
دولت ترامپ با دخالتهای مکرر خود، بار دیگر بنیامین نتانیاهو را از یک بحران سیاسی نجات داد، اما این حمایتها نهتنها نتیجه سیاستهای خود آمریکا در منطقه است، بلکه بهای سنگینی نیز برای اسرائیل و شخص نتانیاهو دارد؛ چراکه او را بهطور فزایندهای به تصمیمات و اولویتهای کاخ سفید وابسته کرده و در برابر مطالبات جناح راست اسرائیل و تحولات غیرقابل پیشبینی غزه، در موقعیتی شکننده و پرمخاطره قرار داده است.
فرارو– امیر تیبون، خبرنگار ارشد سیاسی روزنامه اسرائیلی هاآرتص
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه هاآرتص، دولت ترامپ، در فاصلهای کمتر از دو هفته، بار دیگر به یاری بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، شتافته و نقشی کلیدی در حل یک بحران سیاسی پیچیده ایفا کرده است. بحرانی که میتوانست نه تنها ائتلاف حاکم او را متزلزل سازد، بلکه بر آینده سیاسیاش نیز سایه افکند. اگر در دور قبل، ترامپ با ارائه طرح جنجالی انتقال اجباری فلسطینیان از غزه، حمایت نیروهای افراطی و مذهبی نزدیک به نتانیاهو را جلب کرد، این بار مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، در جریان نشستی رسانهای با اظهارات حسابشده و هدفمند خود، مسیری را برای خروج نتانیاهو از این بحران تازه هموار نمود.
جای تردید نیست که بحرانهایی که دولت ترامپ بارها برای نتانیاهو حل کرده، در اصل نتیجه مستقیم سیاستهای همین دولت آمریکاست، هرچند که شاید خودشان هرگز چنین پیامدهایی را پیشبینی نمیکردند. این مسائل زمانی شدت گرفت که واشنگتن تلاش کرد گروگانهای اسرائیلی در غزه را آزاد کند؛ تلاشی که ناخواسته ائتلاف متزلزل نتانیاهو را به لبه فروپاشی کشاند.
مشکل اصلی نتانیاهو در این شرایط، شرکای ائتلافی هستند که عمدتاً به دنبال تحقق اهداف سیاسی خاص خودشاناند، حتی اگر به قیمت نادیده گرفتن جان گروگانها باشد. هربار که دولت ترامپ برای نجات این گروگانها وارد عمل میشود، نتانیاهو مجبور میشود از واشنگتن حمایت بگیرد تا بتواند از عواقب داخلی این اقدامات عبور کند.
این ماجرا از جایی آغاز شد که دونالد ترامپ، پیش از بازگشت به کاخ سفید، بهشدت بر پذیرش توافق آتشبس و آزادی گروگانها تأکید کرد. نتانیاهو که بهخوبی میدانست این توافق میتواند جناح راستگرای ائتلافش را خشمگین کند، ابتدا تمایلی به اجرای آن نداشت. اما در نهایت به این نتیجه رسید که هزینه مخالفت با ترامپ میتواند بسیار سنگینتر از نارضایتی متحدان داخلیاش باشد. گرچه بیشتر اسرائیلیها از آزادی گروگانها حمایت کردند، اما برای نتانیاهو، آینده سیاسی او همواره در صدر دغدغههایش قرار داشته است.
اوایل این ماه، دونالد ترامپ با مطرحکردن طرحی جنجالی، بهطور موقت از شدت یک بحران سیاسی دیگر برای بنیامین نتانیاهو کاست. این طرح که پیشنهاد میکرد دو میلیون فلسطینی از غزه اخراج شوند و این منطقه به یک مجتمع تفریحی و قمار تبدیل شود، موجی از واکنشهای تند را برانگیخت. اما نتانیاهو با حضور سریع در برابر رسانهها، هرگونه اقدام شرکای ائتلافی برای سرنگونی دولتش در پی ارائه این طرح را غیرمسئولانه دانست. او این پیشنهاد را بیشتر بهعنوان راهکاری برای کاهش فشار داخلی میدید تا یک برنامه عملی قابل اجرا.
بحران تازهای شنبه گذشته شکل گرفت، هنگامی که دونالد ترامپ با دیدن تصاویر سه گروگان آزادشده از غزه، قانع شد که زمانبندی فعلی آزادی گروگانها باید تغییر کند. از همان ابتدا، سیاست تدریجی و قطرهچکانی در روند آزادی گروگانها با واکنشهای گستردهای همراه بود، اما نتانیاهو این استراتژی را از زمان آغاز مذاکرات حفظ کرده بود؛ از زمانی که هنوز جو بایدن در کاخ سفید حضور داشت تا همواره امکان ازسرگیری جنگ در غزه را برای خود محفوظ نگه دارد.
در اقدامی شگفتانگیز، دونالد ترامپ اعلام کرد که همه گروگانها باید یکجا آزاد شوند و این درخواست را با یک اولتیماتوم جدی همراه کرد: اگر تا ظهر شنبه این اتفاق نیفتد، «دروازههای جهنم باز خواهد شد.» یک رهبر با مسئولیتپذیری و تدبیر میتوانست این فرصت را مغتنم شمارد و پیشنهاد واقعبینانهای به حماس ارائه دهد: توافق فوری برای آزادی کامل گروگانها در ازای اعلام پایان جنگ از سوی اسرائیل، بدون هیچ الزامی برای آینده غزه.
نتانیاهو این فرصت طلایی را از دست داد. او به جای استفاده از اولتیماتوم ترامپ برای دستیابی به یک توافق جامع و تاریخی، تنها به صدور بیانیههایی کلی و بیاثر بسنده کرد و از اقدام جدی در این زمینه خودداری نمود. نتیجه این رفتار قابل پیشبینی بود: حماس تنها سه گروگان را آزاد کرد و از تحویل تمامی ۷۶ نفری که ترامپ خواسته بود، امتناع کرد.
تهدید ترامپ مبنی بر «باز شدن دروازههای جهنم» نیز به عمل نیامد، چراکه تصمیمگیری واقعی در این مورد به اسرائیل وابسته بود و نتانیاهو، همانگونه که انتظار میرفت، از هرگونه تصمیم قاطع خودداری کرد. این رویکرد نخستوزیر نهتنها باعث ناامیدی و خشم جناح راست اسرائیل شد، بلکه او را به دلیل «از دست دادن» فرصتی که اولتیماتوم ترامپ فراهم آورده بود، با موجی از انتقادات شدید مواجه ساخت.
روز یکشنبه، تصویری معنادار از اورشلیم منتشر شد: بنیامین نتانیاهو در کنار مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده، ایستاده و با قاطعیت اعلام میکند که دولت او و دولت ترامپ در ارتباطی کامل و هماهنگ هستند و برنامهای مشترک برای مواجهه با مسائل غزه، ایران، لبنان، و سوریه دارند. این تصویر برای نتانیاهو اهمیتی فراتر از ظاهرش داشت. او بهخوبی میداند که نمایش این اتحاد با دولت ترامپ پیامی محکم و واضح برای پایگاه سیاسی او به همراه دارد و میتواند به تثبیت موقعیت سیاسیاش کمک شایانی کند.
نتانیاهو بهخوبی میداند که بدون مشروعیت و حمایت ترامپ و دولت او، جایگاهش چه در عرصه داخلی و چه در صحنه بینالمللی تضعیف خواهد شد. در حالی که دولت او به سختی میتواند از تناقضاتش رهایی یابد.
هنوز ترامپ و تیمش همچنان نقشی حیاتی در حفظ موقعیت سیاسی او ایفا میکنند. اما سوالی که همچنان بیپاسخ مانده این است: آیا این حمایتها واقعاً بدون هیچ چشمداشتی ارائه میشوند؟ اگر پاسخی وجود دارد، این چشمداشت دقیقاً چیست؟ این پرسش همچنان بیجواب مانده است.