June 17 2024 - دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳
- RSS
- |
- قیمت خودرو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- پیوندها و آگهی ها
- |
- آرشیو
- |
- تماس با ما
- |
- درباره ما
- |
- تبلیغات
- |
- استخدام
بيش از 50 حزب سياسي قديمي و جديد مصر خود را براي نخستين آزمون جدي پس از انقلاب 25 ژانويه و مشاركت در انتخابات پارلماني آينده كه از ابتداي ماه بعد شروع ميشود آماده ميكنند. اين انتخابات نشان خواهد داد كه كداميك از آنها با مردم ارتباط بيشتري داشته و براي نمايندگي در پارلمان به آنها اعتماد شده است.
در كل ميتوان گفت مرحله انتقالي كنوني در مصر گرچه نه به اندازهاي كه از يك تحول دموكراتيك انتظار داريم بلكه در حد نسبي عناصري تشويقكننده را براي شكلگيري يك كثرتگرايي حزبي فراهم آورده است. اما بايد پرسيد كه تاثير اين تحولات بر نقشه راه احزاب مصر و توان رقابت و حضور فعال آنها در عرصه سياسي آينده اين كشور چگونه خواهد بود؟
قطعا هيچ جريان سياسي قادر به كسب يك اكثريت قاطع در انتخابات آينده و تشكيل دولت به صورت انحصاري نخواهد بود. زيرا مصر به احتمال زياد تا پنج سال آينده در حال گذار از يك مرحله انتقالي خواهد بود و اين انتخابات ميزان تاثيرگذاري نيروهاي سياسي در واقعيتهاي مصر و نيز مهارت نسلهاي جوان در اقدام سياسي را روشن خواهد كرد؛ عاملي كه تقريبا در آينده حيات سياسي اين كشور تعيينكننده خواهد بود.
طبعا هر حزب يا جرياني كه بتواند خود را به افكار عمومي جامعه نزديكتر كند و مطابق با ماهيت و شخصيت مصريها و خواستههايشان عمل كند بيشترين تاثير و تداوم را خواهد داشت. مصريها شخصيتي ميانهرو دارند و به همان ميزان كه از بيديني نفرت دارند از تعصب ديني نيز بيزارند. اين شخصيت را جمال عبدالناصر نيز در دورهاي با سركوب گروه اخوانالمسلمين نشان داد.
نزاعي سياسي در آن زمان شكل گرفته بود و همين امر موجب شد تا ناصر براي مقابله با نفوذ اسلامگرايان راديوقرآن تاسيس كند و قارياني چون الحصري و عبدالباسط و ديگران در همين دوران بود كه مطرح شدند. اين مساله در رفتارهاي طبقه متوسط شهري نيز بازتاب داشت و موجب شد تا خوانندگاني مانند عبدالحليم حافظ و امكلثوم ظهور كرده و به ستارههاي محبوب مردم تبديل شوند. در بين اين دو گرايش متناقض، عبدالناصر عوامل متعددي را گرد آورد تا متناسب با شخصيت و هويت مصريها باشد و از همين رو به رغم اشتباهات و قدرتطلبي سياسياش محبوبيت زيادي در بين مردم پيدا كرد.
احزاب و جريانهاي سياسي
احزاب و جريانهاي سياسي كنوني مصر را ميتوان به چند دسته اصلي تقسيم كرد:
1- جريان ملي و اصلاحطلب مصر كه يكي از برجستهترين و تاثيرگذارترين احزاب در حيات سياسي اين كشور به حساب ميآيد و از يك ايدئولوژي اصلاحطلبانه و انديشه ملي فراگير پيروي ميكند كه مبتني بر افكار و انديشههاي ليبراليستي و قومگرايي عربي و سوسياليستي و نيز اسلامي است و در چارچوب اعتدال و ميانهروي با واقعيتهاي كشور مصر هماهنگي دارد. بسياري از احزاب جوانگراي جديدي كه پس از انقلاب اخير در مصر تاسيس شده و تعدادشان به 26 حزب ميرسد با اين جريان همراهند كه ميتوان از احزابي چون اتحاد رستاخيز مصر، حزب عربي عدالت و مساوات، حزب اصلاح و توسعه، جريان 11 فوريه، حزب آزادي، حزب قومي مصر، احزاب انقلابيون التحرير، جوانان طرفدار تغيير، ائتلاف 25 ژانويه براي آزادي و توسعه، فرزندان مصر، فرزندان نيل، جوانان آزاد مصر، آينده دموكراتيك و بيداري، خودآگاهي مصر، جبهه قومي براي عدالت، پاسداران انقلاب، نهضت مصر، نهضت جوانان مصر و آينده جديد نام برد. اين احزاب در كل طرفدار اقدامات عملي در مسير اصلاحات اقتصادي و اجتماعي و سياسي هستند.
به علاوه خواستار اخذ تجارب بينالمللي در همين حوزهها و نيز كاربرد همزمان آنها در مسير توليد سياستهاي اصلاحطلبانه جديد در عرصههاي مختلف كشور و ايجاد فضايي اصلاحطلبانه و جديدند كه درمجموع به شكلگيري و ساخت يك مصر ملي و مدرن منجر خواهد شد.
2- دومين جريان اصلاحطلبانه در حيات سياسي مصر جريان ليبرالهاست كه اساسا از نخبگان حزبي به اضافه نخبگان روشنفكري تشكيل شده و افكار عمومي جامعه را در اين مسير هدايت ميكند. اما احزاب وابسته به اين جريان همچنان ضعيف هستند. يكي از برجستهترين احزاب اين جريان حزب الوفد است كه ميخواهد جانشين حزب ملي شود اما به خاطر ضعف كارآمدي و بالا گرفتن اختلافات داخلياش ناچار شده است در سقف معيني باقي بماند.
يعني از لحاظ رشد اعضا يا نقش سياسي در همان سطحي است كه از پيش بوده و تاكنون نتوانسته است نقش خود را به گونهاي توسعه دهد كه بتواند در بين مردم يا محافلي كه از آن حمايت ميكنند جا باز كند. جريان ليبرالي با اعلام شروع فعاليت 10 حزب ليبرال كه پس از انقلاب 25 ژانويه به وسيله شخصيتهاي برجستهاي تاسيس شدند از جمله مهندس وايل نواره رييس شبكه ليبرالهاي عرب، رشد قابل ملاحظهاي داشته است و اين جريان ميرود تا به يكي از نيروهاي اصلي در بين اكثر مصريها يعني طبقه متوسط شهري تبديل شود. لازم به توضيح است كه شخصيت مصريها به يك جريان ليبرالي با رنگ و بوي خودي كه با دين يا عربيت يا تاريخ اين كشور تضادي نداشته باشد تمايل بيشتري دارد.
نمونههاي بارزي از اين جريان را ميتوان در شخصيتهايي چون محمد عبده يافت كه نوعي توازن بين ليبراليسم و جريانهاي سياسي موجود در كشور و نيز دين برقرار كرد و همين مساله موجب رشد جريان روشنفكران ليبرال طي دوره آينده شد. نواره تاسيس احزاب مبتني بر «برنامههاي ليبرالي» را نوعي بلوغ سياسي ميداند كه از انقلاب 25 ژانويه نشات گرفته است. با اين همه بايد گفت افزايش تعداد احزاب ليبرال جديد در مقايسه با ساير احزاب الزاما به معناي قدرت اين جريان نيست.
يكي از مشكلات مهم اين جريان، شكافها و نزاعهاي شخصي و حزبي و نيز فكري بين آنهاست. از اين رو به صورت يك جريان واحد در مصر نشان داده نميشود و به همين دليل، فاقد كارايي لازم است. اما سياستهاي اصلاحطلبانهاي را كه اين جريان طرح ميكند مبتني بر آزادي و دموكراسي به شيوه غربي است. به معناي ديگر يك نوع ليبراليسم سياسي و اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي كه مقاومت برخي از جريانهاي سياسي و فكري ديگر بهخصوص جريانهاي اسلامگرا را تاكنون برانگيخته است.
3- جريان عربي و قومي است كه ريشه در ايدئولوژي قومگرايي عربي دارد و سياستهاي اصلاحطلبانه را در حوزههاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي دنبال ميكند. اين جريان تا حدود زيادي متكي بر سياستهاي مرجع سوسياليستي و فلسفه قوميتگرايي عربي است.
مشكل اين جريان اين است كه در بين تودههاي مردم از يك ضعف كلي رنج ميبرد و اساسا مركب از حزب ناصري و جريانهاي وابسته به آن است. جريان ناصري با از دست دادن رهبري كاريزماتيك خود در اختلافات دروني و بيرونياش غرق شد. حتي رهبران اين حزب نتوانستند شكافهاي قديمي آن را پر كنند. از اين رو نسل حمد بن صباحي در حزب «الكرامه» كه از اين اختلافات دوري كرد، به نظر ميرسد بتواند يكي از قويترين نمايندگان اين جريان كلي ناصري در مصر باشد.
جريان ناصري بهكلي در حال افول است به نحوي كه هم اكنون درباره آينده اين جريان پرسشهايي جدي وجود دارد. سه حزب الناصري، الكرامه و الوفاق القومي از شاخههاي فعال اين جريان هستند. احمد حسن يكي از رهبران اين جريان ميگويد ناصريستها به احزاب جديد احتياجي ندارند. زيرا قدرت يك حزب در توان رويارويي آن است چون حكومت مانع تحقق خواستههاي مردم ميشود و اين مسالهاي است كه تنها جريان ناصري ميتواند با قدرت با آن برخورد كند.
4- جريان چهارم جريان چپ است كه از يك مرجعيت سوسياليستي در تعيين سياستها پيروي ميكند هرچند در حوزه اصلاحات سياسي مدافع انديشه دموكراسي است. مشكل اين جريان نخبهگرايي آن است و به همين دليل در بين تودههاي مردم جايگاه ضعيفي دارد. يكي از قويترين جريانهاي چپ كه تحت نظر نخبگان اداره ميشود مركزي است كه زير نظر حلمي شعراوي اداره ميشود يا «مركزالجيل» كه مرحوم احمد عبدالله رزه آن را در يك محله قديمي تاسيس كرد و تا حدودي در بين مردم نفوذ دارد. با اين حال در كل جريان چپ نياز به يك تجديدنظر اساسي و تدارك پوشش جديدي براي فعاليتهايش دارد و به همين دليل، دستكم تا سه سال آينده بر صحنه سياسي مصر تاثيرگذار نخواهد بود.
5- جريان پنجم جريان اسلامي است كه در 10 حزب تجسم پيدا كرده و اكثر آنها در اتكا به ابزارهاي دموكراتيك براي ايجاد فضاي گردش قدرت در كشور ترديد دارند و به جاي آن تفكر شورا را مطرح ميكنند. احزابي مانند الوسط و مجتمع صلح و نهضت مصر و جريان اصلي جوانان اخوانالمسلمين به رهبري عبدالمنعم ابوالفتوح كه از جماعت اصلي اخوان جدا شد در اين مجموعه جاي ميگيرند.
همچنين احزابي مانند حزب تمدن كه ميرود جايگزين بسياري از احزاب اسلامي و ليبرال شود؛ بهخصوص اگر بتواند كرسيهاي بيشتري را در پارلمان آينده به دست آورد. اين حزب همچنين ميتواند نقشه راه احزاب اسلامي را با پذيرش بيشتر دموكراسي و گردش قدرت از نو تعريف كند و از گفتمان دعوتگونهاي كه جماعت اخوانالمسلمين و سلفيها هنوز از آن دست برنداشتهاند، فاصله بگيرد.
سلفيها در راهند
در يك لحظه تاريخي، سلفيها ابتكار عمل را از اخوانيها گرفتند؛ بهخصوص با تاسيس احزابي چون «النور» و «الاصلاح» كه پس از حوادث 28 ژانويه گذشته اتفاق افتاد. روزگاري خطيبان جمعه طرفدار جريان سلفي خروج بر حكومت را رد ميكردند اما بعدها ديديم كه اينها در بسياري از كميتههاي مردمي روستاها نقش پيدا كردند.
در حال حاضر جوانان سلفي و برخي از رهبرانشان برعكس آنچه ريشسفيدان اين جريان در گذشته ميگفتند احزاب سياسي زاييده تفكرات غربي است، به سمت تشكيل احزاب سياسي روي آوردهاند. سلفيها هماكنون نفوذ خود را در چندين استان بالا بردهاند و چهرههايي چون مهندس طارق بيطار در استان كفرالشيخ يكي از آنهاست كه در دوره پيشين انتخابات مجلس از اخوانالمسلمين پشتيباني كرد. به نظر ميرسد، حجم جريان سلفي از همه جريانهاي ديگر سياسي مصر بيشتر باشد؛ بهخصوص به دليل پراكندگي آنها در استانها و شهرها و روستاها. از اين رو در آينده اين جريان نقش مهمي در معادلات سياسي مصر خواهد داشت.
در ميان اين گروههاي مذهبي، گروه جماعت اسلامي جايگاه برجستهاي دارد اما انتظار نميرود كه بتواند پيروزي بزرگي را در انتخابات آتي به دست آورد. با اين حال ناجح ابراهيم و كرم زهدي از رهبران اين جريان حرفهاي معقولي ميزنند ولي تعدادي از اعضاي اين گروه هنوز همان حرفهاي متعصبانه گذشته را تكرار ميكنند كه موجب نگراني برخي شده است. اين گروه به زمان بيشتري نياز دارد تا بتواند تاثيرگذار باشد زيرا طي سالهاي گذشته زير ضربات شديد امنيتي قرار داشته است و از همينرو به دليل مقاومتي كه در دوران سادات و سپس مبارك نشان داده هم اكنون مورد توجه رسانهها قرار دارد.
اين اواخر در مصر نگرانيهاي ديگري نيز بروز كرده كه مربوط به قبطيها و روشنفكران نخبهگرايي است كه تعدادي حزب سياسي جديد تاسيس كردهاند. از جمله حزب آزاد ملي و اتحاد مصر و جوانان انقلاب و نهر جديد و مصريهاي آزاد به اضافه 10 حزب ديگر كه همه جديد هستند و نيز 24 حزب كه از دوران پيش از انقلاب فعاليت خود را شروع كرده و خصوصيت مدني دارند. همه اين احزاب در بين دو مقوله ليبراليسم و عدالت اجتماعي در نوسان هستند. برخي از آنها رويكردي چپگرايانه دارند و ميخواهند مانع دست يافتن گروههاي اسلامگرا به قدرت شوند؛ اين در حالي است كه گروههاي وابسته به اخوانالمسلمين يا سلفيها در روستاها مشغول فعاليت هستند و از متن واقعيتهاي جامعه حركت ميكنند.
انتظار ميرود با نزديك شدن به زمان انتخابات احزاب جديدي نيز ظهور كنند و موازنههاي جديدي از طريق شكلگيري ائتلافها به وجود آيد كه در نهايت نوعي قطببندي كلي بين دو اردوگاه اسلام سنتي و مدرنيسم جديد است. اين امر در واقع ادامه همان نزاع قديمي جامعه مصر است كه از ابتداي تاسيس دولت مدرن در اين كشور تاكنون منشا بسياري از افكار و اعمال جريانهاي سياسي بوده است.
اين چالش در رفراندوم مربوط به اصلاحات قانون اساسي نيز بروز كرد و بهعنوان خطري براي دموكراسي تازه متولد شده مصر نگاهها را به خود معطوف داشت. بايد توافقي جمعي براي مقابله با اين خطر وجود داشته باشد زيرا هويت مشترك همه مصريها را تهديد ميكند. با همه اينها بايد گفت نتايج انتخابات آينده نظام حزبي سابق در مصر را دگرگون خواهد كرد و با تعيين سهم هر حزب در داخل پارلمان اصلاحات جديدي در عرصه فعاليت احزاب صورت خواهد گرفت.
در اين ميان هنوز تكليف برخي از جريانهاي سياسي درگير در انقلاب 25 ژانويه مثل جنبش «6 آوريل» يا «همه خالد سعيد هستيم» و يا «جوانان انقلاب» و غيره روشن نيست. روشن نيست كه مردم آيا به اين احزاب روي خوش نشان خواهند داد يا ترجيح ميدهند به جاي آن به سمت احزاب قديمي و باسابقه گرايش پيدا كنند.
حزب ملي سابق نيز كه در گذشته حكومت ميكرد همچنان در بين اين نيروهاي سياسي دستهبندي ميشود. هرچند اين حزب به معناي واقعي و مرسوم حزب نبود و تنها بازوي حاكميت يا ابزار سياسي آن تلقي ميشد اما برخي از رهبران اين حزب بهخصوص بازرگانان هنوز از بقاي آن حتي تحت همان نام قديمي يا با تغيير نام دفاع ميكنند؛ بهويژه آنكه اكثر اينها نمايندگان قبايل و خانوادهها و عشيرههاي بزرگ در استانهاي مختلف مصر هستند.