bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۳۳۷۲۴
 از مقاومت اقتصادی تا بازدارندگی نظامی

چه عواملی ترامپ را از انتخاب گزینه نظامی علیه ایران بازمی‌دارد؟

چه عواملی ترامپ را از انتخاب گزینه نظامی علیه ایران بازمی‌دارد؟

دونالد ترامپ در صورت پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، فشار‌های اقتصادی علیه ایران را تشدید کرده و احتمال همکاری نظامی با اسرائیل برای حملات محدود به تأسیسات هسته‌ای ایران را بررسی خواهد کرد. با این حال، حمله مستقیم آمریکا و اسرائیل به این تأسیسات بعید است، زیرا تبعات زیست‌محیطی و امنیتی گسترده‌ای دارد. ایران با راهبردی هوشمندانه، ضمن افزایش توان بازدارندگی، به مدیریت بحران‌های منطقه‌ای پرداخته و تلاش کرده فشار‌های بین‌المللی را کاهش دهد.

تاریخ انتشار: ۱۴:۱۴ - ۰۱ اسفند ۱۴۰۳

چه عواملی ترامپ را از انتخاب گزینه نظامی علیه ایران بازمی‌دارد؟فرارو– مزهر جبر الساعدی، تحلیلگر عراقی در حوزه سیاست خاورمیانه در القدس العربی

به گزارش فرارو به نقل از القدس العربی، به نقل از منابع مطلع، دونالد ترامپ پس از پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده، عزم خود را برای افزایش فشار‌های اقتصادی بر ایران دوچندان کرده است. علاوه بر این، برخی گزارش‌ها حکایت از آن دارند که ترامپ پس از ورود به کاخ سفید، گزینه‌های نظامی را به دقت بررسی کرده است. گفته می‌شود این ممکن است شامل پشتیبانی از حملات هوایی اسرائیل به مراکز هسته‌ای و زیرساخت‌های کلیدی ایران باشد.

با این حال، یک حمله فراگیر به تأسیسات هسته‌ای ایران چندان محتمل به نظر نمی‌رسد. احتمالات قوی‌تر این است که اسرائیل به اقداماتی محدود دست بزند؛ اقداماتی که چارچوبی کنترل‌شده خواهند داشت و از تنش‌های گسترده‌تر پرهیز خواهد شد. از سوی دیگر، احتمال افزایش تحریم‌های اقتصادی به‌شدت بالا است. ترامپ به‌تازگی تحریم‌های تازه‌ای علیه ایران اعمال کرده و تهدید کرده است که دور قبلی تحریم‌ها، که در دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش اجرایی شده بودند، دوباره از سر گرفته خواهند شد.

چرا آمریکا و اسرائیل مستقیماً تأسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار نمی‌دهند؟

چرا آمریکا و اسرائیل مستقیماً به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله نمی‌کنند و به تشدید تحریم‌های اقتصادی اکتفا کرده‌اند؟

نخست آنکه، برنامهٔ هسته‌ای ایران به مرحله‌ای رسیده که به گفتهٔ کارشناسان، در صورت اتخاذ تصمیم سیاسی، این کشور می‌تواند سلاح هسته‌ای تولید کند و آن را در مدتی کوتاه عملی سازد. در سوی دیگر، حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران نه تنها می‌تواند تبعات زیست‌محیطی شدیدی به همراه داشته باشد، بلکه این عواقب می‌توانند از مرز‌های ایران فراتر رفته و کشور‌های همجوار را نیز درگیر کنند.

ثانیاً، حملات گسترده اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران به احتمال قوی تنها در حد ایجاد تأخیر موقت در پیشرفت این برنامه خواهد بود، بدون آن که توانایی ایران برای بازسازی و بازیابی فعالیت‌های هسته‌ای خود را به‌طور کامل از بین ببرد.

ثالثا، مقامات بلندپایه ایران بار‌ها هشدار داده‌اند که در صورت وقوع هرگونه حمله، تمامی پایگاه‌های نظامی ایالات متحده در منطقه، بیش از ۵۰ پایگاه، از جمله پایگاه‌های واقع در کشور‌های حاشیه خلیج فارس، هدف حملات تلافی‌جویانه قرار خواهند گرفت. در چنین شرایطی، احتمالاً تنش‌ها در خاورمیانه به‌شدت افزایش یافته و منافع راهبردی و اعتبار بین‌المللی آمریکا در منطقه با چالش‌های جدی رو‌به‌رو خواهد شد.

علاوه بر این، دیگر طرح‌های دونالد ترامپ در خاورمیانه، همچون برنامه‌هایش برای غزه و کرانه باختری، که غالباً فاقد مشروعیت قانونی و اخلاقی در سطح بین‌المللی توصیف شده‌اند، حکایت از آن دارد که احتمال اقدام نظامی مستقیم علیه ایران بسیار اندک است.

اظهارات اخیر ترامپ خطاب به مردم ایران، مبنی بر اینکه «اسرائیل در صورت امضای یک توافق هسته‌ای جدید به شما حمله نخواهد کرد»، بیشتر به‌عنوان تهدیدی لفظی قلمداد می‌شود. این سخنان عمدتاً با هدف اعمال فشار روانی بر افکار عمومی مطرح شده‌اند و احتمال کمی وجود دارد که به اقدامات عملی منجر شوند.

چهارم، طی ماه‌های اخیر، رد و بدل پیام‌هایی دوستانه‌تر میان ایران و ایالات متحده به‌وضوح مشهود بوده است. این پیام‌ها، به‌ویژه از سوی اصلاح‌طلبان ایران به سمت دولت ترامپ، نشان می‌دهند که در حال حاضر فشار اقتصادی به‌عنوان ابزاری موقت برای شکستن مقاومت‌ها در دستور کار قرار گرفته است. در مقابل، اظهارات اخیر آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر معظم ایران، که مذاکره مستقیم با آمریکا را برخلاف حکمت و شرافت توصیف کرده است، گویا با دو هدف اصلی مطرح شده‌اند:

الف – ارسال پیامی روشن به دولت اصلاح‌طلب ایران برای اتخاذ مواضعی سختگیرانه‌تر در جریان مذاکرات.

ب – اعلام موضع به دولت ترامپ مبنی بر اینکه ایران برای رفع تحریم‌ها عجله‌ای ندارد.

پنجم، در شرایط کنونی، دولت ترامپ با چالش‌های قابل توجه در سایر نقاط جهان، از جمله بحران روسیه و اوکراین روبروست و در تلاش است تا با مدیریت این بحران‌ها به یک راه‌حل پایدار دست یابد.

راهبرد هوشمندانه ایران در مدیریت بحران‌های منطقه‌ای

گسترش درگیری‌ها با ایران، به‌وضوح در تضاد با اهداف اعلام‌شده دونالد ترامپ مبنی بر کاهش تنش‌ها و خاتمه دادن به منازعات در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان است. یکی از موضوعات کلیدی در این دستور کار، مسئله فلسطین محسوب می‌شود؛ با این حال، طرح ترامپ برای حل و فصل این بحران از سوی مقاومت فلسطین و ملت‌های عرب به‌طور کامل رد شده است.

از سوی دیگر، ایران از بدو تأسیس نظام جمهوری اسلامی، با اتخاذ یک رویکرد واقع‌گرایانه در سیاست‌های داخلی و خارجی خود، همواره تلاش کرده از ظرفیت‌های ایدئولوژیک و حمایت‌های گسترده مردمی بهره‌برداری کند. این کشور با بهره‌گیری از برنامه‌ریزی‌های دقیق، آمادگی لازم برای مقابله با تحولات پیچیده منطقه‌ای و بین‌المللی را داشته و در مدیریت بحران‌ها نقش بسزایی ایفا کرده است. چنین استراتژی‌ای، توانایی ایران را در مواجهه با چالش‌ها به میزان قابل توجهی افزایش داده و این امکان را فراهم کرده که در لحظات حساس، با اطمینان و اعتماد به نفس بیشتری وارد عمل شود.

در دورانی که عراق تحت تحریم‌های شدید قرار داشت و ایالات متحده به رهبری جورج بوش پسر در آستانه اشغال این کشور بود، جریان اصلاح‌طلب در ایران قدرت را به دست گرفت. اما با افزایش مقاومت عراقی‌ها در برابر نیرو‌های اشغالگر، ایران به تدریج به سمت جریان اصول‌گرا متمایل شد. این تغییر، که با حمایت و هدایت رهبران جمهوری اسلامی صورت گرفت، به‌خوبی توانایی نظام در تطبیق سیاست‌های داخلی و خارجی با تحولات منطقه‌ای را نشان می‌دهد.

چنین مدیریت هوشمندانه‌ای برای حفظ منافع استراتژیک ایران، نه تنها نقطه ضعفی به شمار نمی‌آید، بلکه بازتابی از حق طبیعی هر کشوری برای بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و امکانات خود است. رهبران ایران از مدت‌ها پیش احتمال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری را در نظر گرفته بودند و به‌نظر می‌رسد که از طریق ارتباطات و لابی‌های ایرانی در آمریکا، درک عمیق‌تری از سیاست‌های او در دوره دوم ریاست‌جمهوری به دست آورده بودند. آنها به‌خوبی آگاه بودند که سیاست‌های ترامپ در دوره دوم ممکن است نسبت به دوره نخست تفاوت‌هایی داشته باشد. این پیش‌بینی‌های دقیق به ایران این امکان را داد که حتی با وجود تحریم‌های شدید، سیاستی واقع‌بینانه و حساب‌شده در پیش بگیرد.

پیش از آن‌که دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری برسد، ایران با ارسال پیام‌های دوستانه و برداشتن گام‌هایی در راستای کاهش تنش‌ها، تلاش کرد تا زمینه‌ای برای بهبود روابط با ایالات متحده فراهم آورد. این اقدامات نه‌تنها در دوران بایدن، بلکه حتی در صورت تداوم ریاست‌جمهوری ترامپ نیز به‌عنوان راهکاری برای کاهش فشار‌ها و ایجاد فضایی برای مذاکره تلقی می‌شد. در عین حال، ایران با ارسال پیام‌هایی که به‌وضوح نشانگر عزم و توان بازدارندگی‌اش بود، موقعیت خود را تثبیت کرده و تلاش کرد قدرت بازدارندگی‌اش را حفظ کند.

با این حال، پرسش اصلی این است: نظام رسمی عربی در برابر این تحولات چه موضعی اتخاذ کرده است؟ به‌ویژه در مورد مسئله فلسطین، که همواره به‌عنوان محور اصلی جهان عرب مطرح بوده است. تلخ‌ترین واقعیت این است که در جریان تحولات کنونی و چشم‌انداز پیش رو، هیچ پروژه عربی معادل یا حتی مخالف پروژه‌های ایران، اسرائیل یا آمریکا وجود ندارد. در همین اثنا، ترامپ و نتانیاهو، با نگرشی آشکارا نژادپرستانه و توسعه‌طلبانه، به‌دنبال پاکسازی کامل فلسطینیان و از بین بردن مسئله فلسطین هستند.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین