
عاملان سرقت مرگبار از پسر دانشجوی دانشگاه تهران وقتی برای ملاقات دوستشان به بیمارستان میرفتند، تصور نمیکردند پلیس در کمین آنها باشد.
صبح سهشنبه 30 بهمن خبر دستگیری عاملان قتل امیرمحمد خالقی پسر 19 ساله دانشجو همانند یک بمب منفجر شد. امیرمحمد دانشجوی رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران بود که شامگاه چهارشنبه 24 بهمن هنگامی که از اولین روز کاریاش به خوابگاه برمیگشت، در منطقه کوی دانشگاه از سوی دو سارق موتورسوار با ضربات چاقو مجروح شد و گوشی تلفن و کوله پشتی حاوی لپتاپش به سرقت رفت. با انتقال پسر جوان به بیمارستان شریعتی صبح روز بعد وی جان باخت و از همان زمان پیگیریهای پلیسی قضایی برای دستگیری قاتلان آغاز شد.چرا که قتل این پسر بی گناه واکنش زیادی از سوی جامعه دانشگاهی و اقشار مختلف مردم به دنبال داشت.
به گزارش ایران، تنها سرنخی که پلیس از این جنایت در دست داشت، یک فیلم نه چندان واضح از دوربین مداربسته خیابانی بود. با این حال 5 روز پس از این جنایت در حالی که مظنونان زیادی دستگیر شده بودند، سرانجام پلیس توانست شامگاه دوشنبه 29 بهمن متهمان اصلی را به همراه مالخران شناسایی و دستگیر کند.
در حالی که بررسیهای تیم جنایی برای به دست آمدن سرنخی از متهمان ادامه داشت، سارق سابقهداری که خودش تحت تعقیب پلیس بود، سرنخ اصلی را در اختیار کارآگاهان قرار داد.
این سارق در تماس تلفنی به اپراتور مرکز فوریتهای پلیسی گفت: ساعتی قبل یکی از دوستانم به نام احمد با من تماس گرفت و گفت که اشتباه بزرگی مرتکب شده است. احمد گفت که در محدوده دانشگاه پسر جوانی را به خاطر سرقت کوله پشتیاش به قتل رسانده است و پلیس در تعقیب اوست. دوستم گفت که این سرقت را با همدستی پسری به نام امیر انجام داده است.
به دنبال این تماس، هویت احمد و امیر به صورت کامل به دست آمد، اما محل زندگی آنها نامشخص بود. در ادامه بررسیها، تیم تحقیق دریافت که یکی از دوستان احمد در بیمارستانی در جنوب تهران بستری شده است و او قصد دارد که برای عیادت دوستش به بیمارستان برود.
بدین ترتیب بیمارستان خیلی زود از سوی مأموران تحت محاصره درآمد و زمانی که احمد برای عیادت دوستش شامگاه دوشنبه 29 بهمن به بیمارستان رفته بود، دستگیر شد و متهم دوم نیز در مخفیگاهش به دام افتاد. متهمان در همان تحقیقات اولیه به قتل و سرقت کولهپشتی متهم اعتراف کردند.
در ادامه تحقیقات سه خریدار اموال مسروقه نیز که در این رابطه با متهمان همدست بودند، بازداشت شدند. تحقیقات در این پرونده در حالی ادامه دارد که متهمان قرار است به زودی صحنه سرقت و جنایت را بازسازی کنند.
به دنبال دستگیری قاتلان امیرمحمد، با خانواده او تماس گرفتیم و برادر مقتول در پاسخ گفت: صبح سهشنبه مطلع شدیم که قاتل برادرم را دستگیر کردهاند. البته تصور میکنم پلیس با یکی از برادرانم نیز تماس گرفته است. ما فقط میخواهیم خون برادرمان پایمال نشود و متهمان به مجازات برسند.
احمد، متهم اصلی پرونده قتل پسر جوان است؛ او که تصورش را نمیکرد به این زودی دستگیر شود، درباره ماجرا گفت: آن شب در خیابان پرسه میزدیم، در کوچه خلوت چشممان به یک پسر جوان افتاد که در حال عبور بود. کیفی دستش بود که (متهم جوان با اشاره نشان میدهد که کیف کوله است) با خودمان گفتیم صد درصد داخلش لپتاپ قرار دارد.
بعد چکار کردید؟
به سمتش رفتیم و به محض اینکه من پیاده شدم، مقتول شروع به دویدن و فرار کرد. امیر که راکب موتورسیکلت بود، دنبالش رفت و با موتورسیکلت، او را از پشت سر گرفت. من رسیدم و او گفت کیفم را بده گوشی را ببر، من دانشجو هستم.
چرا؟
نمیدانم. من قبول کردم، اما به محض اینکه خواستم کیف را به او بدهم یکی زد تو گوش من یکی هم زد تو گوش امیر. با این اتفاق، امیر به من گفت بزن، بزن؛ من هم با چاقو دو ضربه زدم.
میدانست تو چاقو داری؟
چاقو را خود امیر به من داده بود، از رفیقش گرفته بود.
میدانستی مقتول، دانشجوست؟
من نمیدانستم، زمانی که برای سرقت به سمتش رفتیم امیر گفت از ظاهرش معلوم است که دانشجوست. خودش هم گفت من دانشجو هستم.
و بعد از آن تو با چاقو به او حمله کردی؟
دو تا ضربه زدم و بعد کیف را گرفتیم و فرار کردیم.
وقتی او را زدید، چه اتفاقی افتاد؟
اول داد زد و بعد نشست روی زمین. به محض اینکه من روی موتور پشت امیر نشستم، بلند شد.
امیر، متهم دوم پرونده معروف به امیر سیجی، شخصی است که در نقش راکب موتورسیکلت در جریان سرقت بوده است.
میگوید چون موتور سنگین و موتور سیجی داشتم و فروختم، به همین دلیل به من امیر سیجی میگویند.
از لحظه سرقت بگو؟
احمد دوید و از کیفش گرفت و همان طور که کیفش را گرفته بود، چاقو را نشان داد و گفت میزنم. مقتول هم گوشی را به او نشان داد و گفت بیا. کیفم را بدهید. کیف را بده و گوشی را ببر مدارک داخلش است، زد تو صورت من و یکی زد تو صورت امیر. دیگه گوشی را ازش گرفتیم و دوباره آمد بزند اما احمد دو ضربه با چاقو به او زد.
تا حالا احمد سابقه سرقت لپتاپ داشت؟
لپتاپ نه، اما سابقه سرقت گوشی را داشت.
تو در سرقت چه نقشی داشتی؟
من راننده بودم و رفیقم پیاده شد و چاقو که ترک من بود را گرفت و ضربه زد.
دومین بار است که دستگیر شدهام و سری قبل هم به خاطر سرقت بازداشت شدم و تاوان سرقتها را که دادم، بازداشت شدم.
وسایل امیرمحمد کجاست؟
لپتاپ مانده است. وقتی فهمیدم امیرمحمد فوت کرده است، لپتاپ را نفروختم اما گوشی را یک میلیون و 500 فروختم.
گوشی چقدر ارزش داشت؟
حدود 7 میلیون تومان بود.
پس از قتل امیر محمد خالقی، وزیر علوم با پیگیری این ماجرا و درخواست شناسایی و مجازات عاملان این جنایت و شنیدن درخواستهای دانشجویان برای تأمین امنیت منطقه جلسات متعددی با مسئولان شهری و انتظامی برگزار کرد و در نهایت این پیگیریها منجر به عذرخواهی و استعفای مدیر امور خوابگاههای دانشگاه تهران و انتصاب سرپرست جدید اداره کل خوابگاهها شد. همچنین نصب دوربین و گیت برای تأمین امنیت منطقه دو روز پس از این حادثه و پایان کار ناتمام مکاتبات سالهای سال دانشگاه تهران با نیروی انتظامی و شهرداری برای تأمین روشنایی و امنیت محوطه اطراف کوی و استقرار کیوسک پلیس در اطراف نقاط آسیبپذیر دانشگاهها از نتایج دیگر این ماجرا بود.