مناقشۀ میانفردی از حقایق زندگی است و تقریباً در هر عرصهای، از سازمانها گرفته تا روابط شخصی، میتواند بروز کند. از این رو آموختن حل و فصل مناقشه به شکل موثر، و به صورتی که باعث افزایش استرس شما نشود، برای همه مهم است.
فرارو- مناقشۀ میانفردی از حقایق زندگی است و تقریباً در هر عرصهای، از سازمانها گرفته تا روابط شخصی، میتواند بروز کند. از این رو آموختن حل و فصل مناقشه به شکل موثر، و به صورتی که باعث افزایش استرس شما نشود، برای همه مهم است.
به گزارش فرارو، اولین قدم در حل و فصل مناقشه، این است که نسبت به استراتژیای که در مورد آن میخواهید به کار ببرید تصمیم بگیرید. با این حال، پیش از آنکه بتوانید چنین کنید، نیاز است تا ریشۀ منبع مناقشه را شناسایی کند و نوع آن را دریابید.
سه نوع اصلی مناقشه وجود دارد.
سه نوع اصلی مناقشه، مناقشات شخصی یا رابطهای، ابزاری و مناقشه اولویتی هستند:
1. مناقشات شخصی یا رابطهای، معمولاً پیرامون هویت و ذهنیت دربارۀ خود هستند، یا به جنبههای مهم یک رابطه برمیگیردند، نظیر وفاداری، سوءاستفاده از اعتماد، تصور خیانت یا فقدان احترام.
2. مناقشات ابزاری، پیرامون اهداف، ساختارها، فرآیندها و وسایل هستند؛ چیزی نسبتاً ملموس و ساختار در چارچوب سازمان یا برای یک فرد.
3. مناقشۀ اولویتی، به چگونگی توزیع روشهای دستیابی به اهداف، نظیر زمان، پول، فضا و نیروی انسانی مربوط میشود. این مناقشات همچنین ممکن است پیرامون مولفههای مربوط به اینها نظیر اهمیت نسبی، دانش و تخصص باشند. مثلاً، زوجی را تصور کنید که بر سر اینکه پولشان را صرف مسافرت رفتن یا تعمیر منزلشان کنند، اختلاف دارند.
تاکید بر این نکته مهم است که برخورد زودهنگام با یک مناقشه آسانتر است، چرا که مواضع هنوز چنان سفت و سخت نشده و دیگران احتمالاً هنوز جبههگیری نکردهاند و احساسات منفی هنوز شدت نگرفتهاند. بهترین راه برای پرداختن به یک مناقشه در مراحل اولیۀ آن، از طریق مذاکره میان طرفهای درگیر است.
اگر دیر شود، افراد درگیر در مناقشه ممکن است نیازمند میانجیگری شوند، و یا حتی کارشان به داوری و دادگاه برسد. بنابراین، حل و فصل مسائل در همان مراحل اولیه، بسیار بهتر است.
پنج استراتژی اصلی در برخورد با مناقشات وجود دارد را که همگی را در چارچوب اینکه چه کسی برنده میشود و چه کسی بازنده، مدنظر قرار داد.
همانطور که در صفحۀ تحلیل رفتار متقابل میتوانید ببینید، وضعیت برنده - برنده، همواره برای همه بهتر است.
1. رقابت یا مبارزه
این یک وضعیت برد/ باخت کلاسیک است که در آن قدرت و زور یک نفر، او را پیروز ماجرا میکند.
این استراتژی جای خود را دارد، اما هر کسی که از این استراتژی استفاده میکند باید بداند که این استراتژی موجب ایجاد یک بازنده میشود و اگر آن بازنده راهی برای ابراز نگرانیهای خود نیابد، موجبات احساسات بد و دلخوری در او بوجود خواهد آمد.
2. همکاری
این نتیجۀ ایدهآل است: یک وضعیت برد/ برد.
با این حال، این استراتژی نیازمند آن است که طرفهای درگیر ماجرا زمان بگذارند و برای عبور از دشواریها با هم کار کنند و روشی برای حل مسئله بیابند که برای همه قابل پذیرش باشد.
3. سازش یا مذاکره
این استراتژی ممکن است نتیجۀ بهتری از برد/ باخت داشته باشد، اما برد/ برد کامل نیست.
هر دو طرف از چیزی کوتاه میآیند تا به یک راه حل میانۀ مورد توافق برسند. این راه زمان کمتری از همکاری میبرد، اما احتمالاً تعهد نسبت به نتیجه در آن کمتر خواهد بود.
4. انکار یا طفره
در این وضعیت همه تظاهر میکنند که مشکلی وجود ندارد.
این استراتژی در مناقشههایی که پیش از مباحثه، نیاز است قدری «آمپرها پایین بیاید» یا در شرایطی که مناقشه بیاهمیت است، مناسبت دارد، اما در مورد مناقشاتی که به خودی خود از بین نمیروند، کاربردی ندارد. در چنین شرایطی، وضعیت باخت/باخت پدید میآورد، چرا که همچنان احساس بد و دلخوری میان طرفین وجود دارد، ولی دربارۀ آن بحث نمیشود.
5. ماله کشیدن روی مسئله
در سطح، همه چیز طبیعی است، ولی مناقشه همچنان وجود دارد.
این استراتژی مشابه مورد بالا است، و تنها فرقش این است که در این وضعیت احتمالاً یک طرف با این ماله کشی مشکلی ندارد، اما طرف دیگر همچنان در مناقشه است و این باعث ایجاد وضعیت برد/ باخت میشود. در مواردی که رابطه به نسبت برخورد فوری با مناقشه از اهمیت بیشتری برخوردار باشد، این استراتژی به کار میآید، اما اگر دیگران احساس کنند که نیاز است که به وضعیت پرداخته شود، بیفایده خواهد بود.
مهارتهای مفید زیادی برای رتق و فتق مناقشه وجود دارد. احتمالاً مهمترین آنها، جسارت است.
شما باید بتوانید به صورت شفاف و محکم نظرات خودتان را ابراز کنید، بدون اینکه حالت تهاجمی داشته باشید. میتوانید از مدلی اینچنینی استفاده کنید: «وضعیت را توصیف کنید. احساساتتان را ابراز کنید و مشخص کنید که میخواهید چه کاری انجام شود.» برای اطلاعات بیشتر، صفحۀ جسارت را بخوانید.
همچنین نیاز است تا گوش دادن فعال را تمرین کنید، تا اطمینان داشته باشید که مواضع افراد درگیر در مناقشه را به طور کامل متوجه میشوید. حال فرقی نمیکند که خودتان نیز جزو طرفهای درگیر باشید یا نقش میانجیگری را بر عهده داشته باشید. صفحۀ ما در زمینۀ گوش دادن فعال را بخوانید.
همچنین درک و شناخت احساسات در خودتان و دیگران نیز میتواند راهگشا باشد.
احساسات هرگز خوب یا بد نیستند، بلکه فقط مناسب و غیرمناسب هستند و در مدیریت مناقشه، کمک به دیگران برای شناخت احساسات مناسب یا غیرمناسب راهگشا خواهد بود.
همچین اگر بتوانید خودتان را به جای دیگران بگذارید و دیگران را تشویق کنید که چنین کنند، نیز میتواند راهگشا باشد. این مهارت همدلی نام دارد.
در نهایت…
در رتق و فتق مناقشه، چه یکی از طرفهای درگیر باشید و چه میانجی، مهم است که محدودیتهای خویش را بدانید.
اگر به جایی رسیدید که مطمئن نبودید که مداخلۀ شما کمکی خواهد کرد، بهتر است که عقب بکشید و خواستار کمک شوید. گاهی اوقات ممکن است که نیاز به حضور شخصی دیگر نظیر یک میانجی آموزشدیده باشد، و ایرادی هم ندارد. کمک خواستن بهتر از بدتر کردن اوضاع است.