bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۳۳۹۶۴
کنفرانس مونیخ و چرخش دیپلماسی آمریکا؛

آیا ترامپ اوکراین را قربانی می‌کند؟

آیا ترامپ اوکراین را قربانی می‌کند؟

اروپا پس از اعلام ترامپ مبنی بر کاهش تعهدات امنیتی آمریکا، نگرانی‌های جدی نسبت به رها شدن اوکراین و تضعیف ناتو دارد. اوکراین احتمالاً به حمایت بیشتر اروپا وابسته خواهد شد؛ در حالی که اروپا به همکاری با آمریکا نیاز دارد. مذاکرات صلح، استقرار نیروهای اروپایی و تأمین مالی دفاعی از جمله چالش‌های پیش‌روی اروپاست. در این میان، ترامپ برای دستیابی به توافقی پایدار باید تعهد خود به امنیت اروپا را تقویت کند و از سیاست‌هایی که اوکراین را تضعیف می‌کنند، بپرهیزد.

تاریخ انتشار: ۲۱:۴۸ - ۳۰ بهمن ۱۴۰۳

فرارو- اکونومیست با انتشار مطلبی با عنوان «حمله دونالد ترامپ به اروپا»، به مسأله تغییر سیاست آمریکا در قبال کشور‌های اروپایی در دولت ترامپ پرداخت و نوشت: «اروپا شوک دیگری را تجربه کرد و تمامی این رویدادها در فاصله‌ای کوتاه رخ داد. نخست «پیت هگست»، وزیر دفاع آمریکا، به متحدان کشورش اطلاع داد که ایالات متحده دیگر «تضمین‌کننده اصلی» امنیت اروپا نخواهد بود. تنها ساعاتی بعد، دونالد ترامپ اعلام کرد که قصد دارد بدون مشورت با اروپا، بر سر مسائل اوکراین و قاره‌ی سبز، به‌طور مستقیم با روسیه مذاکره کند.»

به گزارش فرارو به نقل از نشریه اکونومیست، اندکی پس از این، در روز ۱۴ فوریه (۲۶ بهمن) و در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ، «جی. دی. ونس»، معاون رئیس‌جمهور آمریکا با موضع‌گیری تند علیه اروپا، آشکارا حمایت خود را از حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» اعلام کرد. این اظهار نظر تنها ۹ روز پیش از برگزاری انتخابات آلمان انجام شد. برای دهه‌ها، رهبران کشورهای اروپایی، ایالات متحده را متحدی قابل‌اعتماد می‌پنداشتند. اکنون اما با مجموعه‌ی این تحولات ناگهانی، بسیاری از مقامات اروپایی نگران‌اند که مبانی امنیتی قاره در حال فروپاشی باشد.

حذف اروپا از مذاکرات صلح؛ آیا سرنوشت اوکراین در جای دیگری رقم می‌خورد؟

از زمان حمله روسیه به اوکراین در حدود سه سال پیش، سیاست ایالات متحده بر دو محور اصلی استوار بود: نخست آنکه سرنوشت اوکراین نباید بدون حضور مستقیم این کشور رقم بخورد و دوم، اتحاد میان آمریکا و متحدان غربی‌اش در برابر «ولادیمیر پوتین» باید حفظ شود. با این حال، رهبران حاضر در کنفرانس مونیخ با ناباوری شاهد بودند که ترامپ و تیمش هر دو اصل را کنار گذاشتند. در این فرآیند، آن‌ها به دهه‌ها دیپلماسی پشت کردند؛ دیپلماسی‌ای که ناتو را به موفق‌ترین اتحاد نظامی در تاریخ معاصر تبدیل کرده بود.

این پرسش اساسی به درک دقیق پیامدهای رویکرد جاری بستگی دارد. آیا اتفاقات امروز را می‌توان با کنفرانس مونیخ ۱۹۳۸ مقایسه کرد؛ زمانی که «نویل چمبرلین» با سیاست مماشات خود، راه را برای جاه‌طلبی‌های «آدولف هیتلر» هموار ساخت؟ یا آنکه رویدادهای کنونی به «توافق یالتا» در سال ۱۹۴۵ شباهت دارد؛ وقتی که قدرت‌های پیروز جنگ یعنی آمریکا، بریتانیا و شوروی، اروپا را به مناطق نفوذ خود تقسیم کردند؟ با این حال، شاید این شرایط سرانجامی متفاوت، حتی امیدوارکننده‌تر به همراه داشته باشد. آنچه مسلم است، این است که اروپا و اوکراین هنوز از فرصت‌هایی برخوردارند تا جایگاه و استقلال خود را تقویت کنند.

با رویکرد ترامپ در آغاز مذاکرات صلح اوکراین، ترس از تکرار تجربه مونیخ ۱۹۳۸ و تسلیم در برابر پوتین تشدید شده است. رئیس‌جمهور آمریکا و وزیر دفاعش مجموعه‌ای از امتیازات یک‌جانبه به روسیه پیشنهاد دادند که شامل برگزاری دیدارهای دوجانبه بین مقامات واشنگتن و مسکو و همچنین مطرح کردن احتمال بازگشت روسیه به گروه هفت (G7) بود. علاوه بر این، ترامپ به صراحت اعلام کرد که اوکراین نه تنها مرزهای پیش از جنگ خود را بازنخواهد یافت، بلکه عضویت در ناتو و حمایت این ائتلاف برای استقرار نیروهای حافظ صلح اروپایی را نیز از دست خواهد داد.

در کنار همه این تحولات، ضربه‌ای دیگر نیز وارد شد. زمانی که از «کیث کلوگ»، فرستاده ترامپ در امور اوکراین پرسیده شد آیا اروپا در مذاکرات صلح حضور خواهد داشت، پاسخ او واضح و قاطع بود: «این اتفاق نخواهد افتاد.» «استیو ویتکاف»، دیگر فرستاده ترامپ، این دیدگاه را با سفر به عربستان سعودی برای گفت‌وگو با روس‌ها تقویت کرد. در ادامه «مارکو روبیو»، وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز به این تلاش‌ها پیوست. هم‌زمان گزارش‌هایی منتشر شده است مبنی بر اینکه روسیه فهرستی از خواسته‌های سختگیرانه خود را ارائه کرده است. این خواسته‌ها بر پایه پیش‌نویس‌هایی است که در اوایل سال ۲۰۲۲ به اوکراین ارائه شده بودند؛ از جمله این موارد، محدود کردن توان نظامی اوکراین، تحمیل بی‌طرفی بر این کشور و به رسمیت شناختن بین‌المللی مناطقی است که در حال حاضر تحت تصرف روسیه قرار دارند.

انتقادهای ونس از اروپا؛ شکاف در روابط فراآتلانتیک عمیق‌تر می‌شود؟

ونس با تکرار انتقادات پوتین از اروپا، احساس رهاشدگی و حتی دشمنی را میان متحدان اروپایی دامن زد. در حالی که انتظار می‌رفت سخنرانی او بر اوکراین تمرکز داشته باشد، ونس زمان خود را در کنفرانس مونیخ صرف سرزنش اروپا در موضوعاتی چون آزادی بیان و مهاجرت کرد. او آشکارا گفت: «بزرگ‌ترین تهدیدی که از سوی اروپا احساس می‌کنم، روسیه نیست؛ آنچه مرا نگران می‌کند، تهدیدات داخلی است.»

«جی دی ونس» همچنین از یکسو با حمایت غیرمستقیم از حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان»، حزبی که به دلیل دیدگاه‌های افراطی‌اش بخشی از آن تحت نظارت داخلی قرار دارد؛ و از سوی دیگر برنامه‌ریزی برای ملاقات با یکی از رهبران این حزب، آشکارا میزبانان آلمانی خود را هدف حمله قرار داد. یک سیاستمدار برجسته آلمانی به روشنی این احساس را بازتاب داد: «به نظر می‌رسد که آن‌ها می‌خواهند ما را تحت فشار بگذارند.»

رویکرد تهاجمی و مبتنی بر معاملات آقای ترامپ در سیاست خارجی باعث افزایش نگرانی‌ها در اروپا شده است. او پیش‌تر «اسکات بسنت»، وزیر خزانه‌داری خود را به کی‌یف اعزام کرد تا از اوکراین بخواهد حقوق بهره‌برداری از آنچه دولت ترامپ «۵۰۰ میلیارد دلار منابع معدنی حیاتی» می‌نامید را به‌عنوان بهای کمک‌های پیشین آمریکا واگذار کند. بخشی از این منابع در مناطقی است که تحت کنترل روسیه قرار دارد. گفته می‌شود آمریکا از روسیه خواسته است درباره دسترسی به این منابع مذاکره کند. اوکراین این درخواست‌ها را رد کرده و خواهان شفاف‌سازی شده است که در ازای چنین توافقی، چه چیزی دریافت خواهد کرد. در کنفرانس مونیخ، مقامات ارشد آمریکا ابتدا برای امضای توافقنامه به اوکراین فشار آوردند، اما در نهایت موافقت کردند که مذاکرات ادامه یابد.

برخی از رهبران اروپایی با مشاهده سرعت و شدت اقدامات دولت ترامپ، اکنون معتقدند که مقایسه دقیق‌تر، شباهت این وضعیت به توافق یالتا در تقسیم مجدد اروپا به حوزه‌های نفوذ غربی و روسی است. در دسامبر ۲۰۲۱، پیش از آغاز جنگ، پوتین رسماً خواستار بازگرداندن نیروهای ناتو به مرزهای ۱۹۹۷ و کنار گذاشتن حمایت از اعضای مرکزی و شرقی ناتو شده بود. هرچند این خواسته‌ها در حال حاضر رسماً تکرار نشده‌اند، بسیاری از مقامات اروپایی نگران‌اند که پوتین بار دیگر آن‌ها را مطرح کند و ترامپ در راستای توافق با روسیه بر سر اوکراین، آن‌ها را به‌عنوان بخشی از بسته امتیازات بپذیرد.

برخی دیپلمات‌های آمریکایی نیز نگرانی مشابهی را مطرح کرده‌اند. جولی اسمیت، «جولیان اسمیت» (Julianne Smith)، سفیر پیشین آمریکا در ناتو که ماه گذشته از سمت خود استعفا داد، هشدار داده است که ترامپ ممکن است با خروج ۲۰ هزار نیروی آمریکایی که جو بایدن پس از حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ به اروپا اعزام کرده بود، موافقت کند. این نیروها به‌طور عمده در لهستان و رومانی مستقر هستند و بخشی از آن‌ها به‌صورت چرخشی در کشورهای حوزه بالتیک حضور دارند. با این حال، این نیروها تنها یک‌پنجم کل نظامیان آمریکایی مستقر در اروپا را شامل می‌شوند.

خانم اسمیت هشدار داده است که در صورت خروج این نیروها، دیگر متحدان اروپایی از جمله بریتانیا، فرانسه و آلمان ممکن است حفظ هشت گروه جنگی خود در جناح شرقی را بیش از حد پرریسک بدانند. او همچنین ابراز نگرانی کرده که اگر ترامپ تصمیم بگیرد آلمان را تحت فشار بیشتری قرار دهد، ممکن است ۳۰ تا ۴۰ هزار نیروی مستقر در این کشور را به ایالات متحده بازگرداند. خانم اسمیت می‌گوید: «چراغ‌ها به رنگ قرمز چشمک می‌زنند.» این اظهارنظر در حالی صورت می‌گیرد که بسیاری از متحدان اروپایی به صحبت‌های اخیر ترامپ درباره «غیرهسته‌ای کردن» با روسیه توجه دارند. این موضوع ممکن است استقرار سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی آمریکا در اروپا را که توسط نیروی هوایی چندین کشور اروپایی قابل حمل است، با خطر روبه‌رو کند.

کی‌یف در دوراهی مذاکره یا مقاومت؛ آیا اروپا جای آمریکا را خواهد گرفت؟

یکی از عواملی که نگرانی‌های اروپایی‌ها را شدت بخشیده، نبود یک طرح صلح واضح و منسجم از سوی دولت ترامپ است. به گفته یک منبع مطلع، «آمریکایی‌ها کاملاً آشفته هستند.» سیاست واشنگتن در قبال اوکراین، بیشتر به آشوب و سردرگمی شباهت پیدا کرده است. «کیث کلوگ»، فرستاده‌ای که از سوی ترامپ به‌طور نمادین برای امور اوکراین معرفی شده، مدعی است که با «سرعت ترامپ» پیش می‌رود و قصد دارد ظرف ۱۸۰ روز به یک توافق سریع دست یابد. با این حال، نام او در فهرست رسمی مذاکره‌کنندگان دولت ترامپ ذکر نشده است. در همین حال، «استیو ویتکاف» مسئولیت روابط با روسیه را بر عهده گرفته و تیم مذاکره‌کننده ترامپ متشکل از افرادی چون «مارکو روبیو» و «جان رتکلیف»، رئیس سازمان سیا است. این بی‌نظمی باعث شده حتی مقامات اروپایی هم ندانند چه کسی از طرف ترامپ مشغول مذاکره است.

همین آشفتگی شاید فرصتی باشد برای اوکراین و متحدانش تا روند مذاکرات را به سود خود شکل دهند. «ولودیمیر زلنسکی»، رئیس‌جمهور اوکراین در سخنرانی هشدارآمیزی در کنفرانس امنیتی مونیخ، خطاب به اروپایی‌ها تأکید کرد که اتکای صرف به حمایت آمریکا کافی نیست. اگر ترامپ برای دستیابی به یک توافق سریع، بخش عمده‌ای از خواسته‌های پوتین را بپذیرد، ممکن است زلنسکی تصمیم بگیرد از مذاکرات کنار بکشد و امیدوار باشد که با اتکا به حمایت اروپایی‌ها بتواند به مقاومت ادامه دهد. «الینا والتونن»، وزیر خارجه فنلاند، نیز به مجله اکونومیست گفته که واشنگتن را از تلاش برای رسیدن به «یک توافق عجولانه و ناسالم» برحذر داشته است؛ توافقی که احتمالاً شکست خواهد خورد و جایگاه ترامپ را در برابر متحدانش تضعیف می‌کند.

با وجود لحن سخت اظهارات علنی، مقامات آمریکایی در جلسات خصوصی با همتایان اروپایی خود برخوردی سازنده‌تر داشتند. «پیت هگست»، وزیر دفاع آمریکا به همتایان خود در ناتو اطمینان داده که آمریکا برنامه‌ای برای تغییر فوری موضع نظامی‌اش در اروپا ندارد؛ تضمینی که بخشی از نگرانی‌ها را در این زمینه کاهش داده است. در همین حال، «جی. دی. ونس» مواضع هگست در مورد عضویت اوکراین در ناتو را به گونه‌ای مبهم بیان کرد که فضا را پیچیده‌تر کرد. کیث کلوگ نیز از مقامات اروپایی پرسیده است که چگونه می‌توانند به صلح در اوکراین کمک کنند و این بحث را با استناد به پرسشنامه‌هایی که پیش‌تر برای کشورهای هم‌پیمان ارسال شده بود، پیش برد.

ونس و مارکو روبیو وعده‌داده‌اند که دولت ترامپ به دنبال یک «صلح مصنوعی» نیست. «تولسی گابارد» (Tulsi Gabbard)، مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا که به داشتن دیدگاه‌های ملایم‌تر نسبت به روسیه شهرت دارد، در ملاقات با همتایان اطلاعاتی خود، لحنی دوستانه داشته و بر اهمیت همکاری‌های اطلاعاتی تأکید کرده است. یکی از شرکت‌کنندگان در این جلسات اظهار کرد که «آمریکایی‌ها در حال گوش دادن بودند.»

به همین دلایل، بسیاری از اروپایی‌ها بر این باورند که هنوز فرصت دارند بر ترامپ تأثیر بگذارند و در شکل‌دهی به یک توافق صلح مؤثر سهیم باشند. آمریکا و اروپا همچنان می‌توانند از همکاری‌های متقابل بهره‌مند شوند. اگر ایالات متحده تصمیم دارد اوکراین را بی‌دفاع رها نکند، به پشتیبانی مالی و نظامی اروپا نیازمند است. از سوی دیگر، اگر اروپا قصد دارد از اوکراین دفاع کند، همچنان به حمایت نظامی و سیاسی آمریکا وابسته است. یکی از وزرای اروپایی، با آرامش، چنین توصیه کرد: «نفسی عمیق بکشید.»

سرنوشت دارایی‌های روسیه در اروپا؛ آیا غرب به مصادره اموال مسکو روی می‌آورد؟

مشکل اصلی این است که آیا امکان دستیابی به یک توافق بر سر اوکراین وجود دارد یا خیر و در صورت تحقق، این توافق چه شکل و نحوه اجرایی خواهد داشت. به اعتقاد مقامات اطلاعاتی کشورهای اروپایی ، پوتین تمایلی به مصالحه ندارد و حتی با وجود چالش‌های اقتصادی رو به افزایش در داخل روسیه، همچنان تصور می‌کند که زمان به نفع اوست. با این حال، برخی تحلیل‌گران بر این باورند که ترامپ ممکن است با پایبندی به رویکرد «صلح از طریق قدرت» رونالد ریگان، از تهدیدهای اقتصادی و دیگر ابزارهای فشار استفاده کند تا روسیه را به مصالحه وادار کند. نمونه‌ای از این فشارها را می‌توان در بیانیه گروه هفت در ۱۵ فوریه (۲۷ بهمن) مشاهده کرد که حاوی تهدیدهایی برای تشدید اقدامات اقتصادی علیه روسیه بود.

در صورت دستیابی به توافق، چالش اصلی نحوه اجرای آن خواهد بود. یکی از گزینه‌ها می‌تواند تقویت نیروهای نظامی اوکراین باشد. زلنسکی در مصاحبه‌ای با اکونومیست تأکید کرد که بدون تضمین‌های امنیتی مشابه ناتو، مجبور خواهد شد تعداد نیروهای ارتش کشورش را دو برابر کند. این رویکرد مستلزم ارسال مداوم تسلیحات و مهمات از سوی متحدان غربی است.

ترامپ ممکن است در ازای دسترسی به منابع معدنی اوکراین، ایده‌ی معامله‌ای تسلیحاتی را مطرح کند در این میان، برخی کشورهای اروپایی به‌طور جدی گزینه مصادره دارایی‌های روسیه را مورد بحث قرار داده‌اند. در حالی که فرانسه مخالف این ایده است، برخی سیاستمداران آلمانی دیدگاهی منعطف‌تر نسبت به این موضوع نشان داده‌اند.

گزینه دیگر، استفاده از نیروهای نظامی خارجی در اوکراین است. فرانسه پیشنهاد کرده که نیروهای اروپایی در خطوط عقب‌تر مستقر شوند تا بدون مداخله مستقیم در درگیری، به اوکراین حس امنیت بدهند. در مقابل، ایالات متحده طرحی ارائه کرده که براساس آن، نیروهای حافظ صلح از کشورهایی مانند برزیل یا چین در خط آتش‌بس احتمالی مستقر شوند؛ اما مخالفت روسیه با هرگونه استقرار نیروی خارجی در خاک اوکراین، یک مانع اساسی است. در نتیجه، اگر چنین طرحی جدی‌تر دنبال شود، ترامپ باید پوتین را متقاعد کند که این استقرار، به‌جای تهدید، می‌تواند به عنوان گامی در جهت تثبیت اوضاع و ایجاد ثبات بیشتر عمل کند.

این مسئله پیامدهای مهمی برای ناتو نیز به همراه دارد. جلسه چند متحد ناتو در ژانویه نشان داد که نیروهای زمینی کشورهای اروپایی در حال حاضر با فشار زیادی مواجه‌اند و استقرار هر نیروی جدید در اوکراین ممکن است خطوط دفاعی ناتو را تضعیف کند. علاوه بر این، نگرانی‌هایی در مورد احتمال تشدید تنش‌ها وجود دارد. اگر نیروهای روسی به سربازان اوکراینی حمله کنند، نیروهای خارجی مستقر در اوکراین ممکن است مجبور شوند بین نظاره‌گری منفعلانه و پاسخ نظامی به روسیه یکی را انتخاب کنند و چنین شرایطی می‌تواند فرصتی برای بهره‌برداری پوتین ایجاد کند.

صرف نظر از نوع نیروی مستقرشده، اجماع کلی این است که آمریکا باید پشتیبانی‌های کلیدی، از جمله ارائه اطلاعات، دفاع هوایی و پوشش هوایی را فراهم کند. این امر نه تنها از نظر عملی اهمیت دارد، بلکه می‌تواند روسیه را از آزمودن استقرار این نیروها بازدارد. برخی تحلیل‌گران پیشنهاد کرده‌اند که آمریکا به جای استقرار نیروهای زمینی، یک سپر هوایی ایجاد کند تا آسمان اوکراین را بدون نیاز به استفاده گسترده از نیروی زمینی محافظت نماید.

آینده امنیت اروپا؛ آیا وابستگی به تسلیحات آمریکایی ادامه خواهد یافت؟

«امانوئل مکرون» درخواست برگزاری جلسه‌ای اضطراری با حضور برخی از رهبران اروپایی و «مارک روته»، دبیرکل ناتو را داده است. این نشست که قرار است در ۱۷ فوریه در پاریس برگزار شود، موضوعات حیاتی را در بر خواهد گرفت که می توان به جایگاه اروپا در مذاکرات صلح و نقش آن در مأموریت‌های حافظ صلح گرفته تا نیازهای حمایتی مالی و نظامی اروپا از سوی ایالات متحده اشاره کرد. با این حال، شرایط سیاسی برای مکرون مساعد نیست: انتخابات آلمان نزدیک است و فرآیند طولانی تشکیل دولت ائتلافی پس از آن، ممکن است تصمیم‌گیری‌های سریع را دشوار کند. مکرون اگرچه در سیاست خارجی آزادی عمل بیشتری دارد، اما ضعف اقتصادی اروپا و عقب‌ماندگی در حوزه‌هایی مانند هوش مصنوعی، ظرفیت او برای پیشبرد این طرح‌ها را محدود می‌کند. در این میان، مقامات اروپایی حاضر در کنفرانس امنیتی مونیخ، آشکارا از سردرگمی و ناتوانی خود سخن گفته‌اند که این احساس می‌تواند مانعی دیگر بر سر راه تصمیم‌گیری‌های سریع و مؤثر باشد.

با وجود این چالش‌ها، همین بحران می‌تواند محرکی برای تقویت دفاعی اروپا باشد. در بریتانیا، «کی‌یر استارمر»، نخست وزیر این کشور برنامه‌ای برای افزایش چشمگیر بودجه دفاعی اعلام کرده است تا سهم هزینه‌های نظامی کشور به ۳ درصد تولید ناخالص داخلی برسد. در همین حال، «اورزولا فون در لاین»، رئیس کمیسیون اروپا پیشنهاد کرده است که بندی خاص در قوانین بودجه اتحادیه اروپا فعال شود تا کشورهای عضو بتوانند هزینه‌های دفاعی خود را افزایش دهند. این طرح، که از حمایت «اولاف شولتس»، صدراعظم آلمان نیز برخوردار است، گامی مهم در جهت تقویت توان دفاعی اتحادیه اروپا به شمار می‌آید.

حتی پیش از آشفتگی‌های اخیر در کنفرانس مونیخ، متحدان ناتو به اهمیت افزایش هزینه‌های دفاعی پی برده بودند. اکنون دیپلماسی پیچیده ترامپ در اوکراین این ضرورت را آشکارتر کرده است. اگر توافقی به دست آید، استقرار نیروهای اروپایی در اوکراین با هزینه‌های بالایی همراه خواهد بود. اگر اوکراین از پذیرش توافقی ناعادلانه خودداری کند یا مذاکرات شکست بخورد، اروپا ممکن است مجبور شود برای ارائه کمک‌های نظامی بیشتر، هزینه‌های بیشتری بپردازد. برآوردهای فعلی نشان می‌دهند که حدود ۵۰ میلیارد دلار برای جبران کمبود کمک‌های نظامی آمریکا کافی خواهد بود؛ اما مشکل اصلی در تأمین تسلیحات است. در صورت کمبود تولید داخلی، اروپا احتمالاً ناچار خواهد بود تسلیحات مورد نیاز خود را از تولیدکنندگان آمریکایی تهیه کند که به معنای وابستگی بیشتر به آمریکا خواهد بود.

سناریوی بدتر این است که ترامپ خروج نیروهای آمریکایی از اروپا را آغاز کند یا چتر هسته‌ای ایالات متحده را از بین ببرد. اگرچه این اقدامات هنوز دور از انتظار به نظر می‌رسند، ولی دیگر غیرممکن نیستند. مقامات اروپایی برای مقابله با این احتمال، در حال ارزیابی اقداماتی مانند تسریع خرید موشک‌های دوربرد برای تقویت بازدارندگی، کاهش وابستگی به تسلیحات آمریکایی و افزایش همکاری‌های هسته‌ای با بریتانیا و فرانسه هستند. با وجود همه این نگرانی‌ها، اروپا و آمریکا همچنان به یکدیگر وابسته‌اند. اروپا سخت تلاش می‌کند تا با واقعیت فاصله‌گیری آمریکا سازگار شود، اما هزینه‌های بالای دفاع در برابر روسیه—که می‌تواند به ۵ تا ۶ درصد تولید ناخالص داخلی برسد؛ این روند را دشوار کرده است. در نتیجه، اروپا همچنان ناچار به تعامل با ترامپ خواهد بود، حتی اگر دیپلماسی او بی‌پروا و پیش‌بینی‌ناپذیر باشد.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین