فرارو- امنیتیسازی واژهای است که از یک سال گذشته زیاد بیشتر در عرصه عمومی شنیده میشود. مفهومی متعلق به دنیای روابط بینالملل و مکتب امنیتی کپنهاگ که میگوید: «امنیتیسازی فرآیندی است که طی آن بازیگران حکومتی مسائل ساده سیاسی را به مسائل امنیتی تبدیل میکنند و بالطبع اجازه میدهند که به نام امنیت برای مقابله با آن ابزارهای فوقالعاده به کار گرفتهشود.»
به گزارش فرارو، در حال حاضر روابط ایران و مجموع کشورهای اروپایی به خصوص سه کشور تروئیکا یعنی آلمان، انگلیس و فرانسه در این مرحله قرار گرفته است. موضوعات سیاسی نیل به امنیتی شدن نشان میدهد و به خصوص طرف اروپایی به دلیل ابزارها و راهکارهایی که در اختیار دارد ابایی ندارد که این روند را ادامه دهد. مساله تله امنیتیسازی مساله دیگری است که باید به طور جداگانه به آن پرداخت. اما در حال حاضر باید روابط ایران و اروپا را موشکافی کرد.
بررسیها نشان میدهد که امنیتیسازی شدن روابط ایران و اروپا دو وجه و دو سر دارد. ابتدا از جانب ایران به اروپا نگاه کنیم: در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱، کشورهای اروپایی بدون تحفظهای قدیمی در موارد مشابه پیشین، به سمت برخی چهرههای ضدایرانی که خود را رهبر اعتراضات میدانستند رفتند. روئسای برخی دولتهای اروپایی با عناصر دسته چندم و فعال در تلویزیونها ملاقات کردند که در حالت عادی به آنها اجازه ملاقات نمیدادند. این بررسیها میگوید کشورهای اروپایی اشتباه محاسباتی بزرگی کردند و همین مساله باعث شد که فاصله زیادی میان آنها و ایران بیافتد.
از زاویه نگاه اروپا، ایران متهم به دخالت در جنگ اوکراین است. جنگی که به گفته سید عباس عراقچی، اروپاییها آن را اولین تجاوز به خاک خود پس از جنگ جهانی دوم و یک تهدید امنیتی سطح بالا میدانند. دو مساله در این موضوع تاثیرگذار بود: استفاده از پهپادهای شاهد ۱۳۶ در جریان جنگ اوکراین (که پیش از جنگ و در جریان مراودات قدیمی نظامی میان ایران و روسیه فروخته شده بود) و سپس تعلل ایران برای توافق با اروپا به این دلیل که نیروهای تندرو از داخل اعلام کردند اروپا وضعیت بدی دارد و برای التماس به سمت ایران خواهد آمد. وضعیت اروپا چه بود؟ قطع گاز از روسیه و زمستان سرد و سختی که قرار بود آنها را مجبور به معامله با ایران کند. کیهان ۵ شهریور ۱۴۰۱ نوشت: «مدتی است خبرهایی (غالبا از سوی مقامات و رسانههای غربی) از مذاکرات هستهای منتشر میشود که، صحت و سقم آن معلوم نیست. یک) خبری از رعایت خطوط قرمز در این اخبار دیده نمیشود. دو) همه تحریمها قرار نیست لغو شوند. سه) سپاه پاسداران، بازوی توانمند جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از کشور همچنان در لیست تحریمهاست و از همه مهمتر چهار) هیچ تضمین محکم و غیر قابل نقضی در کار نیست. چون دولت محترم در اینباره اطلاعرسانی لازم را نداشته، میزان صحت و سقم این اخبار را نمیدانیم. اما لازم است نیمنگاهی به وضعیتی که اروپا در آن قرار دارد بیندازیم و بعد تصمیم بگیریم چرا که هنوز فرصت هست. به پیشبینیها و گزارشهایی که از مؤسسات و نهادهای بینالمللی و بانک جهانی از اوضاع اقتصادی ایران منتشر میشود نیز توجه کنیم. قطعا اوضاع امروز بهتر از یکسال قبل است و طبق پیشبینیهای این مراکز معتبر بینالمللی، اوضاع رفتهرفته بهتر هم خواهد شد. دولت سیزدهم هم نشان داده بدون برجام و افایتیاف میشود کارهای بزرگی کرد. بنابراین، آن طرفی که باید عجله کند ما نیستیم. دو ماه! فقط دو ماه دیگر اگر اوضاع به همین شکل ادامه یابد، اوضاع زمین تا آسمان تغییر خواهد کرد!»
وزیر نفتِ دولت سیزدهم (قائم مقام رئیس سازمان انرژی اتمی دولت چهاردهم) نیز در برنامهای تلویزیونی گفت: «امسال زمستان سختی در انتظار کشورهای غربی به خصوص اروپاست؛ دولتهای اروپایی با دست خودشان به مردمشان ظلم میکنند. ایران میتواند بخشی از کمبود انرژی در جهان را تامین کند ولی چرا یک کشور متخاصم باید اینگونه زورگویی کند؟»
اروپاییها آغازکننده این تیرگی بودند (با حمایت همهجانبه از عناصر اپوزیسیون و اشتباه محاسباتی درباره موضوع داخلی ایران) و دولتِ وقت ایران هم به هر دلیلی تسلیم تئوری زمستان سخت شد. بخشی از این تیرگی به دلیل بهانهجوییهای طرف اروپایی است. چرا که تا کنون تحریمهای خود را به بهانه ارسال موشکهای بالستیک از ایران به روسیه اعمال کردند و برای آنها مهم نیست که رئیسجمهور اوکراین این مساله را تکذیب کرده است؛ ایران بارها اعلام کرده که بخشی از منازعه اوکراین نیست و از صلح میان کییف و مسکو حمایت میکند. مساله ارسال سلاح از ایران به روسیه در جریان جنگ اوکراین را میتوان یکی از تلههای امنیتیسازی پیش پای ایران دانست. چرا که روابط نظامی تهران و مسکو طی سالهای گذشته تا حد زیادی مشخص بود و دلیلی وجود نداشت که پهپاد شاهد ۱۳۶ از آن سو به شدت مورد توجه قرار بگیرد و در ایران نیز به طور گسترده در تائید آن، تحرکات رسانهای اتفاق بیافتد. این تحرکات رسانهای در ایران خیلی زود متوقف شد، اما تاثیر خود را گذاشته بود. از زمان آغاز جنگ اوکراین در اسفند ۱۴۰۰ تا امروز، وقایع زیادی میان ایران و اروپا رخ داده است: اعتراضات ایران، حمایت علنی و رسمی اروپاییها از اپوزیسیون جمهوری اسلامی، بازداشت شهروندان دو طرف به اتهامات امنیتی، بحران روابط ایران با آژانس و شعلهور شدن جنگ در ساحل مدیترانه. جنگ در غزه و لبنان آخرین و جدیدترین بحران میان ایران و غرب است که نقش بسزایی در امنیتیسازی روابط دو طرف دارد. در چنین شرایطی، دو طرف به یک برنامه جامع برای کاهش و مدیریت تنش نیازمند هستند؛ چرا که ادامه این وضعیت میتواند بحرانساز باشد و به نفع هیچ طرفی نیست.