
در مواجهه با کاهش اعتماد به حمایت نظامی آمریکا، اروپا بررسی راهکارهایی برای تقویت بازدارندگی دفاعی خود را آغاز کرده است. امانوئل مکرون خواستار یکپارچهسازی توان هستهای اروپا شده و بریتانیا و فرانسه را به مدیریت مشترک ظرفیتهای هستهای خود ترغیب کرده است. همزمان، درخواست افزایش بودجههای دفاعی و ایجاد یک «ارتش اروپایی» توسط ولودیمیر زلنسکی، ضرورت همکاری گستردهتر اروپاییها را برجسته میکند.
فرارو– سایمون تیسدال، تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل روزنامه گاردین
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه گاردین، تحقیر آشکاری که دونالد ترامپ و تیم او نسبت به نگرانیهای فزاینده امنیتی اروپا نشان دادهاند، بار دیگر این پرسش حساس را پیش کشیده است: آیا بریتانیا و فرانسه باید توانمندیهای هستهای خود را تحت مدیریتی مشترک قرار دهند و یک سپر دفاعی هستهای مستقل برای اروپا ایجاد کنند؟ چنین اقدامی، بهویژه در صورت کاهش یا توقف حمایتهای آمریکا، میتواند بهعنوان یک بازدارنده قابل اعتماد در برابر تهدیدات ولادیمیر پوتین و روسیه عمل کند.
اگرچه دونالد ترامپ تاکنون مستقیماً تهدید نکرده است که نیروهای هستهای ایالات متحده را از اروپا خارج میکند، اما اظهارات اخیر او نگرانیها را برانگیخته است. ترامپ هفته گذشته اعلام کرد که قصد دارد هزینههای دفاعی، از جمله تسلیحات هستهای را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. علاوه بر این، او بارها ناتو، که ستون اصلی امنیت اروپا محسوب میشود، را بیارزش جلوه داده است. در سال گذشته نیز ترامپ حتی روسیه را تشویق کرد که کشورهایی از ناتو را که از دید او سهم کافی در هزینههای دفاعی نمیپردازند، تحت فشار قرار دهد.
پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، در نشست وزرای دفاع ناتو در بروکسل با صراحت اعلام کرد که دفاع از اروپا دیگر برای واشنگتن یک اولویت استراتژیک به شمار نمیآید. او حتی احتمال خروج نیروهای آمریکایی از این قاره را نیز مطرح کرد. این اظهارات، بهویژه با سخنرانی تند و مستقیم او در کنفرانس امنیتی مونیخ، واکنشهای زیادی را به دنبال داشت. هگست در آن سخنرانی تهدید روسیه را بیاهمیت خواند و تأکید کرد که آمریکاییها اجازه نخواهند داد اروپاییها آنان را «احمق فرض کنند.»
اظهارات غیرمنتظره مقامات ارشد آمریکا، نگرانیهای گستردهای را درباره ایجاد شکاف عمیق و شاید ماندگار در اتحاد فرا آتلانتیک به همراه داشته است. در واکنش به این تحولات، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، رهبران ارشد اروپا از جمله کییر استارمر را به نشستی اضطراری در پاریس دعوت کرده است. در این نشست قرار است مسائلی حیاتی مانند جنگ اوکراین، آینده امنیت اروپا و کنار گذاشته شدن اروپا از مذاکرات صلح میان ایالات متحده و روسیه بررسی شود.
با کاهش اعتماد به حمایت نظامی آمریکا، یک پرسش اساسی در این نشست مطرح خواهد بود: چگونه اروپا میتواند توان دفاعی جمعی خود را تقویت کند، بهویژه در شرایطی که تهدیدات هستهای روسیه رو به افزایش است؟ بوریس پیستوریوس، وزیر دفاع آلمان هشدار داده که ولادیمیر پوتین ممکن است ظرف پنج سال آینده به یکی از اعضای ناتو حمله کند. این نگرانیها توسط لهستان و کشورهای حوزه بالتیک، که به طور مستقیم در معرض این تهدید قرار دارند، نیز مطرح شده است.
