گزارش رسانه آمریکایی سمافور درخصوص عملیات نفوذ ایران با راهاندازی ابتکار کارشناسان ایران، جنجالها بر سر موضوع لابیگری و نقش لابیها در سیاست خارجی کشورها را مجدد به میان آورده است. این گزارش مدعی است که وزارت خارجه ایران از ۲۰۱۴ تلاشی آرام را برای تقویت وجهه و مواضع تهران بهویژه برنامه هستهای از طریق ایجاد روابط با شبکهای از دانشگاهیان و محققان با نفوذ خارج از کشور آغاز کرد. بار دیگر نقش دو نوع لابیگری به میان آمده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، جنجالها بر سر انتشار گزارش رسانه آمریکایی سمافور درباره لابی کارشناسان ایرانی در آمریکا بار دیگر موضوع لابیگری و نقش لابیها در سیاست خارجی کشورها را به میان آورده است. گزارشی که دیدگاههای موافق و مخالف را در فضای رسانهای برانگیخته است و دولت آمریکا نیز به آن واکنش نشان داده است. سمافور در گزارش روز سهشنبه ۲۶ سپتامبر با عنوان درون عملیات نفوذ ایران مینویسد: در بهار ۲۰۱۴، مقامات ارشد وزارت امور خارجه ایران تلاشی آرام را برای تقویت وجهه و مواضع تهران در مورد مسائل امنیتی جهانی - بهویژه برنامه هستهای آن - از طریق ایجاد روابط با شبکهای از دانشگاهیان و محققان با نفوذ خارج از کشور آغاز کردند. گروهی که نام آن را ابتکار کارشناسان ایران نامیدند.
این رسانه آمریکایی مدعی است: گستره و مقیاس پروژه ابتکار کارشناسان ایران در کمپین بزرگی از مکاتبات و ایمیلهایی که برای اولین بار توسط سمافور گزارش شد، ظاهر شده است. مقاماتی که زیرنظر رئیسجمهور حسن روحانی کار میکردند، به خود بابت تاثیر این ابتکار تبریک گفتند: حداقل سه نفر از افرادی که در لیست وزارت امور خارجه بودند، از جمله آرین طباطبایی، علی واعظ و دینا اسفندیاری، دستیاران ارشد رابرت مالی، فرستاده ویژه دولت بایدن در امور ایران بودند یا شدند. مالی در ژوئن امسال به دنبال تعلیق مجوز امنیتی خود به مرخصی رفت.
در واکنش به انتشار این گزارش مفصل چند ده صفحهای، متیو میلر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در نشست خبری در پاسخ به این سوال که با توجه به ادعای مطرح شده در گزارشی مبنی بر اینکه ایران یک کارزار اثرگذاری گسترده درباره برنامه هستهایاش به راه انداخته بود که گروهی از افراد دانشگاهی در آمریکا را هدف قرار میداد که یکی از آنها دستیار رابرت مالی، نماینده پیشین آمریکا در امور ایران بوده است، چه نظری در این باره دارد، گفت: بله من این گزارش را خواندهام و بر اساس آنچه خواندم، گویا به رخدادهای حدود ۱۰ سال پیش اشاره داشت که بیشتر شامل افرادی بود که در حال حاضر در دولت فعالیتی ندارند. تنها مقام رسمی فعلی آمریکایی که در این گزارش به او اشاره شده بود، پیش از پیوستن به دولت، گاهی اوقات گزارشهای انتقادآمیزی درباره ایران نوشته بود و پیش از ملحق شدن به وزارت امور خارجه، تحقیقات کاملی برای صدور مجوز امنیتی او انجام شده بود.
میلر در پاسخ به اینکه چه اطلاعات جدیدی درباره رابرت مالی وجود دارد که در مدت اخیر به دلیل مطرح شدن برخی شبهات درباره دسترسی او به اسناد محرمانه در مدت خدمتش، مجوز امنیتی او به تعلیق درآمده و در مرخصی اجباری به سر میبرد، گفت اطلاعات جدیدی در این زمینه وجود ندارد. تحقیقات کنگره آمریکا درباره این موضوع ادامه دارد اما تاکنون نتایج روشنی درباره آن گزارش نشده است.
جنجالها بر سر انتشار این گزارش بار دیگر موضوع لابیها در سیاست خارجی دولتها و اهمیت آن در خدمت منافع کشورها را به میان آورده است. دیدگاههای مختلفی راجع به این موضوع به صورت کتاب و مقاله منتشر شده که مهمترین آنها تالیف مشترک استفان والت و جان مرشایمر دو نظریهپرداز برجسته آمریکایی روابط بینالملل است که سال ۲۰۰۷ کتابی را با عنوان نقش لابی اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا منتشر کردند. کارشناسان معتقدند اگر میخواهید رفتار آمریکا را در خاورمیانه درک کنید، کتاب لابی اسرائیل را باید حتما بخوانید.
در این کتاب بر لزوم بررسی حمایت آمریکا از اسرائیل تاکید شده است. آمریکا سالانه ۳میلیارد دلار به اسرائیل کمک مستقیم میکند که بخش اعظم آن کمک نظامی است. این کمک یک ششم بودجه آمریکا برای کمکرسانی مستقیم به این دولت مسلح به تسلیحات هستهای است. در عین حال آمریکا به شدت در مناقشات خاورمیانه و مذاکرات صلح خاورمیانه از اسرائیل هواداری میکند. این دو استاد دانشگاه تاکید میکنند، آمریکا در ازای این کمک عظیم چیز چشمگیری از اسرائیل دریافت نمیکند.
این کتاب هسته اصلی لابی اسرائیل را سازمانهایی چون کمیته روابط عمومی آمریکایی اسرائیل (آیپک)، کمیته یهودیان آمریکا و انجمن روسای سازمانهای یهودی آمریکا ذکر میکند و این سازمانها را تحت کنترل نیروهای تندرویی میخواند که عمدتا با اهداف توسعهطلبانه حزب لیکود اسرائیل همسو هستند. لابی اسرائیل یکی از قدرتمندترین و فراگیرترین گروههای سیاسی در آمریکاست که در ساختارهای سیاسی ایالاتمتحده نفوذ قابلتوجهی دارد. در این کتاب ذکر شده است که برخی از پستهای کلیدی دولت آمریکا را نمیتوان بدون تایید لابی اسرائیل تصاحب کرد. از جمله این پستها وزارت خزانهداری، وزارت امور خارجه و وزارت دفاع است.
لابی طرفدار اسرائیل در آمریکا با روی کار آمدن جورجبوش تا به امروز با تحت فشار قرار دادن ایالاتمتحده آمریکا، سعی در مقابله با جمهوری اسلامی ایران دارد. در این راستا، این لابی به همراه اسرائیل شروع به فضاسازی علیه جمهوری اسلامی و بزرگنمایی خطر ایران نسبت به اسرائیل، منطقه و جهان کردند تا فضای روانی لازم را در آمریکا برای اقدامات بعدی ایجاد کنند. این لابی سیاست اسرائیل برای بزرگنمایی خطر ایران و محدودسازی قدرت ایران نیز سیاست تحریم جمهوری اسلامی را در داخل ایالات متحده با شدت پیگیری کرد که ماحصل نهایی آن «تحریمهای جامع ایالات متحده» علیه ایران شد. بر اساس محتوای این کتاب میتوان گفت که لابیگری فرآیندی است که در آن اشخاص و گروههای مختلف جامعه، میکوشند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم علایق و منافع خاص خود را به گوش کارگزاران حکومتی، بهویژه قانونگذاران برسانند. این موضوع میتواند در کنگره آمریکا به عنوان یکی از مراجع تصمیمگیری و همچنین وزارت خارجه و دستگاههای مربوطه تاثیرگذار باشد.
علاوه بر لابی اسرائیل در طول دو دهه گذشته و بهخصوص بعد از حملات ۱۱ سپتامبر که انتقادات علیه دولتهای عربی و در راس آنها عربستان سعودی تشدید شد، ریاض و ابوظبی نسبت به شکلدهی به گروههای لابیگر در ساختار سیاسی و حقوقی آمریکا اقدام کردند. سال ۲۰۲۲ روزنامه گاردین گزارش داد که عربستان با یک شرکت آمریکایی متخصص در حوزه روابط عمومی به ارزش میلیونها دلار برای بهبود وجهه خود قرارداد بسته است. بر اساس این گزارش، شرکت روابط عمومی آمریکایی «ادلمن» طی چهار سال گذشته،۶/ ۹میلیون دلار از دولت عربستان سعودی برای بهبود وجهه آلسعود دریافت کرده است. از سوی دیگر و براساس اطلاعات رسمی طی ۶هفته اول پس از قتل خاشقجی، شرکت «کورویس»، یک آژانس روابط عمومی باسابقه در آمریکا، از دولت عربستان ۱۸میلیون دلار دریافت کرده است.
از این منظر، لابیگری دو نوع را شامل میشود که در نوع خارجی آن سعی میشود تا با استفاده از رسانههای جمعی از جمله چاپ مقالات، تبلیغات، ارسال پست الکترونیکی و... و به طور کلی از طریق تغییر افکار عمومی، قوه قانونگذاری یا نهادهای دیگر را به شکل غیرمستقیم تحتتاثیر قرار دهد. اما لابیگری به معنای خاص همان است که در اتاقها و سالنهای سربسته و به شکل مستقیم در تماس با سیاستگذاران و بهویژه قانونگذاران صورت میگیرد و هدف، همانگونه که گفته شد، جلبنظر مساعد تکتک سیاستگذاران یا احزاب و فراکسیونهای پارلمانی نسبت به طرح، لایحه و به طور کلی تصمیماتی است که در نهایت ممکن است فقط به نفع حامیان، یا کل جامعه یا نهادها و جوامع محلی باشد.
از آنجا که گروههای لابی باید در کشور مقصد ثبت قانونی شوند و فرآیند اداری را از سر بگذرانند، بنابراین امکان آن برای بسیاری از کشورها از جمله ایران وجود ندارد که نه تنها ارتباط دیپلماتیک با آمریکا ندارد، بلکه دارای روابط خصومتآمیز نیز هست، بنابراین وجه دوم آن که تاثیرگذاری از طریق شکل دادن به شبکهای از نخبگان و فعالان رسانهای است میتواند در یک مقطع به تامین منافع ملی کمک کند. این مدل لابیگری برخلاف لابی مستقیم، امکانات کمتری برای مجادله و تاثیرگذاری و شکلدهی بر اتاقهای فکر دارد. مضاف بر اینکه این مسیر هم در نهایت پیچیدگیهای خاص خود را از حیث آسیبپذیری دارد و از همه مهمتر با افشا شدن جزئیات آن میتواند برای افراد لابیگر ایجاد مشکل و دردسر سیاسی کند و بسیار هزینهزا باشد. یعنی هم تشکیلات و مجموعه لابیگر مورد پیگرد کیفری قرار میگیرند و هم امکان تاثیرگذاری دچار فراز و فرود میشود. از این زاویه است که دولتها در تلاش هستند تا از مزایای لابیگری مستقیم و کمهزینهتر برای پیشبرد منافع خود استفاده کنند.