آن را صرفاً «رؤیاپردازی» می‌خواند. او بر این باور است که چنین تحلیل‌هایی از نادیده گرفتن توان واقعی ایران ناشی می‌شوند.

ه –  بهبود روابط میان ایران و آمریکا می‌تواند پیامد‌های اقتصادی و سیاسی مهمی نه تنها برای ایران، بلکه برای کل منطقه به همراه داشته باشد. یک ایران باثبات‌تر و شکوفاتر می‌تواند توازن قدرت و اثرات ژئوپلیتیکی در خاورمیانه را دگرگون سازد. این تحولات ممکن است اتحاد‌ها و رقابت‌های منطقه‌ای را بازتعریف کرده و معادلات ژئواکونومیک را به نفع برخی بازیگران و به زیان برخی دیگر تغییر دهد. در چنین وضعیتی، انتظار می‌رود که دیگر قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نیز برای تأثیرگذاری بر این روند وارد عمل شوند.

با در نظر گرفتن تمامی این ملاحظات، پرسش این است: ایران در برابر دولت جدید ترامپ چه سناریو‌هایی را در نظر خواهد گرفت؟

الف – مذاکرات مستقیم با آمریکا

مسعود پزشکیان در چندین موقعیت، آمادگی خود را برای گفت‌و‌گو با ایالات متحده، به‌ویژه با دولت جدید ترامپ ابراز کرده است. از جمله برجسته‌ترین این موارد، مصاحبه‌ای است که وی تنها چند روز پیش از مراسم تحلیف ترامپ با شبکه آمریکایی «ان‌بی‌سی» انجام داد. در این مصاحبه، پیام روشنی فرستاد: «ما آماده مذاکره هستیم.» این اقدام، همراه با اظهارات مشابه از سوی دیپلمات‌های ارشد ایرانی، از تمایل اولیه ایران برای کاوش در مسیر‌های دیپلماتیک و احتمالاً بهبود روابط پرتنش با ایالات متحده حکایت داشت.

با این حال، این دیدگاه تنها موضع موجود در ایران نبود؛ پیشنهاد مذاکره با ایالات متحده بحث‌برانگیز شد و انتقاد‌های زیادی برانگیخت. برخی از نخبگان سیاسی ایران با شک و تردید به این ایده نگاه می‌کردند. آنها معتقد بودند که تجربه‌های گذشته با آمریکا نشان داده‌اند چنین مذاکراتی به‌جای ایجاد همکاری واقعی و دستاورد‌های ملموس، اغلب به افزایش فشار‌ها و مطالبات بیشتر منجر شده است. این تفسیر یا به‌عنوان نشانه‌ای از اختلاف نظر در میان رهبران سیاسی ایران تلقی می‌شد یا به تعبیری ویتگنشتاینی، بخشی از یک بازی زبانی بود. در هر صورت به نظر می‌رسید که تهران منتظر اقدام عملی از سوی دولت جدید ایالات متحده می‌باشد.

این انتظار چندان به طول نینجامید. حدود دو هفته پس از مراسم تحلیف، ترامپ نخستین اقدام رسمی خود را با صدور یک یادداشت ریاست‌جمهوری در حوزه امنیت ملی آشکار ساخت. او در زمان امضای این سند اعلام کرد که هدف اصلی، ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است، اما این یادداشت فراتر از این رفت و مواردی همچون مقابله با نفوذ منطقه‌ای ایران، توسعه برنامه موشکی و دیگر قابلیت‌های تسلیحاتی متعارف و نامتقارن را نیز شامل می‌شد. این تغییر در رویکرد، از نگاه مقامات ایرانی دور نماند. آنها این یادداشت را نه به‌عنوان دعوتی به گفت‌و‌گو، بلکه به‌عنوان نشانه‌ای از دور جدیدی از تقابل تعبیر کردند. حتی ادعای ترامپ مبنی بر امیدواری به عدم اجرای اقدامات جدید علیه تهران، تأثیری بر دیدگاه رهبران ایران نداشت. از نگاه آنها، لحن و محتوای این یادداشت چیزی جز یادآور مواضع خصمانه پیشین نبود.

دولت ایران با سنجیدن گزینه‌های خود در پس‌زمینه‌ای از نارضایتی‌های تاریخی و محاسبات راهبردی به ارزیابی پیامد‌های این مانور جدید پرداخت. «فاطمه مهاجرانی»، سخنگوی دولت در اولین واکنش رسمی خود به مذاکرات احتمالی با ایالات متحده، با لحنی محتاطانه صحبت کرده و بر اصول عزت، حکمت و مصلحت تأکید کرد. این رویکرد به تعبیر برخی ناظران، بیانگر گونه‌ای «واقع‌گرایی آرمان‌گرایانه» در سیاست خارجی ایران است که میان اصول ایدئولوژیک و ملاحظات عمل‌گرایانه تعادلی پیچیده برقرار می‌کند.

با این حال، اظهارات مهاجرانی از شفافیت چندانی برخوردار نبود، تا جایی که آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر معظم ایران، چند روز بعد با ارائه موضعی قاطع به صحنه آمد: «مذاکره با چنین دولتی نه منطقی است، نه عاقلانه و نه شرافتمندانه، و [ما]نباید با آن مذاکره کنیم.» این پیام روشن نشان داد که ایران در عزم خود برای حفظ حاکمیت و ایستادگی در برابر تهدید‌های خارجی احتمالی مصمم باقی مانده است. در میان گمانه‌زنی‌ها پیرامون نشانه‌های پیشین از تعامل میان طرفین، شرایط فعلی به آمیزه‌ای از انتظارات امیدوارکننده و واقعیت‌های ناامیدکننده تبدیل شده است. در صورتی که واقعاً قصد ورود به مذاکرات مستقیم و معنادار فراتر از شعار‌ها و لفاظی‌های معمول وجود داشته باشد، باید تجربه‌های تاریخی در این زمینه به دقت مد نظر قرار گیرد.

استفاده از درس‌های حاصل از مذاکرات پیشین، به‌ویژه توافق هسته‌ای برجام نشان می‌دهد که برگزاری گفت‌و‌گو‌ها به‌صورت غیرعلنی و به دور از جنجال‌های عمومی می‌تواند تأثیر مثبتی داشته باشد. چنین رویکردی می‌تواند فشار‌های بیرونی را کاهش داده و فضایی برای تبادل نظر‌های صریح و سازنده ایجاد کند. علاوه بر این، باز کردن گره‌ها به صورت تدریجی و قدم به قدم می‌تواند پایه‌ای مناسب برای پیشرفت در مذاکرات ایجاد کند. رویکرد مرحله‌به‌مرحله نه تنها به دستیابی به توافق‌های پایدار کمک می‌کند، بلکه راه را برای مذاکرات جامع‌تر و ارائه راه‌حل‌های مؤثرتر هموار می‌سازد. با این حال، وجود چارچوبی کلی که مورد توافق هر دو طرف باشد، همچنان ضروری است تا مسیر مذاکرات به‌درستی هدایت شده و هدفمند پیش رود.

ب – مذاکرات غیرمستقیم به عنوان جایگزین

مذاکرات غیرمستقیم که از طریق واسطه‌ها و کانال‌های ارتباطی جانبی انجام می‌شوند، همچنان گزینه‌ای مناسب برای جایگزینی مذاکرات مستقیم میان ایالات متحده و ایران به شمار می‌روند. این رویکرد می‌تواند فضایی کمتر تنش‌آلود ایجاد کند و به هر دو طرف اجازه دهد که مواضع و نگرانی‌های خود را بدون فشار‌های ناشی از تعامل مستقیم مطرح کنند. چنین شرایطی امکان تمرکز بیشتری بر مسائل اصلی و حیاتی فراهم می‌آورد. علاوه بر این، مذاکرات میانجی‌گری‌شده در مقایسه با مذاکرات مستقیم در صورت عدم موفقیت پیامد‌های منفی کمتری به همراه دارند. در این حالت، یک میانجی می‌تواند انتظارات را بهتر مدیریت کرده و از قطع کامل روابط و ارتباطات جلوگیری کند. همچنین، مذاکرات غیرمستقیم می‌توانند به‌عنوان یک گام مقدماتی عمل کرده و زمینه‌ای برای تدوین چارچوبی جهت انجام مذاکرات مستقیم آینده فراهم کند. این فرایند به‌نوبه خود می‌تواند به کاهش تنش‌ها و ترمیم روابط طولانی‌مدت بین ایران و آمریکا کمک کند.

ج – سناریوی نه مذاکره و نه جنگ

سناریوی «نه مذاکره، نه جنگ» دو دیدگاه متناقض را در بر می‌گیرد. از یک سو، به دلیل تحولات پیش‌بینی‌ناپذیر و پیچیده در خاورمیانه، به نظر می‌رسد این رویکرد کمتر محتمل است که دوام بیاورد. شرایط منطقه‌ای به گونه‌ای است که اهمیت مذاکرات برای پیشگیری از بروز درگیری‌های جدید در سطح منطقه‌ای و حتی جهانی روز به روز آشکارتر می‌شود. از سوی دیگر، ممکن است این سناریو برای مدت طولانی‌تری پایدار بماند، زیرا تهران مجبور است با منابع و توانایی‌های کنونی خود با احتیاط بیشتری عمل کند. این ملاحظه‌کاری، می‌تواند ایران را به یک مذاکره‌کننده محتاط‌تر و متفکرتر نسبت به گذشته تبدیل کند.

فضای بی‌اعتمادی و عدم اطمینان در روابط میان ایران و ایالات متحده همچنان پابرجاست. آیت الله علی خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی پیشتر هشدار داده بودند که «پشت لبخند‌های دیپلماتیک، دشمنی‌ها و کینه‌ها نهفته است» و تأکید داشتند که باید در مواجهه و مذاکره با دیگران هوشیار بود. «عباس عراقچی»، وزیر امور خارجه ایران، نیز در گفت‌و‌گو با اسکای نیوز با اشاره به احتمال مذاکرات با دولت ترامپ گفت: «من احتمال یک توافق جدید یا دور جدیدی از مذاکرات را رد نمی‌کنم [..]، اما اکنون بی‌اعتمادی ما نسبت به گذشته بسیار بیشتر است.»  عباس عراقچی این موضع را در مصاحبه‌ای با الجزیره در جریان سفر خود به دوحه تکرار کرد و اظهار داشت که به دلیل کمبود اعتماد میان دو طرف، پایه‌ای محکم برای آغاز مذاکرات جدید با دولت آمریکا وجود ندارد.

این اظهارات با رویکرد ظاهراً منعطف ترامپ همخوانی دارد. او پیشتر گفته بود: «امیدوارم ایران به توافقی دست پیدا کند. البته اگر هم توافقی نکنند، فکر می‌کنم این هم خوب است.» این موضع‌گیری که نوعی حفظ گزینه‌های باز و تکیه اولیه بر گفت‌و‌گو را نشان می‌دهد، در تغییرات کابینه او نیز به وضوح دیده می‌شود. انتصاب‌های جدید دولت ترامپ در مقایسه با ترکیب قبلی او، رویکرد او را برای ترجیح گفت‌و‌گو به عنوان نخستین راهکار و حفظ انعطاف‌پذیری در مواجهه با ایران بازتاب می‌دهد.

بازگشت به میز مذاکره: آیا زمان از دست خواهد رفت؟

اینکه ایران و آمریکا بخواهند از نمایش شتاب‌زده یا اشتیاق مفرط برای آغاز مذاکرات پرهیز کنند، به‌راحتی قابل درک است. هر دو طرف به احتمال زیاد در حال ارزیابی دقیق نیات و قابلیت‌های یکدیگر هستند؛ چراکه این ارزیابی‌های متقابل نقش اساسی در تعیین مسیر بعدی تعاملات دارد. آنها همچنین ضرورت زمان برای بازتنظیم و تکمیل راهبردهای خود را درک می‌کنند. این دوره‌ی ارزیابی می‌تواند فرصتی را برای تعاملات غیرعلنی فراهم کند که به نوبه‌ی خود، زمینه‌ی مساعدی برای مذاکرات رسمی ایجاد خواهد کرد. با این حال، زمان نامحدود نیست. تحولات ژئوپلیتیکی به سرعت در حال تغییر هستند و پنجره‌ی فرصت برای مشارکت معنادار ممکن است بسته شود. در این شرایط، تأخیر بیش از حد می‌تواند به تشدید تنش‌ها و حتی بروز محاسبات اشتباه بینجامد و در نهایت، شانس موفقیت یک راه‌حل دیپلماتیک را کاهش دهد.

پتانسیل وقوع درگیری گسترده‌تر میان ایالات متحده و ایران همچنان موضوعی قابل توجه و جدی است. تشدید مواضع نظامی، افزایش فشار تحریم‌های اقتصادی و نقش‌آفرینی بازیگران منطقه‌ای مانند اسرائیل، همگی می‌توانند به بالا گرفتن تنش‌ها منجر شوند. در پاسخ، ایران ممکن است استراتژی‌های تهاجمی‌تری را در پیش بگیرد که این امر می‌تواند احتمال محاسبات اشتباه و پیامد‌های ناخواسته را افزایش دهد. ماهیت بی‌ثبات و پیچیده این تعاملات، وضعیت را به شکلی مخاطره‌آمیز درآورده و خطر بروز درگیری گسترده‌تر را تشدید می‌کند. همان‌طور که «بروس ریدل» (Bruce Riedel)، پژوهشگر ارشد مرکز سیاست خاورمیانه به‌درستی یادآور شده است: «شروع یک درگیری با ایران آسان است، اما پایان دادن به آن بسیار دشوار خواهد بود.»

پنجره‌ی فرصت برای تعامل؛ آیا طرفین از آن بهره خواهند برد؟

روابط آینده ایران و آمریکا به تعادلی ظریف و دقیق وابسته است. با وجود تمایل برای ازسرگیری مذاکرات، پیشینه خصومت‌ها و بی‌اعتمادی عمیق این احتمال را تضعیف می‌کند. ایران در دوران ریاست جمهوری مسعود پزشکیان، اشتیاق به تعامل را نشان می‌دهد، اما همچنان در اتخاذ گام‌های عملی بسیار محتاط عمل می‌کند. از سوی دیگر، ایالات متحده با دولت ترامپ و میراثی از سیاست‌های خصمانه علیه ایران، یک طرف مذاکره‌کننده قدرتمند و تعیین‌کننده به شمار می‌رود. مسیر پیش رو مستلزم هدایت هوشمندانه، صبر راهبردی و همچنین تمایل به بررسی گزینه‌های دیپلماتیک است، در حالی که آمادگی برای مواجهه با افزایش احتمالی تنش‌ها نیز نباید نادیده گرفته  شود.

با توجه به اینکه هر دو کشور مشغول ارزیابی متقابل نیت‌ها و ظرفیت‌های یکدیگر هستند، فرصت برای پیشبرد یک تعامل معنادار همچنان موجود است، اما این پنجره‌ی فرصت، بی‌پایان نیست. اهمیت چنین گشایشی بسیار بالا است؛ در حالی که نتیجه نهایی آن همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. با این وجود، امکان آغاز فصلی تازه در روابط ایران و آمریکا وجود دارد؛ به شرطی که هر دو طرف طی ماه‌های آینده اقدامات و تصمیمات مناسب و حساب‌شده‌ای را اتخاذ کنند.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین