bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۳۳۸۸۰

چه کسی امیر را کشت؟

چه کسی امیر را کشت؟

یک طرف خود را به ناحق و غلط محق می‌داند که اموال دیگران را بگیرد و اگر در برابر او مقاومت کنید، چاقو به قلبت فرو کند. دیگری تلاش می‌کند جلوی دزدیده شدن لپ‌تاپش را بگیرد چون معلوم نیست دوباره بتواند چیزی را که از دست داده و شاید به سختی تهیه کرده را دوباره خریداری کند. اگر مجموع این وقایع و شرایط کشور را در تصویری بزرگ‌تر ببینیم، قصه بسیار فراتر از کوی دانشگاه است.

تاریخ انتشار: ۰۰:۰۵ - ۳۰ بهمن ۱۴۰۳

فرارو – محسن صالحی‌خواه؛ پیامد‌ها و اظهارنظر‌های مربوط به حادقه قتل دانشجوی دانشگاه تهران در خیابان جنت محله امیرآباد، به مرحله پیدا کردن مقصر حادثه رسیده است. شاید حادثه به اندازه‌ای تلخ است که خیلی‌ها علاقه‌ای ندارند باور کنند چنین اتفاقاتی در کشورمان رخ می‌دهد و آنچه برای امیرمحمد خالقی دانشجوی ۱۹ ساله مدیریت کسب‌وکار در حاشیه کوی دانشگاه رخ داد، صرفاً بار دیگر توجه‌ها را به این موضوع جلب کرد. حتی می‌توانیم بعضی تحلیل و تفسیر‌های عجیب درباره این حادثه را از همین دریچه نگاه کنیم. اگر یک دانشجوی جوان دانشگاه تهران در این حادثه کشته نمی‌شد، باز هم جامعه و ساخت قدرت تا این حد به این موضوع توجه نشان می‌داد؟

بیایید به ماه‌ها قبل برگردیم. به تلاش زورگیر‌ها برای سرقت از یک ماشین مدل‌بالا در تهران که زورگیر وقتی موفق به شکستن شیشه نمی‌شود، با خونسردی وسط خیابان می‌ایستد. به سرقت‌های مسلحانه از خانه‌ها در غرب تهران که فیلم دوربین‌های مداربسته نشان می‌دهد سارقان با سلاح و در خونسردی کامل مثل فیلم‌های هالیوودی، وارد خانه‌هایی می‌شوند که حتی خالی نیستند و ساکنان در آن حضور دارند.

سال ۱۴۰۱ زورگیری در بزرگراه نیایش اتفاق افتاد. زورگیری بزرگراه صدر را یادتان هست؟ چرا این وقایع را لیست کنیم؟ کافی است عبارت زورگیری تهران را در گوگل جست‌و‌جو کنید که متوجه شوید در همین سال ۱۴۰۳ چند زورگیری رخ داده که منجر به جنجال شده و خبرش به گوش جامعه رسیده است. همیشه افراد پولدار هدف قرار نمی‌گیرند که بخواهیم جامعه هدف مجرمین را محدود به آنان بدانیم.

در حال حاضر دعوا بر سر چیست؟ یک دستگاه می‌گوید ما کیوسک در منطقه گذاشتیم و به خواست دانشگاه آن را برداشتیم، دانشگاه می‌گوید این موضوع صحت ندارد. دیگری می‌گوید یک دستگاه دیگر باید لامپ‌های خیابان را می‌گذاشت. الف به ب می‌گوید چرا یک در دیگر باز نمی‌کنید که این اتفاق‌ها در خیابان جنت رخ ندهد.

بچه‌هایی که طی سال‌های گذشته در کوی زندگی کردند یا به آنجا رفت و آمد داشتند، سابقه زورگیری از دانشجویان را از دهه هشتاد تعریف می‌کنند. اتفاق سابقه‌داری که در نهایت به یک قتل منجر شد. حالا که این حادثه تلخ رخ داد، این موضوع مطرح شد که دانشگاه تربیت مدرس همین مشکل را دارد. یا دانشگاه شریف قبلاً این مشکل را داشته است. تمرکز بر قتل ناشی از زورگیری به خاطر دانشجو بودن قربانی و ناامنی این اماکن، بسیار مهم، اما فرع ماجراست. خون دانشجوی مظلوم دانشگاه تهران از قربانیان دیگر جرایم خشن مشابه، رنگین‌تر نیست. پس باید این موضوع را عمیق‌تر ببینیم. 

افزایش جرایم یک بحث و افزایش جرایم خشن بحثی دیگر است. موبایل‌قاپی در خیابان یک جرم است و زورگیری در خیابان با سلاح سرد یا گرم، جرمی دیگر. جیب‌بری یک جرم است، سرقت مسلحانه جرمی دیگر. جرم هیچ وقت صفر نمی‌شود، چون همیشه برایش زمینه و انگیزه وجود دارد. فقر هم توجیه‌کننده دست بردن به اسلحه سرد و گرم نیست. اما بیایید به این فکر کنیم که چرا جرایم خشن تا این حد افزایش پیدا کرده است. چرا آن کسی که دست به این اقدامات می‌زند، خود را محق می‌داند که این جرم را مرتکب شود.

زمانی که این اتفاقات مرتب رخ می‌دهد، گفتن این دستورالعمل‌ها که گوشی‌هایتان را در خیابان دست نگیرید یا کاری نکنید که توجه زورگیر‌ها به شما جلب شود، مسکنی موقت است. مهم این است آنهایی که مسئولیتی در این حوزه دارند، به آسیب‌شناسی بپردازند که چرا به این راحتی افراد به جرایم خشن روی می‌آورند. پیدا کردن مقصر و محدود کردن این قصه به حادثه کوی دانشگاه، صرفاً به ما نشان می‌دهد که در این مورد به خصوص چه کسانی خطا کردند و انجام وظایفشان را پشت گوش انداختند. 

یک طرف خود را به ناحق و غلط محق می‌داند که اموال دیگران را بگیرد و اگر در برابر او مقاومت کنید، چاقو به قلبت فرو کند. دیگری تلاش می‌کند جلوی دزدیده شدن لپ‌تاپش را بگیرد چون معلوم نیست دوباره بتواند چیزی را که از دست داده و شاید به سختی تهیه کرده را دوباره خریداری کند. اگر مجموع این وقایع و شرایط کشور را در تصویری بزرگ‌تر ببینیم، قصه بسیار فراتر از کوی دانشگاه است. لطفا به ریشه‌ها بپردازید.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین