روزنامه رسالت نوشت: جود و ایثار را نباید مبنای اصلی زندگی عمومی قرار داد و بر اساس آنها قانون، وضع کرد و توقع اجرا داشت؛ چراکه اگر جود و بخشندگی، تحتعنوان قانون و مقررات درآید، جود از معنای خودش تهی میشود و به اصطلاح از وجودش عدمش لازم میآید.
فارغ از این، اگر در عمل به جود و احسان و ایثار که عموما هم حسن است هم نافع، موازنه اجتماعی و ملاحظات مختلف رعایت نشود و حسابنکرده صورت بگیرد، همین فضیلت اخلاقی موجب بدبختی عمومی و خرابی اجتماع میگردد. گذشت بیحد و حساب از خاطی و مجرم چهبسا مرتکب و حتی سایرین را به ورطه تجری بیندازد.
لزوما هر صفت ممدوحی، همیشه و همهجا نتیجه پسندیده نخواهد داد؛ فارغ از اینکه حسن فاعلی در آن، مهم و مؤثر بوده، زمان، مکان و میزان استفاده از فضائل هم، قاعدهمند و حساس است.
آنها که قدری با فقه و حقوق آشنا هستند میدانند که حتی در صفتی مثل توبه که از نشانههای بارز رحمت الهی است، عنصر زمان در برخی مواقع، مؤثر در مجازات یا عفو است. توبه قبل از دستگیری با بعد از آن، فرق دارد. کمااینکه خیرات در زمان حیات با خیرات در وصیتنامه متفاوت است.
دشمنان خدا با هیچچیزی بهاندازه اقامه حدود الهی در جامعه مشکل ندارند. رأفت، صفتی پسندیده است، ولی پسندیدهتر از آن، اجرای حکم خدای حکیم است؛ هماو که در قصاص، حیات قرار داده است. یکوقتی بحث از تعزیراتی است که بما یراه الحاکم است و امکان خطا یا اعمال سلیقه وجود دارد، اما زمانی صحبت از حدودی است که شارع مقدس آن را تعیین کرده و اقامه آن را توقع دارد؛ اینجا حتی اگر کمیت تعقل برای افرادی بلنگد که البته ناشی از ضعف و نقصان در دادهها، تحلیلها و در نهایت، خروجی و نتیجهگیری است؛ باید تعبدی، همراه و تسلیم شد.