تفکر دلفینی نقاد و دلسوز جامعه، تفکری برد-برد است. وقتی شما بهعنوان سیاستمدار برنده میشوید، باقی بازیگران و تأثیرگذاران در صحنهی سیاسی نیز شما را همراهی خواهند کرد.
حسین زراعتی جویباری، کارشناس سیاسی: جهان امروز، دنیای ارتباطات و کنش متقابل میان آدمهاست. واقعیت جامعهی امروزی چیزی جز وضعیت روابطی که با سایرین شکل میدهیم، نیست. اما چطور میتوان به سطح رابطهای پایدار و مسالمتآمیز رسید؟
به نظر میرسد تفکر دلفینی یکی از مؤثرترین پاسخها به این سؤال است.
«مفهوم تفکر دلفینی» نشاندهندهی رویکردی نوآورانه برای درک و تقویت تعاملات با دیگران است.
در مقابل، «تفکر کوسهای» قرار دارد که همواره باختن را به معنای وجود نداشتن یا حتی مرگ تعبیر میکند. برای این دسته، زندگی زمانی معنا دارد که برنده باشند و الگوی آنها برنده-بازنده است.
اغلب این افراد، اضطراب و حتی تنشهای جسمی زیادی را تجربه میکنند که با نوع نگرش آنها ارتباط مستقیم دارد.
درحالیکه تفکر دلفینی، تفکری برنده-برنده است. این افراد دارای روحیهی همکاری، انعطافپذیر و توجه به بهتر زیستن هستند. برای آنها مقام بالاترین موفقیت نیست، بلکه زندگی بهتر اهمیت دارد. بنابراین، نیازی نمیبینند که دیگری را از سر راه بردارند، چراکه به اندازهی کافی هویتمند زندگی میکنند.
گاهی باید روی هر رفتار و الگوی تفکری که انتخاب میکنیم تا به چیزی دست یابیم، تمرکز کنیم و با خود واقعیمان آشنا شویم.
باید بدانیم که ضریب هوشی و موفقیت، بخش اصلی زندگی ما نیست؛ بلکه توانایی تغییر، عامل اصلی بهتر زیستن است.
ما شبیه دایرهای به یکدیگر متصل هستیم. زنجیرهایی که به پای دیگران میاندازیم، دیر یا زود جلوی حرکت خود ما را نیز میگیرند.
امروز، بیش از هر زمان دیگری به مهارت تفکر انتقادی نیازمندیم؛ هم برای خود و هم برای سیاستمداران. اگر سیاستورز منتقد و دلسوزی امروز با روشها و رویههای شما مخالفت میکند، با صبوری از نقدهای دلسوزانهی او استقبال کنید؛ زیرا در آینده کمتر در معرض آسیب و چالشهای ناشی از تصمیمات عجولانه قرار خواهید گرفت.
ازاینرو، تفکر دلفینی نقاد و دلسوز جامعه، تفکری برد-برد است. وقتی شما بهعنوان سیاستمدار برنده میشوید، باقی بازیگران و تأثیرگذاران در صحنهی سیاسی نیز شما را همراهی خواهند کرد.
در دولت وفاق ملی، که رویکرد آن بر پایهی تفکر دلفینی استوار است، همراهی اندیشمندان، صاحبنظران و دانشگاهیان باعث میشود که یاد بگیریم هر مطلب، موضوع و تصمیمی را بدون تجربه و تحلیل به جامعه تزریق نکنیم. در این صورت، منجر به ایجاد انگیزه و علاقه در مشارکت عمومی و در سطح جامعه خواهیم شد؛ و مصداق این غزل از حضرت حافظ شیراز:
در ازل پرتو حُسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رُخت، دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد...