bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۱۷۵۲۱
فارن پالیسی گزارش داد؛

چالش‌های بزرگ سیاست خارجی که ترامپ در سال ۲۰۲۵ با آنها روبه‌رو خواهد شد

چالش‌های بزرگ سیاست خارجی که ترامپ در سال ۲۰۲۵ با آنها روبه‌رو خواهد شد

دولت دوم دونالد ترامپ با چالش‌های پیچیده‌ای در سیاست خارجی مواجه خواهد شد که از جمله آنها می‌توان به پایان دادن به جنگ‌ها در خاورمیانه و اوکراین، مدیریت تنش‌های تجاری با چین و اتحادیه اروپا و حل بحران‌های داخلی و بین‌المللی اشاره کرد. ترامپ برای رسیدن به این اهداف نیازمند اتخاذ رویکرد‌های جدیدی و تعامل با متحدان و رقبای جهانی خواهد بود؛ چالش‌هایی که به‌طور قابل توجهی تأثیرگذار بر موقعیت آمریکا در عرصه جهانی است.

تاریخ انتشار: ۱۴:۴۱ - ۱۷ دی ۱۴۰۳

فرارو- یکی از بزرگ‌ترین ادعا‌های دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا این است که او نخستین رئیس‌جمهور آمریکا در دهه‌های اخیر بوده که «هیچ جنگ جدیدی» را در دوره ریاست‌جمهوری‌اش آغاز نکرده است—ادعایی که از سوی منتقدان مورد مناقشه قرار گرفته است. با این حال، او در صورت ورود به کاخ سفید برای دوره دوم با دو جنگ بزرگ روبه‌رو خواهد بود.

به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، دونالد ترامپ تأکید کرده است که یکی از این جنگ‌ها—میان روسیه و اوکراین—را ظرف «۲۴ ساعت» به پایان خواهد رساند. او وعده داده که «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه و «ولودیمیر زلنسکی» رئیس‌جمهور اوکراین را به پای میز مذاکره خواهد کشاند.

اما جنگ دوم در خاورمیانه شرایط به‌مراتب پیچیده‌تری دارد. برکناری ناگهانی بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه در اوایل دسامبر معادلات منطقه‌ای را دستخوش تغییرات اساسی کرده است. ترامپ اخیراً در گفت‌وگویی با «مجله آمریکایی تایم» جنگ میان اسرائیل، حماس و حزب‌الله را «پیچیده‌تر» از بحران اوکراین توصیف کرده، اما در عین حال گفته است که این جنگ «ساده‌تر قابل حل است.» در کنار این دو بحران بزرگ، چندین چالش دیگر در سیاست خارجی نیز پیش روی ترامپ قرار دارد که از جمله این مسائل می‌توان به احتمال ازسرگیری جنگ تعرفه‌ای با چین اشاره کرد.

مذاکرات صلح روسیه-اوکراین تحت فشار ترامپ

یکی از اولویت‌های اصلی سیاست خارجی دونالد ترامپ در دور جدید ریاست‌جمهوری، پایان دادن به جنگ روسیه علیه اوکراین است. این جنگ که با ورود ترامپ به کاخ سفید وارد سومین سال خود می‌شود، از جمله بحران‌های کلیدی است که او وعده داده پیش از مراسم تحلیف خود در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ خاتمه یابد. با این حال، عوامل متعددی از جمله حضور نیرو‌های کره شمالی در خطوط مقدم روسیه و استفاده اوکراین از سامانه‌های موشکی دوربرد غربی برای حملات به عمق خاک روسیه—با چراغ سبز دولت بایدن—می‌توانند این وعده را با چالش مواجه کنند.

ترامپ تهدید کرده است که در صورت عدم همکاری «ولادیمیر پوتین» یا «ولودیمیر زلنسکی» برای شرکت در مذاکرات صلح، کمک‌های نظامی ایالات متحده به اوکراین را یا به‌طور چشمگیری افزایش خواهد داد و یا به‌کلی قطع خواهد کرد. او همچنین قصد دارد بار مذاکرات صلح را بیشتر به دوش کشور‌های اروپایی بیندازد؛ رویکردی که تفاوتی آشکار با سیاست‌های دولت بایدن در مدیریت این بحران دارد.

ترامپ در مورد شرایط مذاکرات صلح نیز انعطاف‌پذیری بیشتری نسبت به بایدن نشان داده است. او به‌طور علنی از احتمال واگذاری بخشی از اراضی اشغال‌شده اوکراین به روسیه و همچنین انصراف کی‌یف از تلاش برای عضویت در ناتو به‌عنوان راهکار‌هایی برای پایان جنگ یاد کرده است؛ مواضعی که با مخالفت شدید زلنسکی و «مارک روته» دبیرکل ناتو روبه‌رو شده است.

در همین حال تحلیلگران معتقدند سرنگونی اخیر بشار اسد یکی از متحدان کلیدی روسیه در خاورمیانه، ممکن است پوتین را به نمایش قدرت بیشتری در جنگ اوکراین وادار کند. نیرو‌های روسی به پیشروی خود به سمت غرب ادامه می‌دهند و هم‌زمان با مقابله با ضدحملات اوکراین در منطقه کورسک، زیرساخت‌های انرژی «کی‌یف» را هدف قرار می‌دهند؛ موضوعی که می‌تواند اوکراین را با زمستانی دشوار مواجه کند.

کشور‌های اروپایی که از احتمال بازگشت ترامپ به قدرت آگاه بودند، تلاش کرده‌اند سیاست‌های کمک به اوکراین خود را به گونه‌ای طراحی کنند که از تغییرات کاخ سفید تأثیر کمتری بپذیرند. با این حال، ادامه جنگ و تغییر در مواضع آمریکا بسیاری از این کشور‌ها را وادار کرده تا به‌دنبال جلب حمایت ترامپ برای حفظ انسجام غرب در برابر روسیه باشند.

ترامپ و چالش‌های سوریه: آیا او می‌تواند میان اسرائیل و ترکیه پل بسازد؟

دونالد ترامپ در یکی از تحولات تاریخی منطقه خاورمیانه وارد کاخ سفید می‌شود؛ جایی که وعده داده صلح را به این منطقه بیاورد. اما با این حال او مسیر دشواری در پیش دارد. منطقه‌ای که به‌طور سنتی بی‌ثبات بوده، اکنون بیش از یک سال است که درگیر جنگ میان اسرائیل و حماس در غزه است. هرچند نشانه‌هایی از دستیابی به توافق آتش‌بس به چشم می‌خورد، اما حفظ این آتش‌بس می‌تواند بسیار دشوار باشد؛ به‌ویژه با توجه به اینکه اسرائیل احتمالاً حداقل به‌طور موقت حضور نظامی خود را در غزه به‌عنوان بخشی از این توافق حفظ خواهد کرد. بدون برقراری آتش‌بس در غزه، ترامپ ممکن است در دستیابی به اهدافی مانند عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی یا انعقاد توافق هسته‌ای جدید با ایران ناکام بماند.

جنگ غزه تنش‌ها را در سراسر خاورمیانه افزایش داده و باعث درگیری میان اسرائیل و حزب‌الله در لبنان شده است. با وجود دستیابی به توافق آتش‌بس در اواخر نوامبر، این دو همچنان به تبادل آتش ادامه داده‌اند. در همین حال، اسرائیل وارد درگیری‌های متقابل با ایران نیز شده است و دو طرف حملات هوایی به خاک یکدیگر انجام داده‌اند.

سوریه اکنون در وضعیتی حساس قرار دارد؛ چرا که گروه شورشی «هیئت تحریر الشام» که از سوی ایالات متحده و کشور‌های دیگر به‌عنوان یک گروه تروریستی شناخته می‌شود، قدرت را در دست گرفته است. ترامپ باید تصمیم بگیرد که چگونه با این گروه و رهبر آن یعنی «ابو محمد الجولانی» تعامل کند؛ کسی که به دنبال کسب مشروعیت در سطح بین‌المللی و متحد کردن سوریه پس از سال‌ها جنگ ویرانگر است.

چالش دیگر ترامپ نحوه مدیریت منافع و اقدامات متعارض متحدان ایالات متحده، از جمله اسرائیل و ترکیه، در سوریه پس از سقوط اسد خواهد بود. اسرائیل با استفاده از فرصت سقوط اسد حملات هوایی گسترده‌ای را برای نابود کردن باقی‌مانده دارایی‌های نظامی نظام بشار اسد انجام داده و نیرو‌های زمینی خود را نیز در منطقه حائل داخل خاک سوریه و در نزدیکی بلندی‌های جولان مستقر کرده است. این اقدامات که در زمانی بسیار حساس برای سوریه انجام می‌شود، موجب نگرانی و انتقاد جامعه بین‌المللی شده است.

ترکیه، عضوی از ناتو که همواره رابطه‌ای بی‌دغدغه با متحدانش ندارد، می‌تواند منبع دیگری از دردسر برای ترامپ باشد. آنکارا نیرو‌های کرد مورد حمایت ایالات متحده در سوریه را که نقشی کلیدی در شکست خلافت داعش ایفا کردند، به‌عنوان تروریست می‌بیند. اگر «رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهور ترکیه تصمیم بگیرد تا عملیات نظامی علیه مناطق تحت کنترل کُرد‌ها را پیش ببرد، ترامپ را در موقعیتی دشوار قرار خواهد داد.

ترامپ پیش‌تر به نقش بزرگ ترکیه به‌عنوان یکی از حامیان کلیدی «هیئت تحریر الشام» در سوریه اشاره کرده است. اکنون باید دید آیا رئیس‌جمهور منتخب آمریکا تصمیم خواهد گرفت که اجازه دهد اردوغان نقش اصلی را در صحنه سوریه ایفا کند و یا اینکه احساس خواهد کرد باید رویکردی مستقیم‌تر در پیش بگیرد.

تهدیدات تعرفه‌ای ترامپ علیه چین و متحدان: آیا اقتصاد آمریکا در معرض خطر قرار می‌گیرد؟

«چین و ایالات متحده می‌توانند با همکاری یکدیگر همه مشکلات جهان را حل کنند، اگر به آن فکر کنید.» این اظهارنظر ترامپ در نخستین کنفرانس خبری پس از انتخابات در اواسط دسامبر بود. اما همان‌طور که در گذشته دیده‌ایم، چاپلوسی‌های ترامپ اغلب واقعیتی خشن‌تر را پنهان می‌کنند. در همین کنفرانس خبری، رئیس‌جمهور منتخب بار دیگر تهدید کرد که تعرفه‌های سنگینی بر چین اعمال خواهد کرد.

ترامپ، که به‌عنوان «معامله‌گر ارشد» شناخته می‌شود، باید تصمیم بگیرد که چه سطحی از تعرفه‌ها را بر واردات چین اعمال کند؛ حال این سطح از تعرفه می‌خواهد چه ۱۰ درصد باشد و یا چه ۶۰ درصد و یا حتی لغو وضعیت «عادی» تجاری باشد که مدت‌ها به چین اعطا شده است. با هر تصمیمی که او بگیرد، احتمالاً یک جنگ تجاری جدید آغاز خواهد شد. اما این بار، پکن با زرادخانه‌ای بزرگ‌تر آماده پاسخ‌گویی است؛ همان‌طور که در ماه‌های اخیر برخی از اقدامات خود را آشکار کرده است. به‌عنوان مثال، در واکنش به تلاش‌های دولت بایدن برای محدود کردن توسعه نیمه‌هادی‌های پیشرفته چین، پکن در ماه دسامبر صادرات چندین ماده معدنی حیاتی به ایالات متحده را ممنوع کرد و این احتمالاً فقط آغاز ماجراست. اقدامات تلافی‌جویانه شدیدتر از سوی چین می‌تواند به رشد اقتصادی آمریکا آسیب برساند و تورم را افزایش دهد.

ترامپ همچنین تهدید کرده که بر بسیاری از کشور‌های دیگر، از جمله دوستان و شرکای ایالات متحده مانند مکزیک، کانادا و هند، تعرفه‌هایی وضع کند. اگر او تعرفه‌ها را به سطحی برساند که آخرین بار در دهه ۱۹۳۰ دیده شده بود، قیمت‌ها در داخل آمریکا افزایش یافته، هزینه ورودی‌های حیاتی برای تولیدکنندگان آمریکایی بیشتر شده، ارزش دلار تقویت و ارز‌های بازار‌های نوظهور تضعیف خواهد شد. همچنین این سیاست‌ها احتمالاً با اقدامات تلافی‌جویانه شرکای تجاری مواجه خواهند شد که شرایط را وخیم‌تر خواهد کرد. تنها پرسشی که اقتصاددانان دارند، این است که سیاست‌های ترامپ چه میزان از رشد اقتصادی سالمی را که از دولت جو بایدن به ارث برده، کاهش خواهد داد.

اگر این تهدید‌ها صرفاً یک تاکتیک برای دستیابی به توافق‌های تجاری بهتر باشد، نه درآمد وعده‌داده‌شده از تعرفه‌ها تحقق خواهد یافت و نه رونق تولید داخلی در آمریکا شکل خواهد گرفت. علاوه بر این، کاهش مالیات‌های کلان برای شرکت‌ها و میلیاردر‌ها کسری بودجه را افزایش داده و نرخ بهره در ایالات متحده را بالا خواهد برد که این موضوع، رشد اقتصادی را کاهش داده و دلار را تقویت می‌کند و در نهایت به زیان صادرکنندگان آمریکایی تمام خواهد شد.

تعرفه‌ها ابزار مورد علاقه ترامپ هستند؛ اما به تنهایی قادر به حل همه مشکلات اقتصادی او با چین نخواهند بود. ترامپ با کشوری روبه‌رو است که به‌سرعت در حال نزدیک شدن به ایالات متحده در حوزه نوآوری فناوری است. مطالعه‌ای اخیر نشان داده که چین در ۷ صنعت از ۱۰ صنعت پیشرفته جهانی، در جایگاه پیشرو یا نزدیک به آن قرار دارد. دولت اول ترامپ سرکوب صنعت تراشه چین را آغاز کرد، اما در دوره دوم، او به حمایت متحدانی نیاز خواهد داشت تا تلاش‌های بایدن برای کُند کردن پیشرفت چین را ادامه دهد؛ متحدانی که ممکن است خودشان هدف تعرفه‌های ترامپ باشند.

در حالی که نبرد اقتصادی میان دو کشور به‌شدت ادامه خواهد یافت، خطر رویارویی نظامی نیز چه در تنگه تایوان و چه در دریای چین جنوبی در کمین است. چین به‌تازگی رزمایش‌هایی را برگزار کرده که مقامات تایوانی آن را بزرگ‌ترین مانور نظامی در دهه‌های اخیر نامیده‌اند. در دریای چین جنوبی نیز تقریباً هر هفته خبری از یک درگیری جدید میان چین و فیلیپین که متحد آمریکا است، منتشر می‌شود. در صحنه اروپایی، چین همچنان حمایت حیاتی از جنگ روسیه در اوکراین ارائه می‌دهد. در داخل ایالات متحده، ترامپ با چالش جنگ سایبری نیز روبه‌رو است؛ حمله عظیم سایبری چین، معروف به «طوفان نمک» همچنان امنیت داده‌های آمریکا را تهدید می‌کند.

نقشه ترامپ برای مقابله با این چالش‌ها تحت تأثیر توازن قدرت در کابینه‌اش خواهد بود. او عمدتاً افرادی با دیدگاه‌های تند علیه چین را به سمت‌های کلیدی انتخاب کرده که از جمله آنها می‌توان به انتخاب «مارکو روبیو» به‌عنوان وزیر امور خارجه جدید آمریکا اشاره کرد. اما برخی عناصر  در این میان غیرقابل پیش‌بینی هستند که از این جمله می‌توان به «ایلان ماسک» اشاره کرد که رابطه نزدیکی با چین دارد. رئیس‌جمهور منتخب نارضایتی خود از وضعیت کنونی روابط ایالات متحده و تایوان را نیز ابراز کرده و ازد«شی جین پینگ» رئیس جمهور چین خواسته تا در مراسم تحلیفش شرکت کند.

در کل می‌توان چنین نتیجه گرفت که در دوره اول ترامپ، دولت او رویکردی تهاجمی علیه چین اتخاذ کرد، اما این رویکرد اغلب با بی‌ثباتی و درگیری‌های داخلی همراه بود. نشانه‌های اولیه حاکی از آن است که دوره دوم نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود.

bato-adv
bato-adv