مارک روت، دبیرکل ناتو، با درخواست از ۳۲ کشور عضو برای افزایش بودجههای دفاعی، نشان داده که این ائتلاف آماده است در برابر تهدیدات نوظهور قویتر ظاهر شود. برخی دولتها مانند بریتانیا، بهنظر میرسد که از این ایده استقبال میکنند و خود را برای تخصیص منابع بیشتر به توانمندیهای نظامی آماده کردهاند. در همین حال، ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، که به دلیل رویکرد اخیر واشنگتن احساس سرخوردگی میکند، در کنفرانس امنیتی مونیخ پیشنهاد ایجاد یک «ارتش اروپایی» را مطرح کرده است. این ایده، دیدگاهی را منعکس میکند که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه مدتها از آن حمایت کرده است. مکرون همواره بر ضرورت داشتن دفاع یکپارچه و مستقل اروپایی و کاهش وابستگی به آمریکا تأکید کرده است.
ایدهی امانوئل مکرون برای یکپارچهسازی توانمندیهای هستهای اروپا، تاکنون به بحثهای گستردهای در سطح قاره دامن زده است. او از سال ۲۰۲۰ بر این باور بود که شرکای اروپایی باید دربارهی نقش بازدارندگی هستهای فرانسه در تأمین امنیت جمعی اروپا وارد گفتوگوهای جدی شوند. در چارچوب این دیدگاه، فرانسه بهطور ضمنی اعلام کرده است که تهدید علیه یک کشور اروپایی، نظیر آلمان، به منزلهی تهدیدی علیه فرانسه تلقی میشود. هرچند این موضع به یکپارچگی کامل توانمندیهای هستهای اروپا نمیانجامد، اما میتواند حس امنیت جمعی را تقویت کرده و نشان دهد که فرانسه برای امنیت اروپا نقش کلیدی قائل است.
مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک (IISS) در تحلیل خود سه دغدغه عمده فرانسه را در این زمینه مطرح کرده است. نخست، فرانسه نگران این است که دونالد ترامپ، با خروج از ناتو یا کاهش چشمگیر نیروهای متعارف آمریکا در اروپا، اتحاد امنیتی موجود را تضعیف کند. دوم، هرچند شواهد قطعی برای آن ارائه نشده است، اما احتمال کاهش حضور تسلیحات هستهای آمریکا در اروپا نیز بهعنوان یک مسئله مهم در نظر گرفته میشود. سوم و شاید حیاتیتر از همه، این نگرانی وجود دارد که ترامپ، با توجه به اتهامات مکرر درباره بیتوجهی به متحدان اروپایی، ممکن است برای دفاع از اروپا حاضر نباشد خطراتی مشابه آنچه برای شهروندان آمریکایی میپذیرد، متحمل شود. این نگرانیها ریشه در پرسشی دیرینه دارند که از زمان ژنرال شارل دوگل در فرانسه مطرح بوده است: آیا آمریکا برای دفاع از یک شهر اروپایی همانقدر به تسلیحات هستهای متوسل خواهد شد که برای دفاع از یک شهر آمریکایی؟
پیشنهاد امانوئل مکرون برای تقویت بازدارندگی هستهای اروپایی با چالشهای پیچیدهای همراه است. از جمله مسائل اساسی مطرحشده این است که چه نهادی باید تصمیم نهایی را درباره استفاده از تسلیحات هستهای بگیرد، منابع مالی مدرنسازی و گسترش این توانمندیها از کجا تأمین شود و آیا چنین اقدامی به جای تقویت امنیت اروپا، ممکن است به انزوای بیشتر آمریکا و در نتیجه تضعیف امنیت قاره منجر شود.
آلمان، بهعنوان یکی از کشورهای کلیدی در هر ابتکار دفاعی اروپایی، با این پیشنهاد رویکردی محتاطانه در پیش گرفته است. صدراعظم اولاف شولتز و احزاب سبزها، با مواضع ضد هستهای مشخص خود، بهوضوح با این ایده مخالفت کردهاند. در خود فرانسه نیز، جناحهای مختلف سیاسی از چپ تا راست افراطی، دلایل متفاوتی برای عدم حمایت از این طرح دارند.
با این حال، فردریش مرتس، از رهبران مطرح حزب دموکرات مسیحی آلمان و جانشین بالقوه شولتز، ممکن است موضعی انعطافپذیرتر اتخاذ کند و در صورت رسیدن به قدرت، ایده مکرون را با جدیت بیشتری دنبال نماید. مانفرد وبر، سیاستمدار محافظهکار آلمانی و رئیس گروه حزب مردم اروپا در پارلمان اتحادیه اروپا، نیز سال گذشته در مصاحبهای با گاردین اعلام کرد که این پیشنهاد ارزش بررسی بیشتر را دارد. وبر همچنین بر لزوم بازسازی روابط با بریتانیا و شروع فصل جدیدی در همکاریهای امنیتی و دفاعی میان کشورهای اروپایی تأکید کرد.
کریستین لیندنر، سیاستمدار برجسته آلمانی، بر اهمیت نقش بریتانیا در تقویت بازدارندگی هستهای اروپا تأکید کرده است. او در مقالهای نوشت: «این پرسش اساسی مطرح است که لندن و پاریس تحت چه شرایط سیاسی و مالی آمادهاند توانمندیهای استراتژیک خود را برای حفظ یا گسترش امنیت جمعی اروپا به کار گیرند؟» لیندنر خواستار گفتوگوی صریح و شفاف درباره این مسائل کلیدی شده و معتقد است که اروپا در مواجهه با چالشهای مربوط به صلح و آزادی، نباید از این موضوعات حیاتی غافل بماند.
در همین حال، مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک (IISS) نیز در گزارشی مشابه، بر اهمیت همکاری نزدیک بریتانیا و فرانسه تأکید کرده است. در این گزارش آمده که بریتانیا، بهعنوان تنها قدرت هستهای دیگر در اروپا، شریک طبیعی فرانسه برای تقویت بازدارندگی هستهای در این قاره است. این دو کشور بهطور مرتب اطلاعاتی در زمینه امنیت و ایمنی هستهای تبادل میکنند و مجموع زرادخانههای هستهای آنها، شامل حدود ۵۲۰ کلاهک، از نظر کمّی با نیروی بازدارندگی چین برابری میکند. چنین همکاری نزدیکی میتواند پیامی قوی و بازدارنده به روسیه ارسال کند.
ایجاد چتر هستهای مشترک میان بریتانیا و فرانسه، با تکیه بر حمایت متحدان اروپایی ناتو و حذف ایالات متحده، قطعاً چالشی پیچیده برای کییر استارمر، رهبر حزب کارگر بریتانیا، خواهد بود. این پیشنهاد مسائل سیاسی متعددی را برمیانگیزد، از جمله پرسشهایی درباره حاکمیت و کنترل تسلیحات هستهای. راستگرایان بریتانیایی که معمولاً با اتحادیه اروپا زاویه دارند، ممکن است این ایده را تضعیف حاکمیت ملی بدانند، در حالی که در میان اعضای حزب کارگر نیز برخی آن را قدمی خطرناک در مسیر تقویت تسلیحات هستهای و افزایش احتمال درگیریهای بزرگتر تلقی خواهند کرد.
اجرای چنین تصمیمی، واکنشهای بینالمللی قابلتوجهی نیز در پی خواهد داشت. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، احتمالاً این اقدام را تهدیدی جدی و تحریکآمیز میداند و ممکن است با اقدامات سیاسی یا نظامی پاسخ دهد. حتی در ایالات متحده، دونالد ترامپ ممکن است با دلایلی دیگر، نگرانیهای مشابهی ابراز کند. این موضوع همچنین آزمونی برای استقلال بریتانیا از ایالات متحده در حوزه بازدارندگی هستهای خواهد بود.
با این حال، همانطور که جوزف دو وک، تحلیلگر مسائل دفاعی، اشاره کرده است، بحرانهای امنیتی کنونی و تحولات سریع جهانی، نیاز به اقدامهای فوری را بیش از پیش برجسته کردهاند. دو وک بر این باور است که کشورهای اروپایی دیگر فرصتی برای رویکردهای تدریجی در تقویت امنیت جمعی ندارند. به گفته او، گسترش ضمانتهای هستهای فرانسه و بریتانیا به سراسر اروپا، از جمله اوکراین، اکنون به راهحلی ضروری و اجتنابناپذیر تبدیل شده است.