رضا سيدحسيني در دومين جلسهي كارگاه آموزشي مكتبهاي ادبي از جوانان خواست كه بيشتر كتاب بخوانند.
در دومين جلسهي كارگاه آموزشي مكتبهاي ادبي كه به بررسي «فن شعر» ارسطو اختصاص داشت و عصر روز گذشته در محل حوزهي هنري استان تهران برگزار شد، رضا سيدحسيني در سخناني عنوان كرد: مكتبهاي ادبي بيشترين تأثير را از «فن شعر» ارسطو گرفتهاند؛ بهطوريكه تا همين اواخر، تقليد و پيروي از آن در فرانسه و جاهاي ديگر ادامه داشت و نزد تئوريسينهاي امروزي نقد، باز هم بحث ارسطو مطرح است.
او با طرح اين پرسش كه پس بايد ديد ارسطو چه كرده و فن شعر چه بوده است، ادامه داد: فن شعر موضوعي است كه بين علما مطرح بوده و هيچگاه هم نتيجهي واحدي از آن گرفته نشده است. مثلا ابن رشد هم كه در اروپا (اسپانيا) زندگي ميكرده، نفهميده كه فن شعر يا بوطيقا يعني چه.
سيدحسيني گفت: دربارهي آثار يونانيها و فلسفهشان بحثهاي متفاوتي بين صاحبنظران مطرح است؛ چون آنها ملتي تاجر و دريانورد بودهاند و با بسياري سرزمينها در ارتباط ؛ بهطوريكه حتا يك فرانسوي در كتابش گفته فلسفهي عظيم يونان برگرفته از زرتشت و آيين ايراني است.
اين مترجم در ادامه يادآور شد: تا قرن نهم آثار ارسطو هنوز پيدا نشده بود و امپراتوري روم اصلا نويسندهي مهمي نداشت. پس تنها چيزي را كه دربارهي شعر داريم، كتاب «فن شعر» است كه باز هم مال آنها يعني يونانيان است كه من آنرا از اروپا جدا ميدانم. ويرژيل نفر بعدي بود كه در اين زمينه پرورش دادند.
او سپس با اشاره به اينكه تماس اروپا با فرهنگ يونانيها از چه طريقي بوده است، گفت: به تدريج يكسري آثار در دوران بنيعباس از سرياني به عربي ترجمه شدند و در قرون وسطا اول آثار از عربي به لاتين ترجمه شدند و در اختيار اروپاييان قرار گرفتند؛ هر چند كه برخي از ترجمهها خوب نبودند، تا زماني كه در قرن 19 كتابهاي يوناني را به ايتاليا آوردند و ترجمه انجام شد و تماس مستقيم با فرهنگ يونان برقرار شد.
سيدحسيني افزود: يگانه كتابي كه در اين ميان مسلمانان نفهميدند و اسمش را هم نميدانستند، همين «فن شعر» بود كه حتا ايرانيان و عربها و حتا ابن رشد كه اروپايي هم بود، باز نفهميد.
نويسندهي «مكتبهاي ادبي» توضيح داد: شعر از نظر ارسطو فقط شعر روايي است. حماسه، روايت، تراژدي و كمدي شعر بودهاند. اما شعر غنايي را اصلا شعر نميداند و نوعي موسيقي برميشمرد.
او با اشاره به ترجمهي فتحالله مجتبايي و عبدالحسين زرينكوب از «فن شعر» و مقايسهي اين دو ترجمه گفت: ترجمهي مجتبايي از بوطيقا ترجمهي سادهتري است؛ اما ترجمهي زرينكوب زبانش غليظ است و من به صحت كار مجتبايي بيشتر اعتماد دارم، تا زرينكوب؛ چون او محقق بود؛ اما وقتي بحث زبان فرنگي پيش ميآمد، زياد دقيق نبود. ولي مجتبايي انگليسي و عربي را خوب ميداند.
اين مترجم پيشكسوت سپس متذكر شد: من دلم ميخواهد به جوانها بگويم چرا كتاب نميخوانند؟ اين اينترنت بيچارهتان كرده، كه دردي هم از ما دوا نميكند. روزنامهها هم مقالهها را از اينترنت درميآورند. البته از اينترنت هم ميتوان كتاب خواند؛ اما اين كار را هم كه نميكنيد! كارتان شده از چت كردن ساده تا حرفهاي وبلاگي. من 80سالهام و مرتب دارم كتاب ميخوانم. كتابهايي را كه جايزه ميبرند، مرتبا ميخوانم؛ اما واقعا كتابنخواني زياد شده و مگر ميشود اينطور زندگي كرد. خودتان اگر كتاب بخوانيد، همهي مسائل حل ميشود.