فرارو- روند چند ماهه "مذاکرات اتمی وین" با محوریت احیای توافق هستهای ایران، مدتی است که برخلاف برخی پیش بینیهای اولیه، وارد دورهای از سکون و رکود شده است. در این چهارچوب، در مدت اخیر بویژه پس از حمله روسیه به اوکراین، اما و اگرها در مورد احیای توافق برجام و دستیابی ایران و غرب به یک توافق در این زمینه، اوجگیری قابل توجهی پیدا کرده است.
در ابتدا، روسها با طرح این گزاره که خواستار دریافت تضمینهای مشخص از آمریکا مبنی براین هستند که مراوات اقتصادیشان با ایران در عصرِ پساتوافق، مشمول تحریمهای غرب نخواهد شد، وقفهای را در روند مذاکرات وین ایجاد کردند. مسالهای که پس از گذشت مدت زمانی و با رایزنیهای طرفهای منطقهای و بین المللی در این رابطه حل شد. البته که در همین دوران بود که برخی ناظران و تحلیلگران این گزاره را مطرح میکردند که اساسا طرف روسی در شرایطی که جنگ اوکراین و تحریمهای غرب علیه روسیه بویژه در بخش انرژی برقرار هستند و مدام نیز فزونی میگیرند، مایل نیست که انرژیِ ایران به بازارهای جهانی راه پیدا کند.
با این حال اندکی بعد، مساله اصرار ایران بر خارج کردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا مطرح شد. موضوعی که خیلی زود به یکی از مهمترین مسائل حل نشده موجود در چهارچوب معادله احیای برجام تبدیل شد و شاهد بودیم که با واکنش گسترده جمهوریخواهان و حتی طیفهایی از دموکراتهای آمریکایی رو به رو شد و بسیاری از آنها به دولت بایدن هشدار دادند که انجام این اقدام از سوی این دولت به هیچ عنوان پذیرفته شده نیست و تبعات زیادی را برای آن به همراه خواهد داشت. به طور خاص، مساله در پیش بودنِ انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا (در نوامبر ۲۰۲۲) و موقعیتِ نه چندان مستحکم دموکراتها در این انتخابات نیز تا حد زیادی دولت بایدن را تحت فشار گذاشته و آزادی عمل را از وی در این رابطه (جهت اتخاذ تصمیمهای مهم سیاسی) گرفته است.
البته که ایران نیز با اشاره بر غیرقانونی بودنِ اقدام "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا در گنجاندن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا، تاکید دارد که واشینگتن در تصحیح اشتباهات خود علیه ایران نباید تردید کند. البته هنوز مشخص نیست که آیا مساله خارج کردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا، به راستی تنها مسالهای است که اختلافات جدی در مورد آن وجود دارد یا خیر، موضوعات دیگری نیز در این رابطه مطرح است؟ از چشم اندازی کلیتر سوالهای دیگری نیز در مورد شرایط نَه چندان مطلوب کنونی در مورد احیای توافق برجام وجود دارد. مثلا: آیا تیم مذاکراتی کشورمان تمهیدات لازم و کافی جهت احیای برجام را لحاظ کرده اند؟ چرا از روند مذاکرات و جزئیاتِ بن بستهای جاری در آن هیچ اطلاعرسانی درستی انجام نمیشود؟ و اساسا اینکه اگر برجام احیا نشود، تبعات آن برای کشورمان چه خواهد بود؟
در این راستا، فرارو در گفتگو با "جاوید قربان اوغلی"، دیپلمات و سفیر سابق کشورمان در آفریقای جنوبی و همچنین کارشناس عرصه سیاست خارجی، به بررسی پرسشهای مذکور در چهارچوب آخرین تحولات مرتبط با روند مذاکرات وین و چشم انداز دستیابی به یک توافق اتمی پرداخته است. مشروح گفتگو با جاوید قربان اوغلی را در ادامه مطالعه فرمایید.
