bato-adv
کد خبر: ۸۸۶۹۰
آیا اوباما تلقی درستی از بحران اقتصادی دارد؟

10نگرانی بزرگ اقتصاد جهان

تاریخ انتشار: ۱۳:۴۱ - ۱۹ شهريور ۱۳۹۰


فرارو- در بررسی 10 نگرانی بزرگ اقتصادی جهان، بیکاری آمریکا در رده های میانی قرار می گیرد. 

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فارن پالسی، طی چند روز گذشته تمام توجهات و مباحث سیاسی در آمریکا معطوف به مشاغل این کشور بوده و چنین امری با در نظر گرفتن 30 میلیون آمریکایی که مشاغل خود را از دست داده اند و یا آنچنان ناامید هستند که دیگر به دنبال کار نمی گردند، چندان تعجب آور نیست و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، حل چنین مسئله ای می تواند بازی را به نفع اوباما تغییر دهد. 

با وجود مهم و بحرانی بودن مسئله مشاغل آمریکا، این امر تنها یکی از مسائل مربوط به بحران اقتصادی است که توجه سیاست مداران برجسته را به خود جلب کرده و موجب نگرانی سرمایه گذاران شده است. همانطور که دیده می شود اصلی ترین مشکل سرایت بحران در اقتصاد جهان این نیست که مشکلات اقتصادی در نقطه ای بروز می کنند و به دیگر کشورها منتقل می شوند، بلکه تاثیر دومینویی این بحران از اهمیتی ویژه برخوردار است. 

در این گزارش به 10 مسئله ای که در حال حاضر بر اقتصاد جهان تاثیر گذاشته و فوریت دارند مطرح شده است: 

10- کسری بودجه آمریکا
مسئله ای که عملاً هیچ ضرورت و فوریتی ندارد. این امر بدان معنا نیست که کسری بودجه آمریکا اهمیتی ندارد، اما در حال حاضر از اهمیت چندانی برخوردار نیست و اگر آمریکا طی 18 ماه آینده نیز گرفتار این مسئله باشد، دنیا به انتها نخواهد رسید و آمریکا به گونه ای برخورد خواهد کرد که برنامه های لازم برای حل این مشکل را داشته و کاهش کسری بودجه را به بهترین نحو اجرایی خواهد کرد. 

9- تورم و حباب مسکن برزیل
اقتصاد برزیل بسیار پر جنب و جوش و فعال است. نرخ ارز این کشور افزایش یافته و ورود پول و سرمایه به این کشور همچنان در جریان است. این کشور در شهرهای سائوپائولو و ریو دوژانیرو و دیگر شهرها با حباب مسکن روبرو است که این امر مربوط به رونق سوخت های زیستی می شود. و اگر کنترل این امر از دستان دولت خارج شود و اگر این امر به بازار شوک وارد کند، این مسئله می تواند تاثیری سرایتی در منطقه و بازارهای نوظهور داشته باشد. 

8- تهدید ناآرامی های خاورمیانه برای تولیدات انرژی جهان
نگرانی بزرگتر، بروز ناآرامی ها در سوریه و دیگر کشورهای جهان عرب است که می تواند گسترش بیابد و بر نگرانی بازارهای نفت بیافزاید. و بدتر اینکه، تنش ها میان اسرائیل، غرب و ایران یا اختلافات میان رژیم صهیونیستی و همسایگان فلسطینی اش بر وخامت شرایط افزوده است. نکته اصلی این است که این منطقه منبع ذخایر انرژی است و هر ناآرامی و خطر گسترش آن بر تولیدات انرژی تاثیر گذاشته و برای جهان هزینه دارد. چنین امری اگر بر تورم کالاهای مصری بیافزاید یا تهدیدی برای ثبات منطقه باشد، می تواند ناآرامی ها را به نقاط دیگر بکشاند. 

7- تهدید ناآرامی، حباب یا تورم چینی بر اقتصاد چین
چین طی سال جاری به دلیل قیمت بالای نفت با مشکلات اقتصادی روبرو شد. و مطمئناً هر آنچه رشد چین را تهدید کند، از جمله تورم یا ترکیدن حباب چین، اقتصاد جهان را تهدید خواهد کرد. به طور مشخص، آلمان وابستگی زیادی به صادرات به چین دارد و از آنجایی که اتحادیه اروپا به آلمان متکی است، می توان باقی قضایا را حدس زد. در حال حاضر، اکثر دیدگاه ها و دورنماهای تا حدودی مثبت در مورد اقتصاد جهان با اتکا بر رشد بالا و باثبات چین مطرح می شود. اگر چنین اتفاقی نیافتد و رشد چین متوقف شود، تمام گمانه زنی ها در مورد رشد اتحادیه اروپا، آمریکا، ژاپن و جهان به عنوان یک کل، با ناکامی روبرو می شود. 

6- بحران مسکن آمریکا
کشور مسنی را در نظر بگیرید که هیچ پس اندازی ندارد و به ارزش مسکن خود متکی بوده و حال با افت ارزش مسکن روبرو است. همین امر نشان می دهد که بحران مسکن می تواند اولویت دولت آمریکا باشد، بخصوص اگر این بحران ناشی از بحران اخیر بخش بانکداری و بدترین رکود اقتصادی در بخش عمده یک قرن باشد اما چنین گمانه زنی می تواند اشتباه باشد. 

این بحران ادامه دارد، قیمت ها ناامیدکننده هستند و در نتیجه حجم مصرفی آمریکایی ها کاهش می یابد. اگر به دنبال تاثیرات سیاسی و اعتماد مصرف کننده باشیم، تعداد آمریکایی هایی که صاحب خانه هایی که کارایی خود را از دست داده اند، هستند همچنان افزایش می یابد. 

5- بحران بیکاری آمریکا، بخش اول (و مسئله اصلاحات دراز مدت)
بحران بیکاری آمریکا به چند دلیل از فوریت بالاتری نسبت به بحران مسکن برخوردار است. نخست اینکه اگر سیاست مداران بدانند که آینده شان به این امر بستگی دارند، توجه بیشتری نشان می دهند. اگر این توجهات سازنده بود، می توانست خوب باشد، اگر سازنده نبود (که نخواهد بود) چندان خوب نیست و اگر توجهات را از مسائل ضروری تر دور کند (که خواهد کرد) بد است.
 
مسئله ای که از نرخ بالای بیکاری مهمتر است این است که نرخ بیکاری آمریکا نشانه نواقص ساختاری عمیق تر در اقتصاد آمریکا است. عدم ایجاد مشاغل جدید طی یک دهه نشان می دهد آمریکا با رکودی به سبک رکود ژاپن مواجه است و بازار جهانی می تواند دیگر آن چیزی که پیش از این بود، نباشد. همین امر بازارهای آمریکا را در برابر آینده قابل پیش بینی، شکننده و پرتنش خواهد کرد. (با این حال، عملکرد فعلی آمریکا گمراه کننده است. رشدی مصنوعی که باعث شده دیگر کشورهای جهان به دلیل فرو رفتن ژاپن و اروپا در مشکلات مالی، سرمایه خود را وارد آمریکا کنند. حال تصور کنید اگر آمریکا واقعاً محل امنی برای سرمایه گذاری بود، چه حجمی از پول را جذب می کرد.) 

4- بحران بانکداری جهانی، بخش دوم (پسر برادران لهمان)
با وجود آنکه بحران بانکی مربوط به بحران ناحیه یورو می شود، اما حل آن باید با اتکا به اقتصاد جهان صورت پذیرد چراکه اکثر مشکلات بزرگ مربوط به اقتصاد جهان که طی رکود مالی اخیر بروز کرد، همچنان حل نشده باقی مانده و بسیاری از آنها حتی مورد بررسی قرار نگرفته است. 

تعداد بانک هایی که آنقدر بزرگ هستند که نباید ورشکست شوند، کم نیست. سیستم های قانون گذاری از قدرت بیشتری برخوردار نیستند و یک شوک از هر طرفی که باشد خطر سقوط یکی از مهره های بزرگ را دارد که همین امر تبعات واقعی را به دنبال خواهد داشت. 

3- بحران اقتصادی ناحیه یورو، بخش اول ( یونان و اقتصادهای کوچکتر)
این بحران کوچکترین در سه بحران ناحیه یورو است. کوچک بودن آن به این معنی نیست که یونان تاثیری بر اقتصاد اروپا ندارد. (برای اثبات این امر نگاهی به گسترش شدید بدهی یونان و آلمان داشته باشید. اوراق قرضه زود بازده به اوج رسیده اند و بازار اعتقادی به کمک ها ندارد.) و دور دیگر بحران در این ناحیه می تواند بازارهای وحشت زده را در برگرفته و آنها را مجبور به خروج از اروپا کند.
 
بانک ها ورشکست می شوند و رهبران ناحیه یورو ته مانده اعتبار خود را از دست می دهند و دیگر کشورها شاهد فروش بدهی ها خواهند بود. 

2- بحران ناحیه یورو، بخش دوم (نیاز به اصلاحات ساختاری)
مطمئناً، مشکل اروپا با بحران یونان (همانطور که اتحادیه اروپا از بحران ایسلند و ایرلند آموخت) این است که محدود کردن آن به معنی درمان آن نیست. اتحادیه اروپا نیازمند اتحاد مالی است و اگر اقدام به اجرای آن نکند، و بانک مرکزی اروپا همچنان به برنامه اعمال قوانین خود با خرید بدهی ها ادامه دهد، به این زودی ها به اتحاد مالی نخواهد رسید. 

نکته اینجا است که مشکل بزرگتری از بحران بدهی یونان وجود دارد؛ هنوز هم زمانیکه نوبت به اعمال قوانین مالی و ایجاد فرهنگ واقعی تقسیم مسئولیت از سوی اتحادیه اروپا در میان مرزهای داخلی اروپا می شود، این اتحادیه تحمل چندانی ندارد. در شرایطی که بازارها معتقدند قربانی بعدی این ناحیه یک کشور نیست بلکه خود ناحیه یورو و یورو است، فروش بدهی، بی ثباتی و رکود دراز مدت چندان غیرمحتمل نیست. 

1- بحران ناحیه یورو، بخش سوم (ایتالیا، اسپانیا و دیگر کشورها)
اتحادیه اروپا برای کمک به ایتالیا گام برداشت. ایتالیا و اسپانیا دو کشور بزرگ هستند (ایتالیا سومین کشور بزرگ از نظر بدهی دولتی است) و مشکل این دو کشور بسیار متفاوت است( برای مثال، اسپانیا با مشکل جدی املاک و مستغلات روبرو است) و یک راه حل کلی برای همه، در این زمینه کارساز نخواهد بود. (یک راه حل برای یک کشور نیز چندان کارساز به نظر نمی رسد.)
 
در حال حاضر بزرگترین مشکلی که جهان با آن روبرو است، این است که پایه های اقتصاد اروپا شروع به لرزیدن کرده است. اگر چنین امری باعث شود دور جدیدی از فروش در بازارهای اروپا آغاز شود، بانک ها به سرعت سقوط خواهند کرد و سه شنبه سیاه (یا جمعه یا دوشنبه یا چهارشنبه یا پنج شنبه سیاه) سال 2011 بروز خواهد کرد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین