فرارو- برجام، FATF، تحریمها و بسیاری از مباحث مهم سیاست خارجی که در روزهای برگزاری مناظرههای انتخاباتی به طور کلی مورد بحث قرار میگرفتند اکنون باید توسط مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم و تیم سیاست خارجی او گره گشایی شوند. این گره گشایی از دید بسیاری از تحلیلگران سیاست خارجی چندان ساده نخواهد بود.
به گزارش فرارو، اگرچه سعید جلیلی و دولت سایه او اعتقاد چندانی به گسترش روابط با اروپا و غرب نشان نمیدهند، اما مسعود پزشکیان بارها در طول رقابتهای انتخابات بر اهمیت روابط موازی با شرق و غرب تاکید کرد. اکنون با توجه به این که به زودی شاهد آغاز به کار دولت وی خواهیم بود پرسشهایی درباره چگونگی دیدگاه کشورهای غربی نسبت به ریاست جمهوری مسعود پزشکیان و آینده لغو تحریمهای کشور وجود دارد. فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین ایران و تحلیلگر ارشد سیاسی در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
فریدون مجلسی به فرارو گفت: «اولین گام در تیم سیاست خارجی آقای پزشکیان باید این باشد که توجه کند ما امروز غرب را چگونه تفسیر میکنیم. این روزها شرق به معنای چین و روسیه و کره شمالی و غرب به معنای کل اروپا و آمریکا و حتی کره جنوبی، ژاپن و هند تعبیر میشود. این تعریف نشان میدهد قطع ارتباط با غرب یعنی قطع ارتباط با کل دنیا. آقای پزشکیان در مبادله پیام با رهبر حزب الله گفته اند از ادامه مقاومت حمایت میکنند، این اعلام حمایت اتفاقا حرف خوبی است. اعلام حمایت از حزب الله را غربیها نمیتوانند لزوما بد تعبیر کنند. حمایت کردن با تلاش برای ایجاد جنگ یا هزینه مادی و انسانی متفاوت است. مشکل این است که برخی تندروها به دنبال اغراق درباره مفهوم این حمایت و تعبیر آن با مفهوم جنگ طلبی هستند و برخی تندروهای داخلی هم به دنبال تفرقه افکنی و ایجاد فاصله بین آقای پزشکیان و رای دهندگان ایشان هستند. این در حالی است که برخی افراد متوجه نیستند ضعیف شدن وجهه رئیس جمهور و یا اغراق کردن درباره اعلام حمایت از حزب الله تبدیل به یک مشکل بزرگ داخلی و خارجی خواهد شد. تضعیف رئیس جمهور و دولت در نهایت موجب ضعف دفاعی و آسیب به منافع ملی کشور خواهد شد. خوب است که تندروهای داخل به این موضوع توجه کنند.»
وی افزود: «معتقدم آن گروهی که مخالف برجام و مخالف آرامش در کشور بودند به طور کامل کنار گذاشته شوند و گروهی سیاستمدار و دیپلمات که مخالف جنگ و خواهان رسیدن به یک اقتصاد و سیاست خارجی پایدار هستند سر کار بیایند. این یک حقیقت بزرگ است که نمیتوانیم نادیده بگیریم؛ نگاه غرب روی تک تک رفتارهای ایران در منطقه است. هر اقدام ما میتواند صدها تعبیر منفی و مثبت داشته باشد. در همان موضوع حمایت از حزب الله، اصل حمایت تازگی ندارد، غربیها هم غافلگیر نشده اند، اما منتظرند ببینند معنی این حمایت چیست؟ آیا دولت آقای پزشکیان خواهان حمایت در کنار آرامش است یا از جنگ و اتش افروزی استقبال میکند؟»
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی گفت: «این که فکر کنیم دستیابی به توافقی مشابه برجام برای آقای پزشکیان ساده خواهد بود بسیار سهل انگارانه یا خوشبینانه است چرا که در آن زمان همه راهها به سمت شکل گیری توافق گشوده شده بود، اما اکنون مسیرها مسدود است. غربیها ایران را از مسیرهای ساده دستیابی به توافق کنار گذاشته اند؛ بنابراین تیم سیاست خارجی آقای پزشکیان یا باید مسیرهای جدید بسازد یا باید مسیرهای مسدود را بازگشایی کند که این روند نیز بسیار دشوار خواهد بود. دنیا معطل ارتباط با ما نمانده، اما ما برای رشد و پیشرفت اقتصادی به ارتباط با دنیا وابسته ایم. واقع نگری اولین عامل حرکت درست ما در مسیر دیپلماسی خواهد بود. ما نمیتوانیم خودمان را به کشورهای کم شماری محدود کنیم.»
وی افزود: «یک نکته مهم را هم بدانیم که دیپلماسی، یک ابزار است، دیپلماسی نه هدف است و نه محتوای مشخصی دارد. محتوای دیپلماسی کشور را حاکمیت مشخص میکند. دیپلماسی مجری دیدگاههای حاکمیت است. اگر آقای جلیلی در مذاکرات به جایی نمیرسید، علت این بود که اصلا طرز کار با دیپلماسی را بلد نبود و شناخت درستی از دیپلماسی متمدن جهانی نداشت. دیدگاه حامیان ایشان یا مشابه به دیدگاه ایشان نیز به همین جهت از دیپلماسی منزجر بود و علاقهای به ادامه تلاشهای دیپلماتیک برای ارتباط به قول خودشان ۲، ۳ کشور خاص نداشت، که اصلا آگاهی لازم برای این کار را نداشت. این ذات انسانی است که همیشه در برابر شخص یا موضوعاتی که احساس ضعف و کم اطلاعی میکند، احساس تنفر هم میکند و همین تنفر هم موجب ستیزه جویی و سخنان تحریک آمیز میشود. آقای پزشکیان باید بتواند محتوای دیپلماتیک قابل قبول و مفیدی را تنظیم کند تا با جهان غرب کنار آمده و دربهای بسته را بگشاید. دیپلماسی بدون محتوا، پشتیبانی و برنامه از همان ابتدا شکست خورده است. دیپلماسی باید با منافع ملی کشور ما منطبق باشد که اتفاقا میتواند با منافع ملی دیگر کشورها هم منطبق شود. کشورهای دیگر جنگ نمیخواهند، به دنبال توسعه اقتصادی هستند و از درگیری با ایران هیچ سودی نمیبرند.»
دیپلمات پیشین ایران گفت: «اعتماد بین ایران و غرب کاملا مخدوش شده است، این که بگوییم این وضعیت چه زمانی ترمیم میشود بستگی به این دارد که سیاست سازان برای بهبود شرایط تا چه حدی عجله داشته باشند. ما مدتهای مدید شاهد مذاکرات طولانی و بی حاصل بودیم که جز وخیمتر کردن وضعیت موجود هیچ سودی نداشت. همچنین ما شاهد جملات «می خواهیم کاری انجام دهیم، اما اجازه نمیدهند بودیم»، نتیجهای که میگیریم این است که دیپلماسی به معنای مذاکره نیست. دیپلماسی یعنی داشتن برنامه و راه حل در کنار اجازه کامل برای عملی کردن راه حلهای موجود است. اگر همه اینها با هم باشد، مطمئن باشید مسیر دیپلماسی کشور آن قدر که تصور میشود ناهموار نیست.»
وی افزود: «خوب است درباره مسائل منطقه از پیامهای تبریک و ابراز تمایل به همکاری ترکیه و آذربایجان هم خیلی هیجان زده نشده و واقعنگر باشیم. کشورهای منطقه به لحاظ جغرافیایی گزینههای اول ارتباطی ما هستند و معمولا هم در دولتهای مختلف ارتباط ما با همسایگان نسبتا پایدار بوده. آذربایجان نیز به علت نزدیکی فرهنگی و جغرافیایی از یک سو و به دلیل نگرانیهای دیپلماتیکی که دارد از سوی دیگر مایل است آرامش با ایران را حفظ کند. درست است که روابط با همسایگان مهم است، اما بهتر است روی افزایش ارتباط با کشورهای اروپایی و غربی نیز با همان روش دیپلماتیک که گفتم برنامه ریزی کنیم.»