June 17 2024 - دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳
- RSS
- |
- قیمت خودرو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- پیوندها و آگهی ها
- |
- آرشیو
- |
- تماس با ما
- |
- درباره ما
- |
- تبلیغات
- |
- استخدام
سید عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: مثل این که علیرضا قربانی و گروهش باز هم برای اجرای کنسرت در اصفهان به در بسته خورده اند. آن هم به این بهانه واهی که در گروه آقای قربانی نوازنده خانم حضور دارد. وقتی گفته اند مگر حضور نوازنده خانم در یک گروه منع قانونی دارد؟ پاسخ شنیده اند که این جا اصفهان است و با بقیه جاها فرق دارد.
چه فرقی؟ در مهدِ موسیقی ایرانی چه حساسیتی برای حضور نوازنده خانم بر روی صحنه وجود دارد؟ این قوانین من درآوردی را حضرات از کجایشان در میآورند؟ اصلا حضور خانمها بر روی صحنه چه مشکلی دارد؟ این حرف که این جا اصفهان است و مردم این جا متدینند و حساسیت بیشتری دارند یعنی چه؟ یعنی بقیه جاهای ایران مردم لاابالی اند و نسبت به مسائل اخلاقی حساسیتی ندارند؟ وقتی هرکسی به خودش اجازه میدهد با بهانههای بنی اسرائیلی پا روی قانون بگذارد کار به همین جاها میکشد. تا دیروز مشهد به بهانه دفاع از ارزشهای دینی ایالت خودمختار بود امروز اصفهان و فردا شیراز و پس فردا تبریز و دِ برو که رفتی.
به زودی مسابقه کی بیشتر حساس است راه میافتد و هر مدیری برای اثبات این که مردم ولایت او حساسیت بیشتری نسبت به ارزشها از دیگر مناطق دارند محدودیتهای بیشتری قائل میشود تا خود را عزیزتر جلوه دهد.
بحث صرفا بر سر یک کنسرت و حضور یا عدم حضور چند نوازنده خانم بر روی صحنه نیست که البته این بحث هم در جای خود بسیار مهم است بلکه بحث بر سر قانون پذیری و قانون گریزی است. فکر هم نکنید این جا با جای دیگر فرق دارد فقط به موضوع کنسرت محدود میشود. چندی پیش با خانواده رفته بودیم ساحل بابلسر. در ساحل قیمت چند دقیقه سواری با اسب را پرسیدم. خیلی گران گفتند. گفتم، ولی در ساحل ساری قیمت این کار خیلی ارزانتر است و پاسخ شنیدم: این جا بابلسر است با ساری خیلی فرق دارد. چرا باید شهری با شهر مجاورش خیلی فرق داشته باشد؟
این توهم که هرجایی قانونش با جای دیگر فرق دارد از کجا آمده؟ مملکت ما که فدرالی اداره نمیشود. فرض هم که بشود هر ایالتی یا هر استانی باید یک قانون داشته باشد نه این که شهری با فاصله یک ساعته با شهری دیگر قوانینی متفاوت داشته باشد. این بی قانونیهای پراکنده کمترین ضرر و زیانش این است که مردم ایمان میآورند که شهر، شهرِ هرت است و هرکس باید به میل و دلخواه خودش رفتار کند. احتمالا هیچ مسئولی به مردم شهر خودش نمیگوید این جا با جای دیگر قانونش فرق میکند، اما مردم هیچ شهر و دیاری سرِ خود قانون شکنی نمیکنند.
آنها به حکم: الناس علی دین ملوکهم، به فرادستان خود نگاه میکنند و وقتی میبینند هر حاکمی به دلخواه حکم میکند تصمیم میگیرند قانون ویژه خودشان را در قلمرو کوچک خود اعمال کنند. با یکدست شدن حاکمیت انتظار میرفت دست کم مشکلاتی مثل آن چه برای آقای قربانی و گروهش پیش آمده است دیگر تکرار نشود. حتی خیلیها که با این دولت و مجلس هیچ سنخیتی نداشتند میگفتند امیدواریم حالا که این جماعتِ یکدست ساز مانعی و رقیبی سر راه خود نمیبینند دست از آزار و اذیت مردم بردارند و دق دلی هایشان را از یکدیگر سر ما خالی نکنند. اما ظاهرا دعوای این جماعت با یکدیگر جدیتر از این حرف هاست.
البته در سیاست، دعوا و رقابت امری است طبیعی، اما در یک جامعه سالم دعوا و رقابت بر سرِ برنامهها و گفتمانهای گروههای سیاسی است نه این که آدمهایی از یک گروه و طیف خاص برای رسیدن به قدرت همدیگر را له و لورده کنند. درست مثل انتخاباتی که پُشت سر گذاشتیم.
دعوای چنار و پاجوشها دعوای عقیدتی و راهبردی نیست، دعوا بر سر این است که هر کدام از این طایفه خود را از دیگری پاکدستتر و سالمتر و لایقتر میداند برای پیاده کردن ارزشهای مورد نظر؛ و این یعنی ما حتی از مواهب حاکمیت یکدست نیز برخوردار نخواهیم شد.
دیدیم که تو فوتبال سر قضیه سردیس سلیمانی چه به سر باشگاه سپاهان آوردن و کاریشون کردن که به غلط کردم افتادن!!