پس از انتشار نقد مقاله حجت الاسلام و المسلمين محمد مطهری در رجانیوز با عنوان «کنایه به اسلام انقلابی امام، به بهانهي نقد مکتب ایرانی»، فرزند شهید مطهری با ارسال متنی به رجا، به این نقد پاسخ داده است.
با توجه به اهميت مباحثي كه حجت الاسلام و المسلمين محمد مطهري مطرح كرده است و نيز ضرورت پرداختن به چنين مباحثي در شرايط كنوني كشور، فرارو جوابيه وي به سايت رجا و پاسخ اين سايت به آقا ي مطهري را منتشر مي كند.
جوابيه اقاي محمد مطهري را بخوانيد:
باسمه تعالی
سردبیر محترم سایت رجانیوز
با عرض سلام و احترام
در مطلبی که تحت عنوان «کنایه به اسلام انقلابی امام، به بهانهي نقد مکتب ایرانی» در روز یکشنبه 18 اردیبهشت در آن سایت منتشر گردیده، نویسنده محترم اینجانب را به «تعریض به حضرت امام خمینی(ره)» متهم کرده است. ذکر نکات زیر ضروری به نظر می رسد:
1. اینجانب بنا نداشته و ندارم که به نقدهای غیرمستدل پاسخ دهم، اما چون مطلب فوق حاوی تهمتی آشکار و نارواست که درعنوان مطلب هم قرار داده شده و ممکن است برخی خوانندگانی را که به مطالب شما اعتماد دارند به اشتباه اندازد، ذکر توضیحاتی را لازم دیدم. البته انتشار نقد غیرمنصفانه در سایت شما و نسبت دادن اموری به اینجانب که هرگز نگفته ام مسبوق به سابقه است، که نمونۀ آن نوشتۀ محترمانه فردی به نام آقای سید عابدین نورالدینی در مطلبی تحت عنوان «نقد اظهارات دکتر محمد مطهری» است که پاسخ برخی از آن نسبتهای نادرست در مقاله ای به قلم آقای دکتر محمد کوکب در نوشتاری تحت عنوان «نقد مشفقانه به شیوۀ وطن امروز» قابل دسترسی است.
2. بنده که به «تعریض» به حضرت امام متهم شده ام چنین گفته بودم که شهید مطهری – همچنانکه صریحا در آثار ایشان آمده است - با تعبیر «اسلام انقلابی» مخالف بود و منبع آن را هم ذکر کرده بودم و این مطلب هیچ ارتباطی با حضرت امام نداشت. دلیل اشارۀ به این موضوع در مقالۀ «از ایران اسلامی تا اسلام ایرانی» این بود که به کرات دیده بودم که برخی طرفداران مکتب ایرانی مخالفت علما با آن را چنین تعبیر می کنند که آنان به نام ایران و ایرانی حساسیت دارند. در پاسخ چنین استدلال کرده بودم که همچنان که شهید مطهری خود انقلابی بود و در عین حال با تعبیر «اسلام انقلابی» مخالفت کرد، علمای کنونی نیز مشکلی با نام ایران ندارند ولی با چیزی به نام «مکتب ایرانی» سخت مخالفند. کجای این حرف - که اساسا ذکری از امام خمینی(ره) در آن نیست - تعریض به امام است؟!
3. جالب اینجاست که نویسنده خودش پاسخ خودش را داده است زیرا تأکید می کند که اسلام انقلابی مورد نظر شهید مطهری غیر از اسلام انقلابی به معنایی است که در کلام امام آمده است. بنابراین چگونه استناد به سخن شهید مطهری در انحرافی دانستن اسلام انقلابی «تعریض به امام خمینی» محسوب می شود؟ مخالفت شهید مطهری با اسلام انقلابی در مقابل کسانی بود که اسلام را صرفا دین مبارزه می دانستند و به ابعاد دیگر آن بی توجه بوده و با این تفسیر، اتحاد با مارکسیستها را توجیه می کردند و کاربرد اسلام انقلابی در کلام امام در جهت نفی اسلامی بود که بخواهد در جهت توجیه سازش با ستمگران به کار گرفته شود و این دو نگرش کاملا با یکدیگر سازگارند.
4. از سخن نویسندۀ محترم بالاخره به دست نیامد که توصیۀ ایشان چیست؟ آیا صفحات مربوط به اسلام انقلابی در کتب شهید مطهری ممنوع الاستناد است یا باید در چاپهای بعدی حذف گردد یا پیشنهاد سومی دارند؟ شاید مقصود این است که هر کس خواست مطلبی از شهید مطهری نقل کند باید در کنار آن در پرانتز حتما ذکر کند که اگر کلمه مشابهی در کلمات پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین (ع)، ائمه معصومین (ع)، علمای اسلام از صدر اسلام تاکنون و از جمله امام خمینی(ه) آمده، مقصود من تعریض به آنان نیست!
5. مطلب قابل ذکر دیگری که ارزش پرداختن داشته باشد در نوشتار نویسنده یافت نشد. اما همین مطالب پراکنده آزمایش جالبی برای دیدن میزان تبعیت سایتهایی امثال رجانیوز از رهبر بزرگوار پیش آورده است. باید دید با وجود توصیه های مکرر رهبر انقلاب به حفظ اصول اخلاقی، سایتهایی که مطلب قبلی شما را در متهم کردن بنده به تعریض به امام خمینی منتشر کرده اند جوابیه را نیز نشر می دهند یا خیر؟
6. نمی دانم از کدام نویسنده باید تشکر کنم، زیرا این مطلب ابتدا به نام دیگری منتشر شد و بعد نام نویسنده به "سجاد فیاض" تغییر یافت! به هر حال کمترین لطف نویسنده در حق بنده، مصمم تر شدن در بیان مطالبی است که قصد دارم بنویسم زیرا هر چه فضای جامعه از حیث تهمت، آلوده تر باشد مسؤولیت بیشتری احساس می شود.
دوستان عزیز رجانیوز! صمیمانه به شما توصیه می کنم کمی در نوع برخورد خود دقت فرمایید. فرض کنید حرف شما درست بوده و بنده پسر نوح و بی بصیرت باشم. حال این پسر بی بصیرت نوح، مطلبی را در نقد مکتب ایرانی نوشته است که شما هم در این جهت با او موضع مشترک دارید. آیا شما که انشاء الله دغدغۀ دین دارید باید سعی کنید او را جذب کنید یا چیزی را که اصلا در مقاله او نیامده به وی نسبت داده و او را ضد امام معرفی کنید؟ آیا بر اساس یک توهم یا افترا باید به او بگویید نقد مکتب ایرانی را «بهانه» قرار دادی تا به امام خمینی «کنایه» بزنی؟ آیا این معنای جذب حداکثری است که خود را مقید به آن می دانید؟ از طرف دیگر، شما که منتقدان خود را دائما به خاطر خوشحال کردن دشمن محکوم می کنید آیا ضد امام معرفی کردن فرزندان مطهری آن هم بر اساس یک توهم یا تهمت، دشمن را خوشحال نمی کند؟
در پایان به علاقمندان سایت رجانیوز که بسیاری از آنان جوانان متدین و انقلابی هستند تنها از جهت مسئولیت دینی توصیه می کنم که به صرف دیدن مطلبی در یک سایت آن را در وبلاگ یا سایت خود منتشر نکنند و ابتدا به اصل مطلبی که مورد انتقاد واقع شده مراجعه نمایند. انتشار اتهام در فضای اینترنتی به هیچ نحو جبران پذیر نیست. ابعادی از عواقب اینگونه گناهان اینترنتی درمقاله ای تحت عنوان «ایرانیان و خلوت اینترنتی» توضیح داده شده است. خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر فرماید.
با تقدیم احترام،
محمد مطهری 19 اردیبهشت 90
توضیحات رجانیوز از آنجا که بخشی از نقدهای وارد شده، مربوط به متن و برخی خطاب به رجا است، رجانیوز نکاتی در خصوص مطالب مطرح شده بیان میدارد:
برادر گرامی جناب آقای محمد مطهری،
1.اینکه شما هم قصد این تعریض را نداشته اید، کاملا قابل قبول است کما اینکه در متن اصلی هم تصریح شده است: «جناب محمد مطهری، حتماً غیرعمد، منظور ....» اما در اینکه این مطلب عملاً تعریضی به «اسلام انقلابی» مطرح شده توسط امام خمینی یا امام خامنهای است، تردیدی نیست. رد مفهوم مارکسیستی اسلام انقلابی در کلام شهید مطهری مقوله ای است و اسلام انقلابی امروز که تداعی کنندۀ فرمایشهای امام خمینی و امام خامنهای است که فرمودتد: «دانشگاههای ما باید اصول اسلام انقلابی را تدریس کنند» مقوله ای دیگر. و سخنی که شما گفتید این کنایه را به اسلام انقلابی امروز دارد، هرچند ناآگاهانه و غیرعمد بر قلم جاری شده باشد.
اگر شما را فردی آگاه به زمانه در نظر بگیریم، برای جلوگیری از این سوءتفاهم و همچنین بار روانی، لازم بود لااقل در حد یک خط به این مسئله اشاره میفرموید. مثلا میفرموید: «البته اسلام انقلابی که امام و مقام معظم رهبری بر آن تاکید کردهاند با آنچه ان روزها گفته میشد تفاوت دارد».
امروزه که دو امام بزگوار ما، با توجه به «اقتضای زمان» و برای «جلوگیری از انحرافات احتمالی و پیچیده» از بعد «انقلابی» اسلام سخن گفته و در جایی از «استمرار روح اسلام انقلابی به عنوان مهمترین فایده 8 سال جنگ تحمیلی» سخن بزبان آورده و در جای دیگر بر «لزوم تدریس اصول اسلام انقلابی» تاکید می کنند، و موارد متعدد دیگری که در متن آمده است، حداقل انتظار از یک فرد زمانشناس این است که حتی اگر از سخنان امام و رهبر خود اطلاع یا توجه ندارد، لااقل «قدرت زمانشناسی او» به او بگوید که نه تنها نباید به گونهای سخن بگوید که «اسلام انقلابی» مفهومی نادرست بهنظر بیاید، بلکه در صورت لزوم از آن دفاع هم بکند.
برادر گرامی، شما و هر فرد منصفی اذعان خواهد کرد که وقتی از «منحرف بودن اسلام انقلابی در نظر استاد» به میان میآید، آنهم بدون اینکه به تفاوت آن با مفهوم «اسلام انقلابی» در کلام امام خمینی و امام خامنهای اشارهای ولو کوتاه بشود، خواننده چه تصوری نسبت به اسلام انقلابی پیدا خواهد کرد!؟ اسلام انقلابی را هر چند که شاید بتوان از جهاتی نقطۀ مقابل «اسلام ایرانی» ارزیابی کرد لیکن شما خواسته یا ناخواسته آن را تضعیف کردید، و اگر زمانشناس و کلینگر بودید، هیچگاه «اسلام انقلابی» را به عنوان مثالی از یک انحراف در کنار «مکتب ایرانی» نمیآوردید.
2. نه تنها استناد به سخن شهید مطهری، بلکه استناد به قرآن و سنت نبز نباید بدون توجه به شرایط زمانه صورت گیرد. بعضیها در زمان جنگ تحمیلی وقتی احادیثی برای ایجاد شوق جهاد و شهادت خوانده می شد، دچار چنین زمان نشناسی شده و از احادیثی همچون «مومن اگردر خانهاش هم بمیرد شهید است» استفاده میکردند. آری! حدیث صحیح و از معصوم است، اما تأثیرش در جامعه بر خلاف اهداف معصوم! توصیه به طور روشن همین است که فیالمثل اگر در زمان جهاد و جنگ بنا به ضرورتی، لازم شد این حدیث صحیح در مقالهای نوشته شود، برای جلوگیری از ایجاد انحراف و شبهه در چنین مسئلۀ محوری، حتما توضیحاتی داده شود.
آیا وقتی انسان مطلبی برای جلوگیری از انحراف مینویسید، لازم نیست مراقب باشد که زمینۀ انحراف بزگتری پدید نیاید! معلوم است که همیشه لازم نیست موارد مشابه توضیح داده شوند، اما وقتی لفظی که 30 سال قبل و به اقتضای رواج مفهوم مارکسیستی از انقلاب، معنایی منفی داشته، در دورانی که همان لفظ معنای بهشدت مثبتی دارد، بیان میشود، معلوم است که یا باید به این تفاوت اشاره شود و یا از خیر مثال گذشت و مثال مناسبی پیدا کرد.
3. در بخشی از جوابیه مرقوم فرمودهاید که «کجای این حرف تعریض به امام است». درحالیکه از «تعریض به امام» سخنی به میان نیامده، بلکه «تعریض به اسلام انقلابی امام» عنوان شده و این دو مختصر تفاوتی دارند.
4. تغییر در نام نویسندۀ مقاله، اصلاح خطایی از رجانیوز بود که گرچه با فاصلۀ بسیار کوتاهی اصلاح شد، اما در همین فاصلۀ کوتاه مورد توجه جناب آقای مطهری قرار گرفت.
5. اگر چه منظور از «نقد اسلام انقلابی به بهانه نقد مکتب ایرانی»، این نبود که آقای مطهری نقد مکتب ایرانی را صرفاً بهانهای برای نقد اسلام انقلابی کردهاند ـ که این بیانصافی است ـ بلکه منظور این بود که عملاً به بهانۀ تقد رویکرد انحرافی«مکتب ایرانی» ـ دانسته یا نادانسته ـ «اسلام انقلابی» که توسط امام خمینی و امام خامنهای مطرح شده، نیز عملا متهم به انحراف شده است. بنابراین به نظر نمیرسد خالی از اشکال باشد که جناب محمد مطهری برای جبران این اشتباه، نکاتی هم در مورد اینکه چرا امروز باید «اصول اسلام انقلابی در صدا وسیما تدریس شود»، برای جوانان بفرمایند که اگر امثال ایشان این نیاز را تشخیص داده و تاکنون این سخن را گفته بودند، شاید مجال کمتری برای سخن از اسلام ایرانی بود! به هر حال به احتمال زیاد مقالۀ ایشان بسیار بیشتر از این نوشته خوانده میشود و این شبهه ایجاد شده در بسیاری اذهان، بدون تذکر و توضیح خود ایشان بعید است برطرف شود.
6. و اما جذب حداکثری. مگر کسی خدائی ناکرده ایشان را مخالف اسلام یا نظام و انقلاب دانستهاند؟ حتی کسی ایشان را مخالف امام هم ندانسته. ابداً، بلکه صرفا سخن بر سر این است که ایشان «زمانشناس» خوبی نیست و به جزئیات بیش از کلیات توجه میکند و اولویتهای را در نمییابد و به همین دلیل نوشتههای ایشان بعضا چنین اثرات مخربی پیدا میکند و طبیعتا و ناخواسته برخی سخنان ایشان در تعارض با سخنان «ابرزمانشناس و جامعنگران قرن»، یعنی امام خمینی و امام خامنهای قرار گیرد. چیزی که هست، برخی نقدهای جناب مطهری کمک میکند تا جوانان انقلابی به ضعفهای قلم خود توجه نموده و نقدهای اتقلابی خود را بادقت و متانت بیشتری طرح کنند. از این بابت، از تذکرات ایشان باید تشکر کرد.
7. نوشتۀ ایشان ضمن اینکه دربردارندۀ نکات خوبی در نقد مکتب ایرانی است، اما نمیتوان به ورود دیرهنگام ایشان برای مقابله با مهاجمین به مفاهیم انقلابی و دینی خرده نگرفت. امروز که سخن بر سر ولایتمداری است، و ولایت بنابر آموزههای دینی و همچنین شرایط کشور و منطقه و جهان، دارای بیشترین اولویت در این زمینه است و جوانان نیز جستجوگر معارف بیشتری در این زمینه هستند، چه خوب است که جناب محمد مطهری سلسله مقالاتی در تبیین «مفهوم ولایت مطلقۀ فقیه» و چرایی لزوم تبعیت بیچون و چرا از ولایت و پاسخ به برخی از شبهات طرح شده بنویسند. خصوصا که شاید تاکنون کمتر فرصت کردهاند به این مفهوم نورانی، محوری و مورد نیاز زمان، بپردازند. یقینا اگر شهید مطهری امروز زنده بود، بیش ازهمه در مورد «فلسفۀ لزوم تبعیت از ولایت و پاسخ به شبهات مربوط» سخن میگفت، کاری که امروز مطهری زمان یعنی آیت الله مصباح یزدی کمر همت بر تبیین آن بسته است.