عبدالمجید ریگی با نام مستعار "عبدالمالک" در یک عملیات پیچده امنیتی روزهای پایانی سال 88 به دام سربازان گمنام امام زمان افتاد و در نهایت در 30 خرداد 89 به سزای اعمال ننگین خود رسید.
شناسایی و دستگیری عبدالمالک ریگی سرکرده معدوم گروهک تروریستی جندالشیطان که مورد حمایت سرویسهای جاسوسی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی قرار داشت، از عملیاتهای پیچیده اطلاعاتی بود که با همکاری دستگاه امنیتی و ارتش جمهوری اسلامی ایران و سایر نهادهای حافظ انقلاب اسلامی در تاریخ 4 اسفند 88 صورت گرفت.
عبدالمجید چگونه لو رفت؟
براساس ردگیریهای چند ماهه انجام شده از سوی یک منبع اطلاعاتی در امارات خبر میرسد که ریگی به عنوان مسافر قصد سفر به کشور قرقیزستان را دارد که به دنبال این گزارش مسئولان امنیتی مربوطه تصمیم میگیرند عملیات فرود اجباری هواپیما و دستگیری ریگی، توسط نیروی هوایی صورت گیرد.
بر پایه گزارش این منبع اطلاعاتی که ساعت 10 شب به وزارت اطلاعات ارسال و مشخص میشود که "عبدالمالک ریگی" با نامی مستعار برای ملاقات و دیدار با ریچارد هالبروک نماینده ویژه اوباما در امور افغانستان که در قرقیزستان به سر میبرد با هواپیما در حال مسافرت از دبی به مقصد بیشکک است.
به محض مخابره این خبر دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی ایران وارد فاز عملیاتی شده و بلافاصله فرمانده کل ارتش از طریق معاون اطلاعات وی در جریان رهگیری هواپیمای مذکور قرار میگیرد.
به این ترتیب روند اجرای عملیات پیچیده اطلاعاتی امنیتی برای دستگیری ریگی در یک مجرای خاص با طبقهبندی سری توأم با رعایت تمام مقتضیات و مناسبات امنیتی در کمترین زمان ممکن با دستور فرمانده کل ارتش کلید میخورد.
احضار شبانه فرماندهان ستاد ارتش
اجرای این عملیات حساس با نظارت فرمانده کل و معاون عملیاتی وی به فرمانده نهاجا و همچنین مرکز عملیات قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیا سپرده میشود که به دستور فرماندهی وقت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شبانه تمام فرماندهان ستاد فراخوانده شده و با توجه به اینکه تنها حدود یک ساعت و نیم به برخاستن هواپیما باقی مانده بود به سرعت نقشه این عملیات پیچیده طرحریزی و اجرا میشود.
گزینههای رهگیری هواپیمای ریگی
گزینه اول برای رهگیری هواپیمای حامل ریگی بود که هر هواپیمایی که از امارات به سمت شرق پرواز میکند باید از کریدور پروازی ایران عبور کند که نقطه تماس اجباری که خلبان باید اطلاعات پروازی را دریافت کند، جنوب بندرعباس است؛ این مسیر در ادامه به ایستگاه ناوبری کرمان و از مسیر طبس واقع در شمال شرق بجنورد که نقطه خروجی تماس اجباری است از مرز ایران خارج میشود.
با توجه به همزمانی سه ترافیک با فاصله دو تا شش دقیقه به مقاصد کییف، افغانستان و بیشکک که همگی میبایست در این دالان هوایی قرار میگرفتند تفکیک آنها کمی دشوار بود که با کمک خدا و همت همکاران خبره تفکیک ترافیک توسط رادار انجام شد.
حال نوبت آن بود که مشخص شود هواپیما در کدام یک از فرودگاههای کشور مجبور به فرود شود گزینههای مختلفی از جمله تهران، کرمان، مشهد، اصفهان و بندرعباس بود که سرانجام پس از بحث و تبادل نظر فرودگاه بینالمللی بندرعباس به عنوان بهترین گزینه انتخاب میشود.
علت ریسکناپذیری مسئولان پروازی
فرودگاه کرمان به علت اینکه در آن روزها در حال آماده سازی بود، وضعیت مناسبی برای فرود یک هواپیمای پهن پیکر نداشت و ممکن بود خلبان هواپیمای مسافربری بوئینگ B-737 از فرود در چنین فرودگاهی که در طرح پروازیاش هیچ اشارهای به وجود چنین فرودگاهی نشده بود ممانعت کند که در این صورت مسئولان پروازی و مراقبتهای هوایی طبق قوانین هوانوردی ایکائو میبایست به خواست خلبان تن میدادند. با این پیشینه بود که مسئولان مربوطه دچار چنین ریسکی نشدند.
چرا فرودگاه مهرآباد نه!
فرودگاه مهرآباد تهران نیز به دلیل اینکه زمان زیادی طول میکشید تا هواپیما بدانجا برسید و ممکن بود به محض شروع عملیات رهگیری و اعلام اولین اخطار از سوی رادار یا هواپیمای شکاری باعدم تمکین خلبان هواپیمای مسافربری برای فرود اجباری رو به رو شود که در نهایت احتمال دخالت نیروهای بیگانه مستقر در خلیج فارس هم میرفت.
فرودگاه مشهد هم به علت بعد مسافت عملا کنار گذاشته و بالاخره تصمیم گرفته شد این هواپیما در بندرعباس فرود اجباری را انجام دهد.
سناریوهای عملیاتی "آلرت"ها
چندین هواپیمای اصطلاحا «آلرت» شامل 3 فروند هواپیمای F-4 فانتوم با عناوین دنا آلفا، دنا براوو، دنا چارلی آماده اجرای فرمان پروازی بودند که در صورت اسکرامبل میتوانستند به سرعت وارد عمل شوند؛ حتی احتمال میرفت که اگر هواپیمای مسافربری بنا به دلایلی از مسیر دید هواپیماهای F-4 خارج شود، 2 فروند هواپیمای F-14A تامکت هم در ادامه مسیر عملیات رهگیری را انجام دهند و همه این تصمیمات در همین زمان محدود برنامهریزی و همه سناریوها پیش بینی میشود.
دو فروند هواپیمای بویینگ 707 و B747 هم به منظور انجام عملیات سوختگیری شبانه پیش بینی شد تا در نقاط ایستایی بر فراز آسمان آماده باشند و در صورت طولانی شدن عملیات رهگیری به محض اعلام نیاز هر یک از خلبانان آماده عملیات سوختگیری شوند آن شب به تمام پایگاههای نیروی هوایی ارتش آماده باش صد در صد داده شد.
مطابق برنامه و طرح پروازی قرار بر این بود که هواپیمای مسافربری بعد از تماس با بخش کنترل ترافیک هوایی جنوب ایران برنامه تغییر ارتفاع از 36 هزار به 25هزار پا را دریافت کند.
پاسخهای منفی خلبان ریگی
هواپیمای حامل ریگی در اولین نقطه ورودی به منطقه اطلاعات پروازی ایران ورود خود را اعلام کرد و در کریدور پروازی قرار گرفت.
همزمان با تکمیل فرایند رهگیری هوایی درخواست رادار از هواپیمای مسافربری برای نشست در فرودگاه بندرعباس به دلیل عدم برنامهریزی قبلی، با پاسخ مثبتی از طرف خلبان رو به رو نشد. رادار بندرعباس دوباره درخواستش را تکرار کرد اما هیچ نتیجهای در بر نداشت.
وقتی تیراندازی آغاز شد
خلبان دنا آلفا بلافاصله پس از دریافت دستور موقعیت خود را تصحیح کرد و اولین رگبار آگهی مسلسل را با 3 ثانیه نواخت ممتد تیر آغاز کرد. هواپیمای شکاری آلفا پس از اقدام به شلیک با تکرار حرکات متناوب بال به چپ و راست به سمت چپ گردش کرد.
خلبان هواپیمای مسافربری درست بر فراز آسمان فرودگاه کرمان به سمت طبس با تلاش مستمر و مداوم خلبان فانتوم از ادامه مسیر منصرف شد و علامت بصری پرواز هواپیمای شکاری را با گردش به چپ پذیرفت و دنبال کرد.
ریگی در در دام سربازان گمنام امام زمان (عج)
و بالاخره این علمیات پیچیده اطلاعات، امنیتی با همکاری سربازان گمنام امام زمان و غیور مردان نیروی هوایی ارتش و سایر دستگاههای مربوطه با موفقیت کامل انجام و هواپیمای حامل عبدالمالک ریگی در امتداد باند فرودگاه بندرعباس عملیات تقرب و فرود را انجام داد و دقایقی بعد تروریست بیرحم جنوب شرق کشورمان در چنگ سربازان گمنام این آب و خاک گرفتار شد.
سرانجام با حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب اسلامی، عبدالمجید ریگی با نام مستعار عبدالمالک سحرگاه روز یکشنبه 30 خرداد 89 با حضور تعدادی از خانوادهای شهدا و جانباختگان جنایات تروریستی وی در محل زندان اوین به دار مجازات آویخته شد.