فرارو- پس از سفر اخیر "جوزپ بورل" مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران (و البته پیشتر، رایزنیهای وی با مقام های آمریکایی در رابطه با مذاکرات اتمی ایران) و متعاقبا مذاکرات و گفتگوهای وی با مقام های ایرانی و اعلام خبرِ انجام گفتگوهای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا با میانجی گری اتحادیه اروپا در دوحه قطر، بسیاری از ناظران و تحلیلگران و البته افکار عمومی نسبت به از سرگیری روند مذاکرات وین و احتمال دستیابی به یک توافق جهت احیای برجام، ابراز خشنودی می کردند و به نوعی امیدوار شدند که شاید روند رکود و سکونِ حاکم بر مذاکرات اتمی ایران، در حال کمرنگ شدن است و بار دیگر دیپلماسی و رایزنی های فعالِ دیپلماتیک، جایگزین فضای بن بست در مذاکرات و تشدید تنش ها میان ایران و غرب شده است.
با این حال، بی نتیجه اعلام شدن مذاکرات دوحه و متعاقبا تاکید همیشگی مقام های آمریکایی بر فعال سازی گزینه های جایگزینِ مذاکره و تعامل علیه ایران، بار دیگر اما و اگرهای زیادی در مورد سرنوشت نهایی توافق برجام و تلاش ها جهت احیای آن و در سطحی کلان تر، احتمال اوج گیری تنش ها میان ایران و آمریکا و متحدان منطقه ای دو طرف مطرح می شود.
فرارو در گفتگو با "فریدون مجلسی"، دیپلمات پیشین و کارشناس سیاست خارجی و "ابوالفضل ظهره وند"، سفیر و دیپلمات پیشین و عضو سابق تیم مذاکرات هسته ای کشورمان به واکاوی دلایل شکست مذاکرات دوحه و به طور خاص این نکته که آینده رایزنی ها در قالب معادله احیای برجام چه سرنوشتی خواهد داشت و به نوعی آیا باید پرونده توافق برجام را مختوم دانست یا خیر؟ پرداخته است.
مذاکرات دوحه از پیش شکست خورده بود
"فریدون مجلسی" دیپلمات سابق و کارشناس سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که دلیلِ به نتیجه نرسیدن مذاکرات دوحه چه بود؟ گفت: «به نظر من اساسا قرار نبود که مذاکرات دوحه قطر به نتیجه برسد. دولت کنونی کشورمان و متعاقبا، تیم مذاکراتی آن، از همان ابتدا از جمله منتقدان توافق برجام بوده و هستند و با یکچنین نگرشی، دستیابی به توافق کار سختی است. البته که آمریکایی ها نیز انعطاف پذیری خاصی را جهت احیای برجام از خود نشان نمی دهند. من پیشتر هم اشاره کرده ام که با توجه به بسته شدن پنجره های طلایی جهت احیای توافق برجام در گذشته، اکنون شانس تحقق این مساله به شدت کاهش یافته است و ایران باید خود را برای دوره بدون برجام که به نظر من چیزی قریب به 7 الی 10 سال به طول خواهد انجامید، آماده کند. از این چشم انداز، من شانس احیای توافق برجام و به دنبالِ آن، شانس موفقیت مذاکراتی نظیر دوحه و یا حتی خودِ مذاکرات وین(در صورت تداوم) را چندان زیاد نمی بینم».
مجلسی در ادامه گفت: «من بر این باورم که با توجه به این مساله که غرب(آمریکا و اروپا) در شرایط کنونی به نفت و گاز ایران نیاز دارند، مساله ای که مخصوصا در بحبوحه جنگ اوکراین از اهمیت قابل توجهی برخوردار شده است و البته آمریکایی ها دوست ندارند که در شرایط کنونی به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و به ویژه عربستان نیز در بحث تامین نیازهای انرژی خود وابسته باشند، امکان دارد که این اجازه را بدهند که معاملاتی در حوزه انرژی با ایران انجام شود و البته آن ها با طرح های خاص خود سعی خواهند کرد تا منابع مالی ناشی از این معاملات را با هزینه زایی برای ایران در منطقه، به نوعی از چنگ ایران در بیاورند. یعنی غرب عملا جنگ را در جبهه های مذکور ادامه می دهد و سپس اعلام می کند که مثلا در جبهه انرژی مشکلی ندارد که ایران میزانی از نفت و گاز خود را به فروش برساند».
این کارشناس سیاست خارجی در پایان در پاسخ به این سوال که آینده معادله احیای برجام چه خواهد بود؟ گفت: «به نظر من ایران و غرب در ادامه راه هم چنان کژدار و مریز به راه خود ادامه خواهند داد و من هیچ چشم اندازی از حصول یک توافق پایدار و جامع را نمی بینم. نَه آمریکا مایل است که به برجامِ سال 2015 و تعهدات خود در قالب آن بازگردد و نَه ایران می پذیرد که بدون محقق شدن درخواست هایش نظیر دریافت تضمین از آمریکا مبنی بر عدم خروج مجدد از توافق و یا خارج سازی نهادهایی نظیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست تروریستی آمریکا، در مسیر انعقاد یک توافق جدید با غرب در مورد معادله احیای برجام قرار گیرد. از این رو، در ادامه راه به احتمال فراوان ایران همچنان توانمندی های اتمی خود را تقویت خواهد کرد و متعاقبا آمریکا و متحدان منطقه ای آن نیز بر شدت فشارها علیه ایران خواهند افزود. در این میان، بازیگرانی نظیر رژیم اسرائیل نیز احتمالا به روند خرابکاری های خود علیه ایران ادامه خواهند داد و "جنگِ در سایه" تهران و تل آویو نیز همچنان و البته با شدت بیشتری ادامه خواهد یافت».
طرفِ نیازمند به توافق، آمریکا و نَه ایران است
"ابوالفضل ظهره وند"، سفیر و عضو سابق تیم مذاکرات هسته ای کشورمان در مورد دلایل ناکامی مذاکرات دوحه گفت: «واقعیت این است که طرفِ آمریکایی در جریان مذاکرات(نَه صرفا مذاکرات اخیرِ دوحه)، فقط حرفها و مواضع خود را مدام تکرار می کند و حاضر به شنیدن مواضع به حقِ ایران نیست. در جریان نشست اخیر شورای امنیت شاهد این بودیم که برخی مقام های غربی اذعان کردند که بله قبول داریم ایران با خروج دولت ترامپ از برجام، دچار خسارت شده و آن ها از این مساله ابراز تاسف نیز می کنند. این در حالی است که به نظر من ابراز تاسف کردن به دردِ ملت ایران نمی خورد و آن ها باید رویه های اشتباه خود را نیز جبران کنند.»
این سفیر سابق ادامه داد: «نکته دیگر این است که طرف آمریکایی اعلام کرده که نمی تواند هیچ تضمینی بدهد که توافق احتمالی که با ایران امضا خواهد کرد، یک سال و نیم و یا دو سال بعد که شاید دولت بایدن و دموکرات ها قدرت را در کاخ سفید از دست بدهند، همچنان معتبر باشد(حتی برخی منابع اعلام کرده اند که دولت بایدن در دوره حضور خود در قدرت نیز از ارائه تضمین های معتبر به ایران عاجز و ناتوان است). از این رو، مساله تضمین آن هم برای ایران که یک بار از ناحیه بدعهدی های آمریکا آسیب دیده، حقیقتا موضوعی حیاتی است و منطقی نیست که ایران از یک سوراخ دو بار گزیده شوند. این در حالی است که همانطور که گفتم، طرف های غربی هیچ آمادگی جهت تحقق این خواسته بحق و منطقی ایران ندارند.»
ابوالفضل ظهرهوند افزود: «نکته بعدی این است که طرف های مختلف مذاکرات احیای برجام به هر حال مایل به احیای برجام هستند. این اشتیاق جهت احیای برجام که به نظر من برای طرفِ غربی بیشتر است، به هر حال حامل هزینه-فرصتی است که آن ها باید آن را پذیرفته و بهایش را نیز بپردازند. به هر حال اگر قرار باشد بازی های قدیمی غرب بار دیگر علیه ایران تکرار شود، چرا ایران باید وارد میدان جدیدی شود که همان نتایج پیشین را در قالب معادله برجام(نسخه اولیه که در سال 2015 به امضا رسید) برای کشورمان به همراه خواهد داشت؟ واقعیت این است که این غرب است که مایل به حراست از چهارچوب توافق برجام است، در این راستا کاملا طبیعی است که برای این تمایلش نیز باید هزینه هایی را بپردازد».
ابوالفضل ظهرهوند در پاسخ به این سوال که آیا تهدیدات جدید مقام های آمریکایی مبنی بر اینکه در واکنش به نتیجه نرسیدن مذاکرات دوحه؛ به اِعمال تحریم های گسترده تر علیه ایران اقدام می کنند، معتبر است یا خیر؟ گفت: «بیش از چهل سال است که آمریکایی ها و مجموعه غرب علیه ایران اِعمال فشار می کنند. به نظر من واقعیترین و اصلی ترین فشارها علیه کشور ما عمدتا از بستر های داخلی برخوردار بوده اند. بسترهایی که البته در دولت سیزدهم، ضعیف تر نیز شده اند، زیرا در دولت قبلی مواضعی که اتخاذ می شد و سیاست هایی که دنبال می شد، تا حد زیاد در موثر افتادن فشارها علیه ایران ایفای نقش می کرد. به عنوان مثال، شرطی شدگیِ اقتصاد کشورمان یکی از میراث هایی است که از دولت حسن روحانی باقی ماند و اکنون دولت ابراهیم رئیسی باید توجه ویژه ای به این حوزه داشته باشد و از وارد آمدن خسارات و فشار به کشورمان از دریچه این حوزه جلوگیری کند.
او در ادامه گفت: «به طور کلی به نظر من اینکه آمریکایی ها می گویند که میخواهد تحریم های جدیدی را علیه ایران وضع کنند، تا حد زیادی عاری از هر گونه منطق مستدل است زیرا اساسا آن ها به قدری علیه ایران تحریم وضع کردهاند که دیگر حوزه ای نمانده که آن ها بخواهند آن را تحریم نمایند. جدای از این ها، در نشست دوحه، بار دیگر سطح بندی تحریم ها در دستورکار قرار گرفته است. باید توجه داشته باشیم که تحریم ها یک منظومه هستند و اگر بنا باشد که دالِ مرکزی و ستون های اصلی آن فرو بریزند، این بدان معناست که عملا سرمایه اصلیِ آمریکایی ها علیه ایران از بین رفته است. مساله ای که به هیچ عنوان در راستای منافع واشینگتن قرار ندارد. به نظر من بهترین سیاست برای ایران این است که دیگر به یکچنین تهدیدهایی(از جانب آمریکا) توجهی نداشته باشد زیرا اساسا تهدید به وضعِ تحریم های بیشتر علیه ایران معتبر نیست و حتی به نظرم این تحریم ها در دل خود برای ما فرصت های قابل ملاحظه ای را نیز به همراه داشته اند. ما باید مسیر خودمان را برویم. موضعی که به نظرم دولت کنونی کشورمان به خوبی آن را مورد توجه قرار داده و در عرصه سیاست خارجی نیز این دولت راه درستی را در پیش گرفته است».
این کارشناس سیاست خارجی کشورمان در مورد دیدگاه خود مبنی بر سرنوشت احتمالی معادله احیای برجام و اینکه آیا توافقی حاصل خواهد شد یا خیر؟ گفت: «من شناختی عینی را از عرصه دیپلماسی هسته ای دارم و پیشتر خودم جزئی از روند مذاکرات اتمی با غرب بوده ام و غربی ها را نیز به خوبی می شناسم. با توجه به همه این ها بر این باورم که این، غربیها هستند که به مساله دستیابی به یک توافق با ایران نیاز دارند. توجه داشته باشید که با نزدیک شدن به فصل پاییز، آمریکایی ها و به طور کلی غربی ها با اشتیاق بیشتری برای مذاکره با ایران آماده خواهند شد.»
ابوالفضل ظهرهوند افزود: «نکته دیگر این است که غربی ها به دنبال تحمیل انفعال به ایران هستند و نمی خواهند که ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای و بین المللی در کنار قدرت های نوظهوری نظیر چین و روسیه و بریکس قرار بگیرد. ضمن اینکه باید بدانیم که معادلات منطقه ای و بین المللی نیز تا حد زیادی تغییر کرده اند. اکنون می بینیم که "سرگی لاوروف" وزیر خارجه روسیه از کشیده شدنِ یک دیوار آهنین میان روسیه و اروپا سخن می گوید. البته که نشانه های فراوان دیگری نیز وجود دارند که این تغییرات و ظهور آن ها را در سطوح گسترده نوید می دهند. از این منظر، در این فضای جدید من اساسا مفهوم برجام را نمی فهمم. برجام پروژه ای برای منفعل نگه داشتن ایران بود و اگر قرار باشد که ما بار دیگر وارد یک چنین پروژه ای شویم، جدای از خسارت هایی است که پیشتر دیده ایم، خسارت های بیشتری را نیز در آینده متحمل خواهیم شد.»
این عضو سابق تیم مذاکره هستهای ایران گفت: «ما باید پیگیری منافع خود را با قدرت و جدیت دنبال کنیم. در عین حال ما اعلام کرده ایم که یک توافق سیاسی بین المللی را امضا کرده ایم و هنوز هم آماده هستیم که جهت احیای آن مذکره کنیم اما نکته اساسی این است که غربی ها باید در این مسیر جدیت خود را نشان دهند. باید به یاد داشته باشیم که ایران در یک فرآیند، تعهدات خود(در قالب توافق برجام) را به صورت تدریجی کاهش داد. اما آمریکا یکجا و به صورت کامل از برجام خارج شد. اروپا هم که به تعهدات برجامی خود به هیچ عنوان عمل نکرد. نقطهای که می تواند برجام را احیا کند، مرتبط با دوره قبل از ترامپ است. از این رو، هرآنچه که بعد از دوره ترامپ اتفاق افتاده باید پاک شود(البته اگر آمریکا واقعا مایل به احیای برجام است).
ابوالفضل ظهرهوند در پایان گفت: «نکته دیگر این است که ایران تضمین می خواهد. تضمین ها نیز باید عینی باشند. معنای این مساله این است که اگر قرار باشد ما به دوره قبل از ترامپ در معادله برجام برگردیم، هر گامی که ایران قرار است بردارد، باید با جبران اقدامات آمریکایی ها و مجموعه غرب همراه باشد. بازگشت حقیقیِ آمریکا به برجام زمانی است که موقعیت ایران در قالب معادله مذکور به دوره قبل از روی کار آمدن ترامپ و کارزار فشار حداکثری وی باز گردد. البته که در این روند راستی آزمایی ایران نیز کاملا ضروری است، وقتی ایران پذیرفت که این مساله محقق شده، آمریکایی ها نیز می توانند به برجام بازگردند. غیر از این هر اتفاقی که بیفتد برای ایران هیچ دستاوردی نخواهد داشت. توجه به این مساله مخصوصا وقتی شانس روی کار آمدن یک رئیس جمهور جمهوریخواه در جریان انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا به نظر من بیشتر است، برای ایران کاملا ضروری و لازم به نظر میرسد».
تا کنون هم حتی یک لامپ توالت هم با این مذاکرات و صنعت هسته ای روشن نشده بلکه روز به روز بر بدبختی و فلاکت کشور در همه بخش ها افزوده شده است.