وزیر خارجه آمریکا اخیرا از ایجاد بنبست در مذاکرات خبر داده و اعلام کرده که نسبت به حصول توافق در چهارچوب مذاکرات وین چندان خوشبین نیست. آیا وضعیتِ مذاکرات واقعا تا این اندازه وخیم است یا باید این موضع گیری "آنتونی بلینکن" را صرفا اِعلامی و با اغراضی دیگر همراه دانست؟
شرایط حاکم بر مذاکرات، خوشایند و امیدوارکننده نیست. بیش از یک ماه است که شاهد توقف آن هستیم و چشماندازی هم برای از سرگیری آن مشاهده نمیشود. البته از نظر فنی، مذکرات خاتمه یافته و من از برخی منابع شنیده ام که "باقری کنی" هم در جلسهای گفته کار ما تمام شده و نیازی به سفر مجدد به وین نیست. همانطور که بسیاری از تحلیلگران گفته اند، در این مقطع، توافق، نیازمند " تصمیم سیاسی" ایران و آمریکا است و نَه ادامه نشستهای وین. از این منظر، اظهارات مقامات آمریکایی (و البته ایران) را میتوان در قالب چانه زنی و امتیاز گیری ارزیابی کرد. گفته میشود موضوع اصلی باقیمانده، خارج کردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست سازمانهای تروریستی آمریکا است. البته این مساله ربطی به برجام ندارد مضافا اینکه اینکار در آمریکا در زمان ترامپ و تحت قانون "کاتسا" صورت گرفت. البته در اینکه باید تلاش کرد سپاه از این لیست خارج شود، کسی تردید ندارد، ولی تعلیق و یا مشروط کردن توافق به آن، محل بحث است.
اگر توافقی حاصل نشود، مهمترین تبعات منطقهای و بین المللی این موضوع را برای ایران چه میدانید؟
باید امیدوار باشیم و تلاش کنیم که توافق انجام شود. فارغ از تبعات منطقهای و بین المللی، متضرر اصلیِ عدم توافق، ایران است. ملاحظه کنید درآمد عراق در ماه مارس از فروش نفت بیش از ۱۱ میلیارد دلار بوده است. رقمی که معادل درآمد ایران در دو سال اخیر است. از وضعیت وخیم اقتصادی، تورم، بیکاری و ... نیز همه مطلع هستند. عدم توافق یعنی تعمیق و انباشت این بحرانها که هر کدام به تنهایی برای زمین زدنِ دولت کفایت میکنند. در صورت عدم توافق، طبعا طرفهای مقابل سراغ گزینههای دیگر خواهند رفت که تشدید تحریمها و جلوگیری از فروش نفت ایران که الان وضع بهتری نسبت به گذشته دارد، از جمله مهمترین آنها است. ایران هم احتمالا در پی بالا بردن سطح غنی سازی، خودداری از اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی، اِعمال محدودیت برای نظارتهای بین المللی (بر تاسیسات اتمی خود) و فشار به آمریکا از طریق انجام اقدامات ایذایی نظامی خواهد رفت. به تعبیر دیگر، وارد چرخه جدیدی از تحریم و تشنج در روابط با کشورهای جهان خواهیم شد که ممکن است به استفاده غربیها از "مکانیسم ماشه" و ارجاع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت و احیای قطعنامههای ششگانه تعلیق شده (شورای امنیت، ذیل فصل هفتم) علیه کشورمان منجر شود.
نظر شما در مورد نقشِ تیم مذاکراتی کشورمان در چهارچوب مذاکرات وین و رویکردهای آن به مذاکرات چیست؟ آیا آنها نقشی در ایجاد وضعیت کنونی داشته اند؟
وظیفه ملی همه است که در عین حفظ دیدگاه ها، از مذاکره کنندگان کشور حمایت کنند. با این وجود فکر میکنم در ناتوانیِ تیم مذاکره کننده کنونی در مقایسه با تیم قبلی، کمتر کسی تردید داشته باشد. اینکه این ضعف چقدر در کُندی کار و یا گرفتن امتیاز در مذاکرات نقش داشته را نمیتوان بدون داشتن اطلاعات، به طور دقیق و منصفانه گفت و ایدهای را در این رابطه مطرح کرد. آنچه که محل نقد است رویکردهای تیم جدید است. مشاهده کردیم که در ابتدا از نقطه نفیِ قاطع برجام آغاز شد تا جایی که حتی ذکر واژه " برجام" برای رئیس تیم مذاکره کننده در حکم تابو بود و اکنون به جایی رسیدند که دستیابی به همان برجام قبلی سقف مطالبات آقایان شده است. نقد دیگر در نفی مذاکره با طرف اصلی دعوا و تبدیل این مساله به یک "لجاجت سیاسی" است که از هیچ منطقی برخوردار نیست. آمریکا طرف ما در مناقشه و مذاکرات هستهای است. اگر هدف از مذاکره چنانچه کرارا اعلام کرده اند، لغو تحریم هاست، دلیل موجهی برای تحصیل این مقصود از طریق واسطههایی که طبعا در پی منافع خود هستند، وجود ندارد. نقد سوم، تکیه (و احتمالا اعتماد) بیش از اندازه طرفِ ایرانی به دو کشور روسیه و چین است که البته ورود به این بحث نیازمند مجالی دیگر است، ولی اجمالا مشاهده کردیم که روسها پس از بحران اکراین چگونه در صدد استفاده ابزاری از مذاکرات وین برای فشار به غرب در مساله تحریمهای خودشان بودند. نکته آخر ضعف مشهود تیم مذاکراتی کشورمان در اطلاع رسانی داخلی بود. در شرایطی که بسیاری از تحولات اقتصادی (و سیاسی) کشور به نحو غیر قابل انکاری به مذاکرات وین سنجاق شده و قیمت دلار و سکه تابعی از آن بوده است، سکوت تیم مذاکره کننده و سپردن تریبون به مانورهای اولیانوف و یا سخنگویان چند کشور دیگر و رسانههای آنان، اقدام درستی نبود.
سرنوشت مذاکرات اتمی وین را با توجه به شرایط فعلی چگونه ارزیابی میکنید؟
به شخصه معتقدم هم آمریکا خواهان توافق است و هم در ایران تصمیمِ به دستیابی به توافق اتخاذ شده است. موانع موجود نیز در صورت برخورداری از اراده و اتخاذ تصمیمات سیاسی قابل حل هستند. البته باید اذعان کرد که از نظر داخلی هر دو کشور با مشکلات و موانعی رو به رو هستند و تندروها بهانههای لازم برای سنگ اندازی را در دست دارند. در آمریکا مساله انتخابات میان دورهای در ماه نوامبر و خطر از دست دادن کرسیهای دو مجلس توسط دموکراتها و فشار لابیهای اسرائیلی به بایدن و تیم مذاکره کننده آمریکایی بسیار جدی است. در ایران هم برخی از تندروها بر این باورند که با توجه به مشغولیت و تمرکز آمریکا (و غرب) بر بحران اوکراین، میتوان امتیازات بیشتری گرفت که به نظرم تصور صحیحی نیست. ضمن اینکه روسیه در شرایطی که در باتلاق اوکراین گرفتار شده، موافقِ توافق نیست، چون از نظر اقتصادی، موافقِ ورود نفت ایران به بازارهای جهانی نیست ضمن اینکه از نظر سیاسی نیز این مساله (حصول توافق اتمی میان ایران و غرب) باعث رهایی و آسودگی خیالِ غرب و به خصوص آمریکا از یک بحران (معادله اتمی ایران) و تمرکز بیشتر بر بحران اوکراین میشود. با این همه، نقطه امیدوار کننده، اختیارات بسیار بالای راس حاکمیت و نیاز دو کشور به توافق است.