![مورد عجیب آقای عبدالملکی مورد عجیب آقای عبدالملکی](https://cdn.fararu.com/files/fa/news/1403/11/29/2446482_808.png)
اگر آقای پزشکیان در مواجهه با هیولای هزار سر مشکلات اقتصادی بر اسب ناآرام و کندرو دستگاه دولت سوار است و انواع واقعیتهای منفی برایش مانع عینی ایجاد میکند، در سیاست و اجتماع این امکان وجود دارد که جهشهایی صورت بگیرد و منفذ تنفسی باز شود. نمونههای کوچک آن رفع فیلترینگ، پیوستن به FATF، تمرکز تصمیمگیریها در دولت با انحلال انواع شوراهای موازی، گشایشهای سیاسی و... میتواند مدیریت اجرایی کشور را تقویت کند برایش زمان بخرد و بر امیدها بیفزاید.
روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «دولت بیمهلت!» نوشت:
بیتردید آقای دکتر پزشکیان در یکی از سختترین و پیچیدهترین شرایط سکان اداره کشور را به دست گرفته است. او در حال حاضر از هر سو تحت فشار است و مهمتر از همه وجود انواع ناترازیها که به گفته خودش در برخی از آنها در لبه پرتگاه قرار داریم، اقشاری از مردم را کمطاقت کرده و انتظارات و خواستهها را بعضا مبدل به اعتراض کرده است. این معنا در عرصه سیاست شدت بیشتری دارد و گاهی تا همراهان انتخاباتی هم پیش رفته است!
وقتی در سپهر واقعی جامعه چنین باشد روشن است که در دنیای مجازی و رسانهای که معمولا ملاحظهای در کار نیست و بخشی از آن توسط افراطیون داخلی و بخشی هم توسط مخالفان برانداز اداره میشود چه مقدار حمله و درشتی و تحقیر و توهین صورت میگیرد؟ اگر چیزی به نام شانس و بدشانسی داشته باشیم متاسفانه آقای پزشکیان از ابتدای تصدی خود با بحرانها و پیشامدهای سخت و خطرناک به تعبیری بدشانسی روبهرو شد. ترور اسماعیل هنیه درست در روز تحلیف و پاسخ ایران به این تجاوز که حمله بعدی اسراییل را به همراه داشت و برای حداقل ۳ ماه سایه جنگ تمام عیار بین ایران و اسراییل نفسها را در سینهها حبس کرده بود، انتخاب یک رییسجمهور نامتعارف در امریکا و مواضع شداد و غلاضش در کنار سرمای شدید و فراگیر زمستانی که از قبل برای آن تمهیدی صورت نگرفته بود و انواع حوادث کوچکتر که میتوانست هر دولتی را به چالش بزرگ گرفتار کند در همین چند ماه تصدی دولت چهاردهم روی داد.
سرعت حوادث بسیار زیادند آنقدر که هنوز دولت نتوانسته لختی بایستد، به خویش نظر کند، ضعف و قوت خود را ببیند و نفس تازه کند. قوز بالا قوز آنکه اعضای کابینه براساس ضرورت وفاق از جناحهای مختلف انتخاب شدهاند و گاهی اختلافات میان اعضا به بیرون هم درز پیدا میکند و رییسجمهور ناچار به اشاره میشود! درواقع در برابر انبوه نابسامانیهای موجود «زمان» به یک عنصر مستقل فشار تبدیل شده است. به عبارت دیگر دولت در مضیقه فرصت بهسر میبرد و این مضیقه واقعا مسالهساز و مشکلزاست. چه کسی باید این مهلت را به دولت بدهد؟
ابتدا خود دولت باید برای خود زمان بخرد. با ابتکار عمل، شجاعت در برخورد با نقصها و مانعها، جذب حداکثر مشاورهها از صاحبنظران، جلب حمایت متنفذان جامعه، بهکارگیری ایدههای نو، تلاش و پشتکار گسترده و بیوقفه و از همه مهمتر دریافت بلیتهای برنده از سوی حاکمیت میتواند برای دولت فرصت ایجاد کند که به اقتصاد بپردازد و فشار اصلی از این ناحیه را کم کند. روشن است که ایجاد فشار مصنوعی به دولت از طرف هر کس و جناحی صورت بگیرد هیچ کمکی به سامان امور نمیکند. احتمالا انتقادهای برخی همراهان انتخاباتی ناظر به این معناست که برای دولت آشکار شود که فرصتی برای از دست دادن ندارد.
اگر آقای پزشکیان در مواجهه با هیولای هزار سر مشکلات اقتصادی بر اسب ناآرام و کندرو دستگاه دولت سوار است و انواع واقعیتهای منفی برایش مانع عینی ایجاد میکند، در سیاست و اجتماع این امکان وجود دارد که جهشهایی صورت بگیرد و منفذ تنفسی باز شود. نمونههای کوچک آن رفع فیلترینگ، پیوستن به FATF، تمرکز تصمیمگیریها در دولت با انحلال انواع شوراهای موازی، گشایشهای سیاسی و... میتواند مدیریت اجرایی کشور را تقویت کند برایش زمان بخرد و بر امیدها بیفزاید. کافی است که مردم احساس کنند دولت در همه زمینهها در حال تقلا است و آرام ننشسته است. چنین احساسی در «عمل» قابل به وجود آوردن است و در سخن تقریبا همه کاراییها به انتهای خود رسیدهاند.
نکته راهبردی و اساسی این است که امروز همه جناحها و افراد و شخصیتها و صاحبنظران و مردم و حتی مخالفان بر کشتی دولت سوارند. اگر خدای ناخواسته این کشتی به صخره برخورد کند همه آسیب میبینند و برای هیچ کس منفعتی در ناکامی دولت متصور نیست. مخالفان ساختارناشیانه تصور میکنند که اگر این کشتی به گل بنشیند آنها کاپیتان میشوند و به مراد میرسند، موافقان جای خود دارد که خیال کنند سودی از سوراخ کردن کشتی میبرند، آنها آخرین اشتباه خود را مرتکب میشوند. بله فقط یک گروه منفعت تختهتخته شکافتن کشتی را میبرند که از اساس با ایران مخالف باشند یا به خودکشی دستهجمعی معتقد شده باشند.