bato-adv
کد خبر: ۳۳۲۹۹۲

تاکیدات قرآن بر حب، تفسیر عرفانی را تقویت می‌کند

تاکیدات خاص قرآن در خصوص مسئله حب میان خداوند و انسان به این مسئله کمک می‌کند که تفسیر عرفانی تقویت شود و ابهاماتی که گاهی وجود دارد مورد تاویل قرار بگیرند، اگر به مسلمانان در قرون اولیه نگاهی ویژه داشته باشیم خواهیم دید که به این آیات که بعدا به آن‌ها آیات عرفانی گفته شد، چنین نگاهی دارند.

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۵ - ۲۶ مهر ۱۳۹۶
به گزارش ایکنا:
 
امیر احمدنژاد، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، در پاسخ به این پرسش که ممیزه تفسیر عرفانی قرآن چیست؟ گفت: واقعیت این است که هنوز حد و مرز میان روش‌های تفسیری خیلی روشن نشده است و ما خیلی این روش‌ها را به شکل منطقی دقیقی نمی‌توانیم تعریف کنیم، به خصوص این که معمولا تفاسیر مختلف مخلوطی از گرایشات گوناگون هستند و نمی‌توان به صورت مشخص تفسیری را نام ببریم که تنها با یک گرایش نوشته شده باشد.

مفسر عارف و تفسیر عرفانی
احمدنژاد افزود: به طور کلی تفاسیری که حاصل کار مفسرانی است که دغدغه‌ها و دانش عرفانی داشته‌اند را تفسیر عرفانی می‌دانیم. مفسران و این دغدغه‌شان را در تفسیر به مقدارهای متفاوتی منعکس کرده‌اند. از این میان می‌توان به قشیری اشاره کرد که جز مفسران نامی و شناخته شده اشعری مذهب است، اما در عین حال خود علایق عرفانی نیز داشته و در «لطائف الاشارات‌»اش ما این گرایش را می‌بینیم و این تفسیر را در حوزه تفاسیر عرفانی طبقه‌بندی می‌کنند، این اثر اما نکات کلامی، ادبی و ... نیز دارد. جمع‌بندی که در این‌جا می‌توان صورت داد این است که که تفاسیر خیلی به مولف بستگی دارد و شامل بخش‌هایی از نگاه و دقایق عرفانی در فهم کلام خدا باشد، یعنی از دانش عرفان برای فهم بخش‌هایی از کلام الهی استفاده بکند.

تفسیر عرفانی، تفسیر نمادین

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در پاسخ به این چه سوال که با توجه به تلاش مفسر عرفانی به باطن لفظ، چه ارتباطی میان باطنی‌گری و تفسیر عرفانی قرآن وجود دارد؟ گفت: البته هر بحث باطنی، عرفانی گفته نمی‌شود و ما تفاسیر باطنی داریم که خیلی رویکرد عرفانی ندارند، اما عرفا معمولا به دنبال لایه‌های دوم، سوم و چهارم لفظ می‌روند و این خود را به خصوص در تفسیرشان از قرآن نشان می‌دهد.

وی تصریح کرد: البته در ادبیات هم همین وجود دارد و عرفا از نماد و رمز خیلی استفاده می‌کنند و برای مثال عبادات را با نگاه نمادین تحلیل می‌کنند و از نگاه ایشان حج، روزه و نماز را باید نمادین تفسیر کرد و این از ویژگی‌های مهمی است که ایشان دارند. برای مثال این‌ رویکرد را در «بیان السعادة» گنابادی که مورد توجه امام خمینی(ره) نیز بوده است، می‌بینیم که در خصوص غالب الفاظ، تلاش می‌کند علاوه بر لایه اول که تفسیر ظاهری کرده و در این مرحله خیلی خوب هم از عهده این کار بر می‌آید و نکات ادبی و شان نزول‌ها را می‌گوید در لایه‌های بعدی‌اش به دقایق عرفانی توجه می کند و به این حوزه می‌پردازد. ابن‌عربی نیز در تفسیر داستان‌های قرآن، معمولا به لایه‌های دوم و سوم نگاه می‌کند.

احمدنژاد ادامه داد: همین طور باید مولوی را هم یکی از مفسران برجسته سبک عرفانی تلقی کنیم، گرچه تفسیر مستقلی از او نقل نشده است، اما در مثنوی معنوی، فیه ما فیه و دیوان شمس ما با میراث بزرگ تفسیری مواجه هستیم که در آن به لایه‌های دوم و سوم قرآن اشاره می‌شود و معمولا این لایه‌ها خیلی انسجام دارد و با لایه اول مشکلی ندارد. در این تفسیر و در نظر گرفتن لایه‌های قرآن، برای نمونه ابن‌عربی عبارت قرآنی سوره نازعات «اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى: به سوى فرعون برو كه وى سر برداشته است» (نازعات، ۱۷) را ترجمه کرده است به سوی قلب خود برو که طغیان کرده است، یعنی فرعون را به قلب تعبیر کرده و در لایه دوم به دنبال نفس اماره و نفس مطمئنه در مقابل آن می‌پردازد.

ضرورت تفسیر نمادین

وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به استفاده پر تکرار از در نظر گرفتن نماد برای آیات قرآن، ضرورت این کار چیست؟ گفت: به نظرم در ادبیات و هنر استفاده از نماد خیلی رایج است و این به خاطر موجز سخن گفتن است. به خصوص وقتی متنی از آسمان آمده باشد و مجموعه‌ای از مفاهیمی باشد که خیلی قابل درک نیستند و در خصوص مبدا و مقصد انسان هستند، استفاده از این نمادها گاها ناگزیر است و باید بهره‌برداری لازم با این روش صورت بگیرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: خود قرآن به عنوان اثری هنری و زیبا خیلی در این خصوص جهت داده و مسلمانان را به سوی این روش سوق داده است. اگر به مسلمانان در قرون اولیه نگاهی ویژه و خاص داشته باشیم خواهیم دید که به این آیات که بعدا به آن‌ها آیات عرفانی گفته شد، چنین نگاهی دارند.

وی افزود: اینکه مثلا بارها در قرآن از واژه محبت در خصوص رابطه بین خالق و مخلوق اشاره شده است، از این دست است. از نظر قرآن یکی از معیارهای رابطه میان خالق و مخلوق حب است.

احمدنژاد ادامه داد: تعابیری مانند «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ؛ كسانى كه ايمان آورده‏ اند به خدا محبت بيشترى دارند» (بقره، ۱۶۵) یا «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد هر كس از شما از دين خود برگردد به زودى خدا گروهى [ديگر] را مى‌‏آورد كه آنان را دوست مى‌دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند [اينان] با مؤمنان فروتن [و] بر كافران سرفرازند در راه خدا جهاد مى‌كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى‏‌ترسند اين فضل خداست آن را به هر كه بخواهد مى‌دهد و خدا گشايشگر داناست» (مائده، ۵۴)  یا از قول حضرت ابراهیم وقتی می‌فرماید: «فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ: پس چون شب بر او پرده افكند ستاره‏اى ديد گفت اين پروردگار من است و آنگاه چون غروب كرد گفت غروب ‏كنندگان را دوست ندارم» (انعام، ۷۶) حضور پر رنگ حب و دوستی را می‌بینیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه حضور پر رنگ حب و دوستی در آیات قرآن نشان می‌دهد که زمینه جذبه معنوی بین خدا و انسان زمینه‌سازی شده است، گفت: قرآن می‌توانست خدایی را تصویر کند که رابطه آن با مخلوق از جنس رابطه رئیس و مرئوسی است و خداوند رابطه‌ای متفاوت با آنچه بیان شده است با بندگان دارد و صرفا سخت‌گیر است و جلوه‌ای از محبت ندارد.

وی افزود: خواه ناخواه وقتی وارد جذبه و محبت شدید، بقیه آیات در این فرهنگ جنبه نمادین می‌توانند به خودشان بگیرند. تاکیدات خاص قرآن در خصوص مسئله حب میان خداوند و انسان به این مسئله کمک می‌کند که تفسیر عرفانی تقویت شود و ابهاماتی که گاهی وجود دارد مورد تاویل قرار بگیرند.  

احمدنژاد تصریح کرد: مانند این رویکرد در خصوص عبادات نیز در قرآن وجود دارد که نظم جالبی دارند، همچنین قصه‌های قرآنی که تاویل‌پذیر هستند و لایه‌هایی را می‌توان در آنها دید و می‌توانند کمک کند کم فهم نمادینی از آیات قرآن داشته باشیم. این مسئله را در توصیفاتی که خداوند از خود کرده است هم می‌توان دید. خداوند خود را نشسته در عرش توصیف کرده است و یا از وجود قلم یا لوح سخن به میان آمده است و توصیفی که از فرشتگان وجود دارد، در حالی که ما یقین داریم که اینها در مورد خداوند به صورت فیزیکی صدق نمی‌کند و لوح، کتاب و فرشتگان باید بیانی نمادین باشد، بنابراین می‌توان گفت که قرآن سرچشمه این نوع نگاه است.  

رابطه خوانش عرفانی و تفسیر عرفانی

وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به این که عرفا مشارب مختلفی داشته‌اند، چه رابطه‌ای بین خوانش عرفانی و تفسیر عرفانی قرآن وجود دارد؟ گفت: تمام گرایش‌های عرفانی متاثر از علائق خود مفسر هستند. اگر مفسر در زمینه‌ای عرفانی بالیده باشد و به قرآن هم علاقه داشته باشد، این گرایش عرفانی در تفسیر قرآنی او تاثیر خواهد گذاشت، اگر از ادبیات عرفانی هم استفاده نکند، مشخص خواهد بود که مفسر علائق عرفانی دارد.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: یک نمونه از این مسئله را می‌توان در تفسیر علامه طباطبائی دید که اگر چه تفسیر خیلی نمی‌تواند تفسیر عرفانی محسوب شود، اما در نفی مجازهایی که در قرآن است، ایشان با رویکردی عرفانی وارد تفسیر شده‌اند، مثلا در آیات مربوط به سخن گفتن جهنم و بهشت، قائل نیستند که این‌ها مجاز است و این آیات را حقیقت‌هایی می‌دانند که برای انسان پوشیده بوده و مانند سخن گفتن همه موجودات است که علامه ضرورتی نمی‌بیند این آیات را تاویل کند و این نگاه، همان نگاهی است که مولانا، صدرا و دیگر عرفا دارند که مجاز را در قرآن به‌سختی می‌پذیرند و به قول مولوی «هيچ بي تاويل اين را در پذير/ تا درآيد در گلو چون شهد و شير/ زانک تاويلست وا داد عطا/ چونک بيند آن حقيقت را خطا/ آن خطا ديدن ز ضعف عقل اوست/ عقل کل مغزست و عقل جزو پوست/ خويش را تاويل کن نه اخبار را/ مغز را بد گوي نه گلزار را»، در واقع علائق مفسر در تفسیر منتقل می‌شود و چنانچه اشاره شد می‌توان در تفسیر المیزان این مسئله را با توجه به رویکرد علامه در خصوص مجاز ملاحظه کرد.  

تفسیر معتدل عرفانی با روح قرآن همخوان است

احمدنژاد در پاسخ به این پرسش که ملاک‌های مشروعیت‌بخش تفسیر عرفانی چیست و چگونه می‌توان گفت که یک تفسیر عرفانی در چارچوب شریعت قرار دارد؟ گفت: از آنجا که خود آیات قرآن در این مورد سخن می‌گویند، این تفسیر مشروع است، البته فارغ از اینکه بعضا افراط‌هایی دارد و در برخی از مفسران عرفانی برای خود الفاظ ارزشی قائل نبوده و وقعی نمی‌نهند اما گرایش معتدل تفسیر عرفانی با روح قرآن همخوان است و تعارضی با شریعت نخواهد داشت و اگر اشکالی بخواهیم بگیریم، می‌توانیم به تفاسیر تاریخی و کلامی هم همین اشکال بگیریم و اشکالی واحد برای همه وارد خواهد شد زیرا زمینه علاقه و مطالعه و رشد مفسر در تفسیر قرآن منعکس می‌شود و گریزی از آن نیست اما به خاطر ذات قرآن می‌توان حسن‌های زیادی را برای این گونه تفسیری در نظر گرفت.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین