bato-adv
کد خبر: ۳۹۲۶۱۱

چرا سیاست دونالد ترامپ در برابر ایران و کره شمالی متفاوت است؟

یک فرضیه جایگزین وجود دارد که سیاست‌های به ظاهر متناقض ترامپ در برابر ایران و کره شمالی را توجیه می‌کند. شاید هسته‌ای‌زدایی کامل و قابل‌راستی‌آزمایی در هر دو مورد، هدف نیست. در مورد ایران، شاید هدف واقعی، تغییر رژیم، از جمله با اقدام نظامی، است.

تاریخ انتشار: ۱۲:۴۱ - ۱۱ اسفند ۱۳۹۷
چرا رویکرد دونالد ترامپ با ایران و کره شمالی متفاوت است؟

فرارو- کاخ سفید در برابر مسئله هسته‌ای ایران و کره شمالی دو رویکرد متناقض در پیش گرفته است که ممکن است به پذیرش بخشی از زرادخانه هسته‌ای کره شمالی و تقابل با ایران منجر شوند.

به گزارش فرارو، رهبران آمریکا و کره شمالی برای دومین بار ظرف کمتر از یک سال، در پایتخت ویتنام، برای بررسی خلع سلاح هسته‌ای پیونگ‌یانگ دیدار و گفتگو کردند. اما این دیدار، برخلاف نشست قبلی در سنگاپور که با هیاهوی فراوان همراه شده بود، نتیجه‌ای نداشت. به رغم اظهارات بسیار مثبت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، درباره «دوستش» کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، دو طرف نتوانستند به راه حلی برای مسئله هسته‌ای کره شمالی برسند.

ترامپ قبل از دیدار اخیرش با کیم، تلاش‌هایی برای اغوای کره شمالی به توسعه اقتصادی انجام داد. رئیس‌جمهور آمریکا آشکارا بر روی اعطای مشوق‌های اقتصادی به کره شمالی در ازای خلع سلاح هسته‌ای حساب کرده بود. او تصریح کرده که رهبر کره شمالی می‌تواند کشورش را «در یک مدت زمان بسیار بسیار سریع» به یک «قدرت اقتصادی بزرگ» تبدیل کند. اما این ترفند هم تاکنون نتوانسته است مقامات کره شمالی را به رها کردن تسلیحات هسته‌ای متقاعد کند.

رویکرد تعاملی و محبت‌آمیز دونالد ترامپ با کیم جونگ اون در حالی اتخاذ می‌شود که آمریکا در دوره ترامپ سیاست بسیار سختگیرانه‌ای در برابر ایران در پیش گرفته است. با وجود اینکه ایران هیچگونه تسلیحات هسته‌ای ندارد و بازرسی‌های نیرومند آژانس بین المللی انرژی اتمی را پذیرفته است، آمریکا «قوی‌ترین تحریم‌های تاریخ» را به ایران تحمیل کرده است.

تفاوت دیپلماسی هسته‌ای ترامپ در برابر ایران و کره شمالی موجب حیرت برخی ناظران شده است. مایکل مک‌فول، دیدگاه‌نویس روزنامه واشنگتن‌پست، طی یادداشتی در این روزنامه، این دیپلماسی را دارای «تناقض غیرمنطقی» دانست.

به نوشته مک‌فول، دولت ترامپ در برابر کره شمالی و ایران، هدف مشترک هسته‌ای‌زدایی را دنبال می‌کند. اما استراتژی‌های دستیابی به این هدف در مورد ایران و کره شمالی متناقض هستند. ترامپ در برابر ایران، که هنوز بمب اتمی تولید نکرده است، از استراتژی تهاجمی اعمال فشار و تقابل استفاده می‌کند. حتی نشانه‌هایی وجود دارد که هدف نهایی برخی از اعضای دولت ترامپ تغییر رژیم در ایران است. اما ترامپ برای دستیابی به هدف هسته‌ای‌زدایی در کره شمالی از استراتژی تعامل فشرده و متمرکز استفاده می‌کند. در حالی که هیچ رئیس‌جمهور آمریکایی با رهبر کره شمالی دیدار نکرده بود، ترامپ با «دوستش»، کیم جونگ اون، دو بار غذا خورد. تا به حال هر دو استراتژی نتیجه چندانی نداشته‌اند.

دولت ترامپ توضیح چندانی درباره این تفاوت ارائه نمی‌دهد. دولت باراک اوباما در مذاکرات توافق هسته‌ای، بسیاری از مسائل مورد اختلاف در روابط ایران و آمریکا را از کنار گذاشت. اما دولت ترامپ، برای پیگیری سایر اهداف امنیتی، مانند متوقف ساختن حمایت تهران از سازمان‌های خارجی، از توافق هسته‌ای خارج شد. به گفته مک‌فول، دولت ترامپ حداقل در سطح لفاظی، به ترویج دمکراسی و حقوق بشر در ایران متعهد به نظر می‌رسد.

ازد دیدگاه مک‌فول، ترامپ و مشاوران سیاست خارجی او، هرگز به اندازه کافی توضیح نداده‌اند که چگونه خروج از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به آمریکا در حل سایر مسائل کمک می‌کند. موارد مشابه در دوره جنگ سرد نشان می‌دهد که مرتبط کردن موضوعات نامرتبط با یکدیگر، به ندرت نتیجه می‌دهد. رئیس‌جمهور رونالد ریگان و دولتش در عین پیگیری توافقات کنترل تسلیحات با شوروی در یک خط، بدون توجه به مذاکرات دوجانبه با کرملین بر سر تسلیحات هسته‌ای؛ با رژیم‌های کمونیستی در جهان در حال توسعه مقابله کردند و از حقوق بشر در داخل شوروی و شرق اروپا حمایت کردند. تا به حال، شواهد کمی وجود دارد که استراتژی ترامپ برای مقابله همزمان با نفوذ خارجی ایران، تضعیف نظام و متوقف کردن برنامه هسته‌ای آن کارآمد است. در مقابل، استراتژی ترامپ در برابر ایران، آمریکا را از متحدان اروپایی خود جدا کرده است.

مک‌فول ادامه داد، وقتی رویکرد فشار حداکثری ترامپ بر ایران را در کنار تملق‌گویی او از کیم بگذاریم، این رویکرد به طور ویژه غیرمنطقی به نظر می‌رسد. استراتژی ترامپ در برابر کره شمالی این است که برای دستیابی به هدف هسته‌ای‌زدایی، میان رهبران دو کشور رابطه شخصی برقرار کند. اما این رویکرد تاکنون جز مشروعیت‌دهی به کیم جونگ اون، نتیجه‌ای چندانی نداشته است. اما اگر این سیاست نهایتا به جایی برسد باید مانند بده بستان اوباما با ایران، او هم با کره شمالی بده بستان داشته باشد. همان امری که او در مورد ایران از آن انتقاد کرده است. برای حصول توافق هسته‌ای، آمریکا باید تحریم‌ها را رفع کند و به رهبر کره شمالی مشوق‌های اقتصادی بدهد. تغییر رژیم هم بخشی از برنامه نخواهد بود.

به ادعای مک‌فول، یک فرضیه جایگزین وجود دارد که سیاست‌های به ظاهر متناقض ترامپ در برابر ایران و کره شمالی را توجیه می‌کند. شاید هسته‌ای‌زدایی کامل و قابل‌راستی‌آزمایی در هر دو مورد، هدف نیست. در مورد ایران، شاید هدف واقعی، تغییر رژیم، از جمله با اقدام نظامی، است. (بسیار بعید است که چنین استراتژی‌ای کارآمد باشد.) اگر شما سیاست تغییر رژیم را دنبال می‌کنید، هیچ علاقه‌ای به تعامل یا دیپلماسی نخواهید داشت. دقیقا برعکس آن. چرا که شما قصد دارید حاکمان را بدنام کنید تا براندازی آنان را توجیه کنید. در مورد کره شمالی، ممکن است هدف، هسته‌زدایی کامل نباشد. بلکه رسیدن به معامله‌ای است که به موجب آن کیم جونگ اون بخشی از زرادخانه هسته‌ای خود را حفظ کند و در عین حال، برای کاهش خطر مستقیم برای امنیت ملی آمریکا، برنامه موشک‌های بالستیک قاره پیمای خود را تعطیل کند. این هدف کوچکتر، ممکن است توضیح دهد که چرا ترامپ به طرز بسیار عجیبی با کره شمالی تعامل می‌کند و به افزایش فشار بر این کشور تمایلی ندارد.

مک‌فول در پایان تصریح کرد در هر دو سناریو، زمان به نفع ترامپ نیست. در تابستان ۲۰۲۰ ترامپ برای پیروزی دوباره در انتخابات، ممکن است به راه‌حل‌های رادیکال در دیپلماسی هسته‌ای متوسل شود. یعنی با ایران حنگ کند یا اینکه با کره شمالی توافقی امضا کند که هسته‌زدایی کامل را محقق نکند.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv