اگر ایران آمادگی خود را برای مذاکره نشان دهد، میتوانم تصور کنم که ترامپ این فرصت را مغتنم بشمارد.
فرارو– در این گفتوگو، تحلیلگران درباره پیشبینی تحولات سال ۲۰۲۵ بحث کردند. محور اصلی موضوعات شامل پایان احتمالی جنگ اوکراین بهدلیل تغییر مواضع آمریکا تحت ریاستجمهوری ترامپ، فشار بر اسرائیل برای حل سریع بحران غزه و استراتژیهای جدید علیه ایران بود. علاوه بر این، تنشهای تجاری آمریکا با چین و اروپا بهعنوان چالشهای اقتصادی مهم مطرح شد. در بخش زیر سعی خواهیم کرد مصاحبه این نشریه با اما اشفورد کارشناس ارشد مسائل بین الملل مرکز استیمسون در مورد تحولات سیاست خارجی در سال ۲۰۲۵ را مورد بررسی قرار دهیم.
به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، اما اشفورد مصاحبه را این طور آغاز میکند: سال نو شما مبارک، مت! آیا برای سالی آرامتر و بیتنشتر هیجانزده هستید؟
مت کرونیک: با توجه به جنگهای بزرگ در اروپا و خاورمیانه، امیدوارم سال ۲۰۲۵ کمی صلحآمیزتر باشد. البته شانس کمی وجود دارد که اوضاع بهبود یابد، اما همین هم غنیمت است. در واقع، فکر کردم این موضوع میتواند ایده خوبی برای اولین ستون سال جدید ما باشد. پیشبینی شما برای ۲۰۲۵ چیست؟
اما اشفورد: من از پیشبینی کردن دست کشیدهام. وقتی جنگ عراق جریان داشت، وارد دانشگاه شدم؛ بحران مالی جهانی را هنگام فارغالتحصیلی تجربه کردم و فرزندانم در بحبوحه همهگیری کووید-۱۹ به دنیا آمدند. به نظر میرسد که زندگی من همواره با هرجومرج گره خورده است.
مت کرونیک: قطعاً بسیاری از اتفاقات سال ۲۰۲۵ پیشبینینشده خواهند بود؛ مثلاً چه کسی سقوط بشار اسد در سوریه را در آغاز سال ۲۰۲۵ پیشبینی میکرد؟ با این حال، باید گفت سال ۲۰۲۵ میتواند فرصتی برای حل و فصل برخی از درگیریهای بزرگ مانند تحولات غزه و جنگ اوکراین باشد. دونالد ترامپ هنوز رسماً کار خود را آغاز نکرده، اما تغییراتی در مسیر مذاکرات صلح اوکراین به چشم میخورد.
اما اشفورد: بیایید با اوکراین شروع کنیم، همانطور که شما پیشنهاد دادید. اکنون رئیسجمهور جدید ایالات متحده در آستانه آغاز به کار است. او قول داده جنگ اوکراین را پایان دهد. در حالی که بسیاری محدودیتهای قدرت آمریکا را پررنگ میکنند، شگفتآور است که رئیسجمهور ایالات متحده همچنان میتواند دستور کار جهانی را تعیین کند. چند هفته پیش، با هدایت جو بایدن، تصور میشد که غرب آماده است جنگ اوکراین را «تا هر زمان که طول بکشد» ادامه دهد. اما اکنون واضح است که مسیر به سمت مذاکرات صلح در حال تغییر است.
مت کرونیک: فکر میکنم احتمال معقولی وجود دارد که درگیری اوکراین امسال فروکش کند. دولت جدید ترامپ عزم خود را جزم کرده تا این مسئله را به نتیجه برساند و همپیمانان غربی و ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین، نیز پیشاپیش حمایت خود را از این موضع اعلام کردهاند. علاوه بر این، هر دو طرف—روسیه و اوکراین—پس از سه سال جنگ فرسایشی به شدت خسته شدهاند. اگرچه مسیر صلح دشوار خواهد بود، اما اگر توافقی در این زمینه به یکی از خبرهای بزرگ سال ۲۰۲۵ تبدیل شود، تعجب نخواهم کرد.
اما اشفورد: برای من جالب است که کسانی که تا پیش از این معتقد بودند روسیه هرگز به صلح با اوکراین تن نمیدهد، اکنون از در دسترس بودن صلح صحبت میکنند. اما اجازه دهید پیشبینی خودم را مطرح کنم: من مدتهاست که از غرب خواستهام به سمت صلح در اوکراین حرکت کند، اما این مسئله به مراتب پیچیدهتر از تصمیمگیری درباره زمان آغاز مذاکرات است. موضوعات حساسی مانند وضعیت اتحاد اوکراین با ناتو، داراییهای روسیه در غرب و دیگر مسائل پیچیده برای مذاکره وجود دارند. شاید عجیب به نظر برسد، اما مسئله قلمرو یکی از سادهترین موارد برای حل و فصل باشد.
مت کرونیک: حتی اگر تمایل به صلح در هر دو طرف وجود داشته باشد، زمان زیادی لازم است تا این موارد به نتیجه برسند. به همین دلیل، شاید بهتر بود که مذاکرات زودتر آغاز میشد. با این حال، با شما موافقم که جنگ اوکراین احتمالاً امسال یا از طریق یک آتشبس یا نوعی توقف درگیری به پایان خواهد رسید. این جنگ برای همه طرفها بیش از حد پرهزینه شده است که بتوانند ادامه آن را برای سالهای آینده توجیه کنند.
مت کرونیک: در مورد خاورمیانه، نمیتوانم با قطعیت بگویم چه خواهد شد. گرچه تصور رایج این است که ترامپ از دولت بنیامین نتانیاهو و سیاستهای او در هر شرایطی حمایت خواهد کرد، اما صادقانه بگویم، بعید میدانم دولت جدید آمریکا بخواهد با تصویری روبهرو شود که حامی جنگ در غزه باشد. ممکن است ترامپ اسراییلیها را به سمت راهحل سریعتر سوق دهد و آنان را تحت فشار قرار دهد که هرچه زودتر این موضوع را جمعبندی کنند.
به نظر میرسد که ترامپ اسرائیل را به سمت پایان دادن سریع به جنگ غزه سوق خواهد داد. همانطور که خود او تأکید کرده است، میخواهد نتانیاهو و اسرائیل «کاری را که شروع کردهاند تمام کنند» و «آن را سریع به پایان برسانند.»، اما شاید موضوع بزرگتر در خاورمیانه این باشد که سرنوشت ایران به کجا خواهد انجامید. شکی نیست که ترامپ در دور دوم ریاستجمهوریاش تلاش خواهد کرد تا کمپین فشار حداکثری خود در دوران اول را احیا کند؛ این بار احتمالاً با تحریمهای شدیدتر و بازگرداندن گزینه نظامی به میز مذاکره. سؤال کلیدی این است که ایران در برابر این فشارها چگونه واکنش نشان خواهد داد؟
اما اشفورد: آیا مطمئن هستید؟ انتصابهای اخیر در تیم ترامپ چنین دیدگاهی را تقویت نمیکند که او به دنبال یک استراتژی بسیار تهاجمی علیه ایران باشد. افرادی مانند مایک پمپئو و نیکی هیلی که از منتقدان سرسخت تهران محسوب میشوند، در کابینه جدید جایی ندارند.
بسیاری از منصوبین فعلی ترامپ، از جمله مایکل آنتون، پیت هگست و البریج کولبی، هرچند دیدگاهی دوستانه نسبت به ایران ندارند، اما از مخالفان جنگ با این کشور به شمار میروند. این موضوع شاید نشاندهنده آن باشد که ترامپ به جای درگیری مستقیم نظامی، به دنبال احیای مذاکرات با تهران باشد. حتی خود ترامپ چند ماه پیش به احتمال دستیابی به یک توافق دیپلماتیک با ایران اشاره کرده بود. آیا ممکن است کمپین فشار حداکثری این بار با هدف رسیدن به یک توافق انجام شود؟
مت کرونیک: دقیقاً به همین دلیل است که به نظر من سؤال اصلی همچنان این است: تهران چگونه واکنش نشان خواهد داد؟ چهرههای برجسته امنیت ملی در کابینه جدید، از جمله مارکو روبیو، مایکل والتز و پیت هگست، سیاستهای بایدن در قبال ایران را بارها ضعیف خواندهاند و بهشدت مورد انتقاد قرار دادهاند. از سوی دیگر، ترامپ پیشتر از محدودیتهایی که بایدن بر حملات نظامی اسرائیل علیه تأسیسات هستهای ایران اعمال کرده بود، بهعنوان «دیوانهوارترین چیزی که [او]شنیده است» یاد کرده است.
اگر ایران آمادگی خود را برای مذاکره نشان دهد، میتوانم تصور کنم که ترامپ این فرصت را مغتنم بشمارد. دستیابی به توافقی که نهتنها فراتر از توافق هستهای ۲۰۱۵ باشد، بلکه بهطور دائمی فعالیتهای هستهای ایران را محدود کند و گامی در مهار برنامه موشکی و نقش تهران در منطقه بردارد، یک دستاورد دیپلماتیک برای او خواهد بود.
اما اشفورد: خب، هر دو طرف دونالد ترامپ و مسعود پزشکیان اشاره کردهاند که آماده ورود به مذاکرات هستهای هستند. اما اگر انتظار داشته باشیم توافقی بهتر از توافق اوباما حاصل شود، خودمان را گول زدهایم. ایران از زمان خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸، پیشرفتهای قابلتوجهی در برنامه هستهای خود داشته است. با این حال، آیا ترامپ ممکن است توافقی را بپذیرد که برنامه هستهای ایران را در مرحله نهفته متوقف کند، یعنی در ازای کاهش تحریمها و گسترش دیپلماسی درباره امنیت منطقهای؛ جلوی دستیابی ایران به سلاح اتمی را بگیرد؟ این سناریو نه تنها محتمل است، بلکه میتواند یک پیروزی دیپلماتیک برای ترامپ محسوب شود و او را بهعنوان یک صلحطلب معرفی کند.
به نظرم، سؤال اصلی دیگر واکنش تهران نیست، بلکه این است که آیا برخی از مشاوران ترامپ تلاش خواهند کرد تصمیمات او را تضعیف کنند؟ همانطور که در دور اول ریاستجمهوریاش شاهد بودیم. این پرسش درباره اوکراین هم مطرح است. آیا ترامپ میتواند سیاست خارجی دلخواهش را اجرایی کند؟ یا دوباره با گروهی از مشاوران روبهرو خواهد شد که سعی میکنند تصمیمات او را تضعیف کنند؟
مت کرونیک: به نظر میرسد این بار روند انتقال قدرت بسیار سازمانیافتهتر پیش میرود و انتصابهای اولیه نشان از انتخاب افرادی دارد که هم شایستگی دارند و هم وفادار به رئیسجمهور هستند. البته نمیتوان انکار کرد که ترکیب کابینه حاوی عناصری از «تیم رقبا» است. برای مثال، تولسی گبرد و مارکو روبیو دیدگاههای متفاوتی دارند و احتمالاً بر سر برخی مسائل اختلافنظر خواهند داشت.
با این حال، در نهایت این ترامپ است که تصمیم نهایی را خواهد گرفت. برخلاف دوره اول که بسیاری از تصمیمات او توسط بهاصطلاح «بزرگسالان حاضر در اتاق» تضعیف میشد، به نظر میرسد این تیم جدید قصد دارد سیاستهای ترامپ را بهطور وفادارانه اجرا کند.
اما اشفورد: قطعاً جالب خواهد بود که ببینیم چه اتفاقی میافتد! اما درباره آسیا چه نظری دارید؟ آیا تنشهای میان آمریکا و چین در سال ۲۰۲۵ دوباره اوج خواهد گرفت؟ آیا ترامپ سرانجام به توافق صلح با کره شمالی دست پیدا میکند؟ یا اینکه ایالات متحده همچنان، مانند سه دولت گذشته، بر اروپا و خاورمیانه متمرکز خواهد ماند و از اولویت دادن به مسائل آسیایی غافل خواهد شد؟
مت کرونیک: ترکیب تیمی که ترامپ برای دولت خود انتخاب کرده، نشان میدهد که چین بهعنوان بزرگترین تهدید در سیاست خارجی آمریکا تلقی میشود. این افراد تمایل دارند موضوع چین را در اولویت قرار دهند. اما در عین حال، دیپلماسی در اروپا و خاورمیانه انرژی زیادی از دولت خواهد گرفت. به یاد دارید که مذاکرات هستهای ایران در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ چقدر زمان و توجه صرف کرد؟ حالا تصور کنید که آمریکا همزمان درگیر مذاکراتی در دو جبهه دیگر یعنی اوکراین و خاورمیانه شود.
اما اشفورد: علاوه بر این، مشکل دیگری که در برخی از این بحرانها وجود دارد، مسئله «آشپزهای بیش از حد در آشپزخانه» است. ترامپ تاکنون یک نماینده ویژه برای خاورمیانه، یک مشاور ارشد برای امور عربی و خاورمیانه و البته وزیر امور خارجه منصوب کرده است، که معمولاً مسئولیت هدایت دیپلماسی دولت را برعهده دارد. همچنین ریچارد گرنل بهعنوان «فرستاده ویژه برای مأموریتهای خاص» معرفی شده است، هرچند معنای دقیق این عنوان هنوز مشخص نیست. سؤال این است که آیا این افراد میتوانند برای پیشبرد دیپلماسی دولت هماهنگ عمل کنند، یا اینکه اختلافات و رقابتهای داخلی میان آنها منجر به تضعیف تلاشها خواهد شد؟
مت کرونیک: این سؤال مهمی است. اما اجازه دهید ابتدا به پرسش شما درباره آسیا برگردم. فکر میکنم دولت ترامپ رویکرد سختگیرانهتری نسبت به چین به ویژه در حوزه تجارت اتخاذ خواهد کرد. براساس گفتوگوهایی که با کارشناسان داشتهام، احتمالاً شاهد اعمال تعرفههای گسترده و کلی از همان ابتدا نخواهیم بود، اما انتظار میرود تعرفههای هدفمندتری بهسرعت اعمال شوند. ترامپ از دهه ۱۹۸۰ بر این باور بوده که تعرفهها ابزار مؤثری هستند و حتی گفته است: «تعرفه زیباترین کلمه در واژگان است.» بسیاری از تحلیلگران درباره احتمال وقوع جنگ نظامی بر سر تایوان هشدار دادهاند، اما به نظر من، احتمال وقوع یک جنگ تجاری میان آمریکا و چین در سال ۲۰۲۵ بسیار بیشتر است.
اما اشفورد: موافقم. برخلاف گذشته، اکنون ایده استفاده از تعرفهها برای تقویت توانمندیهای صنعتی و اقتصاد داخلی ایالات متحده جدیتر از همیشه مطرح است. مجلات و اندیشکدههای مختلف در تلاشاند تا دستور کار اقتصادی جدیدی بر پایه تعرفهها طراحی کنند. من شخصاً قانع نشدهام. این رویکرد ممکن است نظام تجارت جهانی را، که ایالات متحده برای دههها در شکلگیری آن نقش داشته، تضعیف کند. با این حال، هر کسی که به اقتصاد جهانی در سال ۲۰۲۵ علاقهمند است، باید این ایدهها را جدی بگیرد.
همچنین نباید فراموش کنیم که چین تنها هدف این سیاستها نیست. اروپا نیز خود را برای مقابله با تعرفههای دولت ترامپ آماده میکند و در حال برنامهریزی برای اقدامات تلافیجویانه است. بنابراین، احتمالاً در سال ۲۰۲۵ شاهد آغاز یک جنگ تجاری گستردهتر خواهیم بود.
مت کرونیک: بله و مسائل دیگری نیز در سال ۲۰۲۵ مطرح است که ممکن است فرصت کافی برای بحث درباره آنها نداشته باشیم. مثلاً آیا سویه جدید آنفلوآنزای پرندگان به کووید-۱۹ جدید تبدیل خواهد شد؟ اما پیش از اینکه بحث را تمام کنیم، باید به موضوع دیگری بپردازیم. جیمی کارتر، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، این هفته در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت. میراث او را چگونه میبینید؟
اما اشفورد: قطعاً پایان یک دوران است. کارتر یکی از معدود رؤسای جمهوری بود که دوران پس از ریاستجمهوریاش بهاندازه زمان حضورش در کاخ سفید تأثیرگذار بود. دوران ریاستجمهوری او آشفته بود: انقلاب ایران و بحران گروگانگیری، تهاجم شوروی به افغانستان و تغییر رویکرد او با تأکید بر حقوق بشر در سیاست خارجی.
مت کرونیک: البته نباید فراموش کنیم که دکترین کارتر، که برای دههها جهتگیری حضور ایالات متحده در خاورمیانه را تعیین کرد، از دوران او بهجا مانده است. اما او یک رئیسجمهور تکدورهای بود که با اختلاف زیاد به رونالد ریگان باخت. بااینحال، میراث او بیشتر به دلیل حمایتهایش از حقوق بشر پس از دوران ریاستجمهوری برجسته است.