میانجیگری یعنی ورود یک طرف سوم بیطرف برای حمایت و کمک به کسانی که درگیر مناقشه هستند، به منظور یافتن یک راه حل.
فرارو- میانجیگری یعنی ورود یک طرف سوم بیطرف برای حمایت و کمک به کسانی که درگیر مناقشه هستند، به منظور یافتن یک راه حل.
به گزارش فرارو، تفاوت کلیدی میان مذاکره و میانجیگری این است که در مذاکره، طرفهای درگیر خودشان به توافقی میان خودشان میرسند. در میانجیگری آنها پشتیبانی یک طرف سوم را با خود دارند و میانجی به آنها کمک میکند تا به توافق برسند.
میانجیگری چه رسمی و چه غیررسمی، میتواند به حل مناقشاتی که از مرحلۀ مذاکره فراتر رفتهاند، کمک کند.
یک جنبۀ اصلی میانجیگری این است که میانجی "چیزها را ردیف نمیکند یا به جای طرفهای درگیر تصمیمی نمیگیرد. در عوض، به طرفهای درگیر مذاکره کمک میکند تا به توافق خودشان برسند.
مشارکت داوطلبانه
مباحثه رو در رو میان طرفهای مناقشه
یک میانجی بیطرف بدون حق تصمیمگیری که به طرفهای درگیر کمک میکند تا دیدگاههای هم را بفهمند و به توافق برسند
فرصت برابر همۀ مشارکت کنندگان برای صحبت کردن و توضیح دیدگاههایشان
همۀ اطلاعات مرتبط به میان آورده شود
یک توافق مشترک میان طرفها
اگر چه میانجیهای با تجربۀ زیادی هستند که کارشان حل مناقشات است، اما هر کسی میتواند نقش میانجی را بازی کند. حتی اگر در حد میانجیگری در اختلاف دو همکار باشد یا آشتی دادن دو دوست یا همسایه.
اگرچه هر اختلافی و هر فرآیند میانجیگریای با دیگری قدری متفاوت است، برخی گامها و نکات هست که شما باید همواده در نظر داشته باشید:
نیاز است که «قواعد کلی» را برآیند میانجیگری برقرار کنید. معمولاً به برخی قواعد اساسی ارتباطی و رازداری نیاز است، اما ممکن است قواعد دیگری نیز بسته به شرایط برقرار شوند. مثلاً، قرار بگذارید که در آن واحد فقط یک نفر حق صحبت دارد، وقتی که کسی صحبت میکند، دیگران در سکوت گوش میدهند. اینکه به هیچ وجه توهین کلامی نباشد و هر چه اتفاق میافتد محرمانه بماند، مگر اینکه هر دو طرف توافق کنند که میشود راجع به آن خارج از جلسه میانجیگری صحبت کرد. همچنین خوب است که نقش میانجی را هم مشخص کنید: که بیطرف باشد و به طرفها کمک کند که به راه حلشان برسند، و همچنین در صورت نیاز از هر کدام از طرفین در مقابل طرف دیگر محافظت کند.
همچنین بایستی در نظر داشته باشید، که به عنوان میانجی باید به صورت جداگانه با هر کدام از طرفها جلسه بگذارید تا پیش از میانجیگری در جلسه مشترک، به فهم بهتری از مسائل برسید.
وظیفۀ شما در این مرحله این است که به داستان طرفهای درگیر گوش دهید، چه باهم چه جدا، و مشخصاً بفهمید که میخواهند از این فرآیند به چه چیزی برسند.
اگر با هر دو طرف با هم دیدار میکنید، خلاصه کردن نقاط اصلی اختلاف به زبانی خنثی که هر دو طرف بتوانند بر سرش توافق داشته باشند، و ارایۀ دستورالعملی برای مباحثه راهگشا خواهد بود. دستورالعمل برای مباحثه، ترتیبی است که مسائل باید بر مبنای آن مورد بحث قرار گیرند.
در این مرحله، نقش شما که به طرفها برای حرکت به سمت موضعی است که بتوانند دیدگاه همدیگر را بفهمند و شروع به حل مشکل مشترک کنند.
یک راه این کار، بردن تمرکز از روی گذشته به آینده است. همچنین تغییر عبارات و خلاصۀ صحبتها در قالب حنثی، به طرفها کمک میکند تا حوضههای توافق را تشخیص داده و فهم خودشان را بازبینی کنند. میانجی باید به طرفها بازخورد دهد، چرا که نشان میدهد که حرفشان را شنیده است.
موقعی که طرفین مذاکره داغ کردهاند، از اینکه پیشنهاد تنفس، چای و قهوه نوشیدن یا حتی موکول کردن ادامه جلسه به روز دیگر را بدهید، نهراسید. «زمان استراحت» وقت باارزشی است تا همه بتوانند فکر کنند.
یک نقطۀ شروع مفید برای این مرحله، شناسایی سادهترین حوضه یا یکی که بیشترین توافق در موردش وجود دارد است، تا با حل آن، یک «پیروزی فوری» حاصل شود.
از جمله تکنیکهای مفید برای رسیدن به گزینهها، طوفان مغزی است. در این مرحله هر چیزی قابل طرح است. شما باید به طرفها کمک کنید تا معیاری برای ارزیابی تدوین کنند که هدفمند و به ترتیب اهمیت باشد.
نقش شما عمدتاً این است که از اینکه همۀ طرفها به طور برابر در تولید گزینهها و تدوین معیار ارزیابی نقش داشته باشند و همۀ بخشهای مشکل را پوشش دهند. نظرات آنها را انعکاس دهید نه نظرات خودتتان، اما میتوانید به ارتباط میان گزینهها و مشکلات اشاره کنید.
وقتی که گزینههای مورد ارزیابی قرار گرفت، نیاز است تا آنها را به سمت یک راه حل هدایت کنید که برای همۀ طرفها مناسب باشد و به آنها کمک کنید تا آن را پالایش کنند.
همچون اهداف، یک تفاوت باید مشخص، قابل سنجش، قابل دستیابی، واقع بنیانه و زمانبندی شده باشد. شما میتوانید با موارد زیر به طرفها کمک کنید تا به چنین توافقی برسند:
نوشتن پروپوزال به زبانی خنثی و خواندن آن برای طرفها.
نوشتن نکات مهم به شکلی شفاف و قابل فهم.
شفافسازی نکات مبهم یا کلی، مثلاً از طرفین بخواهید که تغییرات رفتاری محسوسی انجام دهند و ضرب العجلهایی برای دستیابی به اهداف بگذارند.
از زبان حقوق اجتناب کنید و همه چیز را ساده نگاه دارید.
پیشرفت و گامهای بعدی را خلاصه کنید، از جمله تنظیم ضربالعجلی برای جلسات بعدی و شناسایی زمینههای دشواریآفرین باقیمانده و گزینههایی برای حل و فصلشان.
مثبت بودن در رابطه با پیشرفت و این که همه مشارکت داشتند.
اطمینان از اینکه هر دو طرف همانجا و همان موقع توافق را امضا کنند و پایان جلسه بعد از رسیدن به توافق.
مهارتهایی که میانجیها به آن نیاز دارند:
میانجی به طیفی از مهارتها نیاز دارد؛ از جمله:
مهارتهای گوش دادن فعال
مهارتهای سوال پرسیدن و شفافسازی برای فهم واقعیات و حوضههای مناقشهآفرین.
هوش احساسی برای فهمیدن احساسات زیرین.
مهارتهای خلاصه کردن برای ردیف کردن نقاط اصلی مناقشه و احساسات زیرین و همچنین کمک به طرفها برای چارچوبمند کردن مسائل به زبانی کمتر احساسی.
همدلی برای کمک به هر کدام از طرفین تا بتواند خود را به جای طرف مقابل بگذارد و دیدگاه طرف دیگر را بفهمد.
و شاید از همه مهمتر، یک میانجی نباید جبههداری کند یا رفتارش بیانصافانه به نظر برسد. از این رو، نیاز دارید که نکاتی که توسط هر دو طرف مطرح میشود را تصدیق کند و به هر کدام از طرفین زمانی برابر برای بازگو کردن مسائلش اختصاص دهد. اینکه بگویید فلان کس بیمنطق است کمکی نمیکند، اما میتوانید با پرسیدن اینکه به نظرشان نتیجه منطقی چیست و سپس اینکه آیا به نظرشان طرف مقابل چنین چیزی را خواهد پذیرفت، به آنها کمک کنید که به دیدی واقع گرایانه برسند.
اگرچه قدری فروتنی همواره چیز خوبی است، مهم است که به یاد داشته باشید که میانجیگری ممکن است همواره کار نکند و در این صورت، همیشه تقصیر میانجی نیست.
مثلاً، اگر طرفها آمادۀ یافتن یک راه حل مشترک نباشند، میانجیگری برای رسیدن به چنین راه حلی دشوار خواهد بود. میانجیگری در مسائل میان فرهنگی همواره دشوار است، چرا که چیزی که در یک فرهنگ قابل قبول است، در فرهنگی دیگر ممکن است به هیچ وجه قابل قبول نباشد.
یک میانجی خوب همیشه تلاش میکند که نسبت چیزهای دیگری که در جریان است آگاه باشد و سعی میکند هر برنامه یا موانع پنهانی را برای حل مسئله موثر وجود دارد را متوجه شود. یک میانجی موثر، همزمان میتواند فاصلۀ خود را با مشکل حفظ کند.
نقش میانجی این است که بدون اینکه خودش اسیر مشکل شود، به دیگران کمک کند تا مشکلاتشان را به روشی مرضی الطفین حل و فصل کنند.