هر چند شروع غالب جریانات به دست فرد، جناح، سازمان و یا حتی یک کشور است ولی پایان این مسیر همواره به دست آنها نیست و تاریخ گواه این مهم است. یکی از شاخصترین این موارد انقلاب اکتبر روسیه در اویل سده گذشته است. اتفاقی که نه تنها کشور روسیه بلکه غالب کشورهای جهان را نیز متاثر کرد.
وحید محمود قره باغ؛ انقلاب روسیه شروعی پر فراز و نشیب داشت؛ در واقع پس از انقلاب این منشویکها بودند که بر بیشتر مناصب حکومتی روسیه تکیه زدند ولی در ادامه بلشویکها در جریان انقلاب و یک ماه بعد قدرت را از آن خود کردند. با وجود اینکه در ادامه منشویکها سعی در شکل گیری یک جبهه و اپوزیسیون قانونی کردند ولی در نهایت و در عرض چند سال بعد توسط رقیب حزبی خود یعنی بلشویکها از قدرت کنار رفتند. در ادامه همین مسیر بود که در سالهای بعد نیز استالین محاکمههای زنجیرهای نمایشی را در محکومیت سران جناح منشویکها به راه انداخت و آنها را از صحنه قدرت کنار زد.
از سویی یکی از اولین رهبران رده بالای فراکسیون منشویکها ژولیوس مارتوف سیاست مدار و انقلابی روسیه بود. او با اینکه در ابتدا از نزدیکان لنین بود ولی بعدها اختلاف نظرهای او با لنین، باعث جدایی خط مشی آنها شد و در نهایت کنار رهبران منشویک قرار گرفت. با اینکه مارتوف از همان دوران نوجوانی در فعالیتهای سیاسی و انقلابی حضور فعال داشته و عضو گروههای سوسیالیستی بود ولی در ادامه از قدرت کناره رفت.
گفتنی است منشویسم ایدئولوژی سیاسی اعضای میانه رو حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بود که به عنوان منشویکها شناخته میشدند. در واقع سال ۱۹۰۳ میلادی تاریخ پاگرفتن این دو جناح در حزب بود که شاخه اکثریت را بلشویکها و شاخه اقلیت را نیز منشویکها تشکیل میدادند.
ناگفته نماند که خود واژه منشویک در زبان روسی به معنای اقلیت است. با وجود اینکه هر دو این جناحها در جنبش سوسیالیستی روسیه فعال و تاثیرگذار بودند ولی این حزب بلشویک بود که سکان دار انقلاب روسیه شد. به عبارتی چنانچه منشویکها بر قدرت تکیه میزدند، به احتمال زیاد انقلاب مسیر دیگری را پیش میگرفت و شاید هم اشخاصی، چون استالین پس از لنین به قدرت نمیرسید؛ چرا که خود لنین هم مخالف قدرت استالین بود. در حقیقت لنین و غالب اطرافیان جناح، تغییری را شروع کردند ولی در ادامه قادر به کنترل کامل و تعیین مسیر آن نشدند.