کیهان نوشت: آدرس دروغین رسانه رسمی وزارت خارجه و سرویس جاسوسی انگلیس درباره عاملان جنجال اخیر علیه قالیباف، هدف اصلی طراحان این عملیات روانی را بر ملا کرد. بیبیسی در فاز دوم عملیات روانی اخیر تلاش کرد پروژه طراحی شده توسط جریان معارض انقلاب را به رقابت میان گروهها و شخصیتهای انقلابی نسبت دهد.
وبسایت بیبیسی فارسی، در تحلیلی القایی نوشت: «سیسمونیگیت نوه قالیباف در روزهایی جنجالی شده که رسواییهای فساد و ثروتهای محرمانه مقامهای حکومتی و نزدیکانشان تازگی ندارد. سفرهای جنجالی مقامهای ارشد یا نزدیکانشان به خارج هم بیسابقه نیست؛ بسیاری از آقازادهها از زندگی و تحصیل در اروپا و آمریکا لذت میبرند... در مقام مقایسه، سفر به ترکیه آنقدرها گران تمام نمیشود و تناقض چندانی با شعارهای حاکمیت ندارد.
این رسوایی جدید از آنجا مهم میشود که حملات کنونی به رئیس مجلس از میان مخالفان جمهوری اسلامی یا حتی گروههای منتقد اصلاحطلب و اعتدالی برنیامده، بلکه گویای اختلافات محافظهکاران حاکم با هم است [؟!]ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی از نظر برخی میتوانست عامل یکدستی و هماهنگی در حاکمیت باشد، اما نشانههای اختلاف از همان روزهای اول و گلایههای مهدی چمران از تهدید و فشار برای شهرداری علیرضا زاکانی دیده میشد [ریاست جمهوری رئیسی چه ربطی به اختلاف ادعایی میان چمران و زاکانی دارد؟!]و هنوز یک سال نشده که جنگ قدرت آشکار تا جایی پیش رفته که میتوان از دختر رئیس مجلس نیز برای ضربه زدن به او استفاده کرد.
اما محمدباقر قالیباف تنها هدف این حملات درون حکومتی نیست، ابراهیم رئیسی نیز آماج انتقادهای شدیدی از همراهان سیاسی خود بوده و هویتهای رقیبی، چون نواصولگرایی و عدالتخواه در میان محافظهکاران شکل گرفته است.
رئیسی در همان قدم اول در رای اعتماد گرفتن برای وزارت آموزش و پرورش به مشکل برخورد و مجلس اصولگرا دو وزیر پیشنهادی او را رد کرد، حالا هم زمزمه استیضاح وزیران اقتصادی او به گوش میرسد. رسانههای اصولگرا هم مستقیما از خود آقای رئیسی انتقاد میکنند و از جمله روزنامه جوان و روزنامه رسالت یادداشتهایی در انتقاد از نگاه اقتصادی او منتشر کردهاند.
تمسخر تپقهای ابراهیم رئیسی و صحبتهای عجیبش، مانند مضمون «نهار»، سوژه ثابت شبکههای اجتماعی شده و دستمایه انتقادهای خود محافظهکاران است. در همان مقطع انتخابات هم گروهها و چهرههای هوادار این دو حملات متقابلی میکردند، اما شدت اختلافات، دست کم به طور علنی و از طرف مقامهای ارشد، آنقدرها قابل توجه نبود. ولی در هفتههای اخیر، رئیس مجلس و رئیس دولت اصولگرا اختلاف نظرشان را دست کم درباره پتروشیمی میانکاله و ارز ترجیحی علنی کردهاند.
اما اختلاف نظرهای رئیس دولت و مجلس و انتقادهای تند بعضی اصولگرایان از این دو، با ضربهای که درزهای امنیتی به قالیباف زده قابل مقایسه نیست. درباره ارتباط افشاگری اخیر یکی از بسیجیهای [!]توئیتری جریان «عدالتخواه» با منابع امنیتی داخل حکومت جای تردید اندکی وجود دارد.»
بیبیسی در پایان تحلیل باسمهای و آرزواندیشانه خود مینویسد: «دامنه اختلافات درونی محافظهکاران فراتر از انتقادها به رئیسی و قالیباف است. محسنی اژهای هم در سطحی کمتر مورد انتقاد برخی چهرههای اصولگرا بوده است. برخی از هواداران رئیسی هم در شبکههای اجتماعی از کمکاری قوه قضائیه در مبارزه با فساد انتقاد میکنند. به غیر از سه قوه، میتوان رد کشمکشهای میان اصولگرایان را در نهادهای پرشماری که در اختیار دارند دنبال کرد. در کمتر از یک سال درز و شکافهای ردای حاکمیت یکپارچه اصولگرایان آشکار شده است.»
در همین حال، سایت گروهک ملی- مذهبی هم که از پاریس بارگذاری میشود، در ادامه خط القایی بیبیسی و سناریونویسان ماجرای اخیر نوشت: هدف از زدن قالیباف چیست؟ مسئله جنگ قدرت و «تمام شدن تاریخ مصرف» قالیباف در این دو روز از بحثهای اصلی بود، این موضوع چقدر میتواند علت اصلی طرح شدن سیسمونی گیت باشد؟ به خصوص که چهرهای مانند وحید اشتری از جریان عدالتخواه آن را رسانهای کرده و بر آتش آن دمیده است. جنگ قدرت یک امر مسلم است و همه طرفها تلاش میکنند با نهایت سختگیری، بهانهای برای ضربه زدن به رقیب خود بیابند.»
طراحی عملیات روانی اخیر و سپس نسبت دادن آن به رقابت گروههای انقلابی داخل نظام در حالی است که سناریونویسان این عملیات، به تناوب به رئیسجمهور و رئیس مجلس، سپاه پاسداران و شورای نگهبان و مجمع تشخیص و... و گروههای حامی شخصیتها از طیفهای مختلف حمله میکنند.