عباس عبدی در روزنامه بهار نوشت:
با پیروزی آقای روحانی، کلمه اعتدال پرکاربرد عرصه سیاست ایران شده است، بهطوری که در گزارش خبری از سخنرانی روز شنبه (8/4/1392) ایشان بیش از 20بار از این لغت استفاده شده است. از این بحث درباره مفهوم و برداشتی که از آن میشود، ضروری است. مفهوم اعتدال نه تنها اعتباری، بلکه نسبی است. بهعبارت دیگر باید از یک سو اعتدال را معنا و قرارداد کرد و از سوی دیگر برحسب زمان و مکان یا افراد مختلف هم مصداق آن تعیین کرد. اعتدال را در بهترین حالت میتوان با کلمه خوب یا بد مقایسه کرد. وقتی که به دیگران میگوییم باید رفتار خوبی پیشه کنند، از یک سو هیچ نکته بدیعی یا نکته واجد رهنمود عملی ارائه نکردهایم، زیرا همه معتقدند باید رفتار خوب پیشه کرد، آنچه مهم است، تعیین مصداق رفتار خوب و نیز ارائه معیار روشن و مورد اتفاق برای تمایز قائلشدن میان رفتار خوب و بد است.
درباره اعتدال نمیتوان سخنی گفت مگر آنکه درباره افراط یا تفریط برداشتی روشن داشته باشیم. چون افراط نقیض این دو ویژگی است. اولین نکته این است که افراطگرایی، گرچه خصلت و ویژگی فردی است، اما ریشه در واقعیت بیرونی و ساخت اجتماعی دارد. افراطگرایی وقتی رخ میدهد که یا هزینههای رفتار افراطی بسیار اندک باشد (به نسبت عامل رفتار) یا منافع آن بسیار زیاد باشد. جامعهای که دوقطبی میشود و یک طبقه و گروه فقیر و نادار و طبقه دیگر ثروتمند باشند، به طبع طبقه متوسط آن ضعیف و نحیف و در حاشیه قرار میگیرد، در این صورت طبیعی است که زمینه رفتار افراطی فراهم شود. در جامعهای که فرآیندهای تشدیدکننده و نه تخفیفدهنده، نوع غالب فرآیندهای اجتماعی است، بهطور طبیعی شاهد رفتارهای افراطی و تفریطی هم خواهیم بود. در ساختاری که حاکمیت قانون یا نهادهای حلاختلاف منصف و بیطرف وجود نداشته باشد، گریزی از بروز رفتارهای افراطی نیست. بنابراین قبل از هر توصیهای به دیگران برای خارج نشدن آنان از جاده اعتدال لازم است که با ساختارهای اجتماعی مبارزه کرد که زمینهساز بروز افراطگرایی هستند. این نکتهای است که آقای روحانی متوجه آن خواهند بود.
نکته دیگر اینکه تعریف از اعتدال نمیتواند مجوز انجام رفتار غیرمجاز باشد. به عبارت دیگر رفتار اعتدالی یا افراطی ذیل رفتارهای مجاز (اعم از رفتارهای مجاز قانونی یا اخلاقی) قرار میگیرد، بنابراین کسی نمیتواند با تکیه بر اعتدال و نفی افراط، رفتارهای غیرمجاز خود را توجیه کند. عدم انجام وظیفه و مسئولیت، رفتاری مجاز و پذیرفتنی نیست، از اینرو استنکاف از انجام وظیفه را نمیتوان با قاعده اعتدال توجیه کرد. این نیز نکتهای است که آقای روحانی در سخنرانی خود بهدرستی به آن اشاره کرد و گفت: اعتدال بدون قانونگرایی امکانپذیر نیست.
گرچه اعتدال امری نسبی است، اما در تعریف عملیاتی آن باید به عرف عقلای جامعه مراجعه کرد، هرکسی نمیتواند خود را نقطه مرکزی رفتار معتدل معرفی کند و افراد دوسوی خود را افراطگرا بنامد، زیرا در هر حال عدهای یافت میشوند که نسبت به او در دوسوی رفتارش قرار میگیرند؛ بنابراین برای تشخیص مصداق اعتدال باید به عرف عقلای جامعه مراجعه کرد. اهمیت این عرف بهویژه در عرصه سیاست در این است که عمل معتدل بهتر میتواند مشارکت دیگران را پیرامون خود بسیج کند. این امر به منزله صحت و درستی راه معتدل نیست و چهبسا گرایشهای اقلیت (افراطی یا تفریطی) قابل دفاعتر باشد، اما تا وقتی که مدافع آنها (افراط یا تفریط) نتواند مشارکت دیگران را جلب کند، از نظر عملی قادر به ایجاد تغییری موثر نیست. با وجود این در بعضی موارد، حرکتهای خارج از میانگین جامعه به مرور موفق شدهاند که دیگران را حول خود بسیج کنند و تبدیل به مشی اعتدالی شوند.
نکته دیگر اینکه هر افراطگرایی، درنهایت نوعی تفریط هم درپی خواهد داشت و بر عکس. در نتیجه باید دید که عمل افراطی واکنش به کدام رفتار تفریطی است. همچنین افراط و تفریط در ضدیت با چیزی یا دفاع از چیزی چهبسا ممکن است به ضد خودش تبدیل شود. رفتار افراطی رژیم گذشته با نهادهای مذهبی، نتیجهاش ظهور و قدرتمندشدن این نهادها بود. بنابراین عمل افراطی، حتی اگر به نتیجه هم برسد، درنهایت از لحاظ دستاوردها نهتنها پایدار نخواهد بود، بلکه نتیجه معکوس هم خواهد داد و از اینجاست که جامعه با نوعی وضعیت پاندولی مواجه میشود.
اگر بهطور معمول در عرصه علم و دانش و حتی هنر، خروج از معیارهای مورد پذیرش دانشمندان و هنرمندان منشاء تحولات علمی و فناوریهای نو بوده است، اما در عرصه سیاست این قاعده بسیار پرهزینه و چهبسا کماثر یا حتی در مواردی با نتایج معکوس است. دلیل آن نیز در تفاوت ماهیت این عرصهها با یکدیگر است. علم و دانش و هنر، لزوما نیازمند مشارکت عمومی و حتی پذیرش ابتدایی آن از جانب مردم نیست، وقتی تئوری نسبیت ارائه میشود، درستی و غلطی آن ربطی به پذیرش و عدم پذیرش من و شما ندارد، هنر نیز کمابیش و حداقل در مرحله خلق آن چنین وضعی دارد و پس از خلق اثر هنری است که نگاه دیگران نسبت به آن اهمیت مییابد، اما در سیاست و عمل اجتماعی، مشارکت دیگران و در نتیجه ضرورت همراهی و همدلی آنان با این عمل، شرط ضروری برای تاثیرگذاری و نتیجهبخشی آن عمل است.
اعتدال و مشی اعتدالی بیش از آنکه مستمسکی برای مجادلات سیاسی باشد تا عدهای افراطی یا تفریطی، خود را در قالب اعتدالی جا کنند، موضوعی است برای بحث و گفتوگو پیرامون علت وجود میزان فاصله یک مشی مشخص از عرف عقلا یا میانگین رفتار مردم و سپس تحلیل این نکته که آیا چنین فاصلهای در خطمشی مذکور قابل دفاع یا مثمرثمر هست یا باید در آن تجدیدنظر کرد؟ فاصله مذکور در شرایط عادی نباید از میانگین مورد پذیرش عرف عقلای جامعه آنقدر زیاد باشد که چسبندگی خود را با آنها از دست بدهد و به پدیدهای جدا از جامعه تبدیل شود. سخنان دیروز آقای روحانی و تاکید بر اموری همچون عقلانیت، خردورزی، خردجمعی، مشورت، کارشناسی، صلح، آشتی، وحدت و انسجام ملی، واقعبینی، تعامل موثر و سازنده با جهان، دوری از خشونت، قانونگرایی و شفافیت، پرهیز از تحقیر دیگران (اعم از فرد یا کشور)، جملگی محورهایی است که در شکلگیری مفهوم و مصداق اعتدال موثر و ضروری است.