bato-adv
کد خبر: ۵۴۲۹۹۴
ابوالفضل ولایتی دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتگو با فرارو

پشت‌پرده ورشکستگی دولتِ لبنان

پشت‌پرده ورشکستگی دولتِ لبنان
«بحران کنونی لبنان جز با همکاری احزاب لبنانی و تلاش‌های آن‌ها جهت نجات کشورشان از باتلاقِ بحران اقتصادی و ورشکستگی، خاتمه پیدا نمی‌کند. در واقع، احزاب لبنانی باید منافع ملی کشور خود را بر منافع شخصی و بعضا نیابتیِشان (از سوی کشور‌های منطقه‌ای و فرامنطقه ای) ترجیح دهند و روندی سازنده و البته واقع بینانه را جهت مخاطب قرار دادن بحران‌های جاری در لبنان، در پیش گیرند.»
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۲ - ۲۳ فروردين ۱۴۰۱

فرارو-"سعاده الشامی" معاون نخست وزیر لبنان اخیرا در جریان یک مصاحبه تلویزیونی با "شبکه الجدید لبنان" اعلام کرد که "دولت و بانک مرکزی لبنان ورشکسته شده اند و در این چهارچوب، خسارت‌ها بایستی میان دولت، بانک‌های لبنانی، بانک مرکزی لبنان و مردم تقسیم شود. "

به گزارش فرارو، وی به طور خاص تاکید کرد که دولت لبنان سعی دارد تا جای ممکن از وارد آمدن خسارت‌های بیشتر به مردم این کشور جلوگیری کند. این موضع گیری مقامِ لبنانی موجب شد تا در زمان کوتاهی، شمار زیادی از شهروندان لبنانی نسبت به رویه‌ها و سیاست‌های دولتمردانِ خود، بویژه در شبکه‌های اجتماعی دست به انتقاد و اعتراض بزنند و آن‌ها را مسوول ایجاد بحران کنونی در لبنان معرفی کنند. با این همه، تردیدی نیست که به دلیل موقعیت خاصِ لبنان، بحران جاری در این کشور که در ادامه بحران اقتصادیِ دامنه دار آن در سال‌های اخیر اتفاق افتاده، ریشه‌ها و محرک‌های مختلف داخلی و خارجی دارد و در عین حال، آینده این بحران نیز تا حد زیادی به مولفه‌های متعددِ داخلی و خارجی وابسته است.

فرارو در گفتگو با "ابوالفضل ولایتی"، دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل خاورمیانه سعی کرده تا به طور خاص به بررسی ابعاد مختلف بحران جاری در لبنان، و واکاویِ ریشه ها، تبعات، و سناریو‌های احتمالی آتی این بحران بپردازد. مشروح گفتگو با ابوالفضل ولایتی را در ادامه مطالعه فرمایید.

دولت لبنان به تازگی و پس از طی دوره‌ای از بحران‌های شدید اقتصادی، اعلام ورشکستگی کرده و تاکید نموده که نهاد‌های مختلف در این کشور باید به صورتی برابر در این شرایط کنشگری کنند و بارِ وضعیت بحرانی لبنان را به دوش بکشند تا وضعیت در این کشور وخیم‌تر نشود. علت رسیدن لبنان به شرایط بحرانی کنونی را چه می‌دانید؟
در این رابطه می‌توان عوامل مختلفی را مورد اشاره قرار داد. یک عامل به نظام ائتلافیِ حاکم بر عرصه حکمروایی لبنان بر می‌گردد. از زمان "توافق طائف" تا به امروز، حکمروایی در لبنان بر اساس نوعی سهمیه بندی در قدرت انجام شده است. این سهمیه بندی در بطن خود به این نکته اشاره دارد که به نوعی تمامی طیف‌ها و احزاب مهم لبنانی باید در قدرت مشارکت داشته باشند و عملا وقتی در اقلیت قرار می‌گیرند نیز نوعی حق وتو دارند. همین مساله باعث شده که بخش اعظمی از جناح‌ها و احزاب فعال لبنانی، وابسته به کشور‌های خارجی نظیر فرانسه و یا عربستان باشند. در این چهارچوب، وقتی که نخست وزیر لبنان به یکی از جناح‌های لبنانی نزدیک می‌شود، دیگران شروع به کارشکنی می‌کنند. مساله‌ای که به تدریج لبنان را به نقطه بحرانی کنونی رسانده است.

از سویی، به مولفه اقتصادی نیز در ایجاد شرایط بحرانی کنونی در لبنان باید اشاره کرد. لبنان در طی سه دهه اخیر وابستگی قابل توجهی به منابع مالی داشته که از خارج از این کشور وارد لبنان می‌شده اند. در این راستا، این کشور وام‌های زیادی را از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و دیگر نهاد‌های مالی بین المللی و همچنین کشور‌های خارجی نظیر کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس دریافت کرده است. این وام‌ها تا حد زیادی صرف پرداخت یارانه‌های داخلی در لبنان شده اند و عملا به پویاییِ اقتصاد لبنان هیچ کمکی نکرده اند. این مساله موجب شده که اکنون که سررسیدِ بدهی‌های خارجی لبنان فرارسیده، لبنان قادر نیست که بدهی هایش را بپردازد و عملا به ورطه ورشکستگی وارد شده است. از سویی، در بحث سیاسی نیز کشور‌هایی که از لبنان به لحاظ مالی حمایت می‌کردند، اکنون شرط و شروطی را قرار داده اند که اگر لبنان می‌خواهد باز هم کمک دریافت کند و یا راه‌های صادراتی آن مثلا به کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس باز شوند، همه و همه منوط به این مساله شده که تکلیفِ سلاح و توان نظامی حزب الله لبنان باید مشخص شود. از این رو، آن‌ها معتقدند که حزب الله باید سلاح خود را زمین بگذارد تا کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس بار دیگر کمک‌ها و مراورات مالی خود با لبنان را از سر گیرند.

حتی فرانسه که بازیگری سنتی در عرصه مسائل لبنان است، در این رابطه پادرمیانی کرده با این حال، طرح رئیس جمهور فرانسه "امانوئل مکرون" نیز جهت حل چالش و بحران‌های جاری در لبنان، روی زمین مانده است. اضافه بر همه این ها، باید توجه داشته باشیم که اقتصادِ لبنان تا حد زیادی به صنعت توریسم وابسته است که این صنعت به دلیل وقوع ناآرامی‌های اخیر در لبنان و همچنین پاندمی ویروس کرونا، آسیب‌های قابل توجهی را متحمل شده و موقعیت لبنان بویژه از منظر اقتصادی را بحرانی‌تر کرده و در نهایت به نقطه فروپاشی رسانده است. در آخر باید به انفجار در بندر بیروت نیز اشاره کرد که این انفجار، آسیب‌های زیادی را به این بندر استراتژیکِ لبنان وارد کرد و موجب شد تا موقعیت اقتصادی لبنان بیش از پیش متزلزل شود. در کنار همه این‌ها، بحران سوریه نیز نقش زیادی در ایجاد بحران اقتصادیِ کنونی لبنان بازی کرد. سنتا لبنان وابستگی اقتصادیِ قابل توجهی به سوریه داشته است. در این راستا، جنگ داخلی سوریه، تاثیرات اقتصادی قابل ملاحظه‌ای را بر اقتصاد لبنان گذاشته که البته در کنار دیگر شرایط که تاکنون به آن‌ها اشاره شد، موجب شده تا ارزش لیره لبنان در دو سال اخیر تا ۹۵ درصد سقوط کند. مجموع این مسائل در شرایط فعلی، به ورشکستگیِ اقتصادیِ دولت و جامعه لبنان ختم شده اند.

آیا لبنان راه خروجی نیز از وضعیت بحرانی کنونی خود دارد؟ به طور خاص راه برون رفتِ از بحران ورشکستگی و چالش های اقتصادی این کشور را چه می‌دانید؟
حل مشکلات لبنان بیش از هر چیزی به مسائل داخلی این کشور وابسته است. این بدان معناست که احزاب داخلی لبنان بایستی در راستای منافع ملی کشورشان به یک توافق تن بدهند. در این زمینه به طور خاص، وابستگیِ شدید برخی جریان‌های لبنانی به خارج از این کشور یک مانع جدی است. به عنوان مثال می‌توان به وابستگی بالایِ "جریان ۱۴ مارس" و "سعد حریری" به عربستان که ماجرای بازداشت وی در مقام نخست وزیر لبنان در جریان سفرش به عربستان (توسط سعودی ها) و سپس استعفای او که تا حد زیادی نشان داد که تا چه میزان برخی جریان‌های لبنانی به بیرون از این کشور وابسته هستند، اشاره کرد. از این رو، بخش زیادی از بحران جاری در لبنان بایستی با ابتکارِ فعال احزاب داخلی این کشور رو به رو شود و آن‌ها در این زمینه باید تعصبات خود را کنار بگذارند. به عنوان مثال در شرایط فعلی، لبنان در حوزه‌هایی نظیر تامین سوخت و انرژی برق، با چالش‌هایی جدی رو به رو است. حتی در بازه‌ای ایران اعلام کرد که آمادگی کامل دارد تا به لبنان در این زمینه‌ها کمک کند.

جدای از سوخت، ایران بر خلاف مصر و اردن که صرفا وعده داده بودند بخشی از نیاز‌های برق لبنان را تامین می‌کنند، فعالانه اعلام کرد که در این زمینه می‌تواند اقدام کند. با این همه، نکته اساسی این است که احزاب لبنانی هیچ پایبندی به منافع ملی و رهایی کشورشان از وضعیت بحرانی کنونی ندارند. در این راستا، چیزی که بیش از همه می‌تواند لبنان را از وضعیت بحرانی فعلی دور کند این است که احزاب لبنانی به یک اتفاق نظر در مورد منافع ملی کشورشان برسند. اضافه بر این، اگر باز هم شرایطِ اعطای کمک‌های مالی به لبنان هموار شود، این کمک‌ها باید صرف توسعه زیرساخت‌های این کشور و همچنین مولد کردن فضای اقتصادی لبنان حرکت کنند و صرفا نباید آن‌ها را در قالب‌های یارانه‌ای (نظیر یارانه نان و آرد و سوخت)، به صورت خام به مردم لبنان پرداخت کرد. همچنین اگر در سطح منطقه‌ای نیز روابط تنش زدایی میان ایران و عربستان، رو به جلو و پیشرفت باشد، عملا شرایطی فراهم می‌شود که این مساله در داخل لبنان هم نمود‌های عینی خود را نشان می‌دهد و در این رابطه، شاهد انجام برخی توافقات در چهارچوب مناسبات سیاسی و اقتصادی داخلی لبنان خواهیم بود. مساله‌ای که می‌تواند تا حدی از شدت و دامنه بحرانِ جاری در لبنان بکاهد.

آیا شرایط بحرانِ جاری در لبنان می‌تواند وضعیت را به سمتی سوق دهد که لبنان همچون تحولات مرتبط با جنگ داخلی این کشور در دهه ۱۹۷۰، بار دیگر شاهد درگیری و جنگ داخلی باشد؟
کاملا امکان دارد که در لبنان شاهد اوج گیریِ درگیری و جنگ داخلی نیز باشیم. در این راستا به طور خاص می‌توان به هشدار معاون نخست وزیر لبنان مبنی بر وقوع ورشکستگی دولت لبنان، علی رغم اینکه رئیس بانک مرکزی و دیگران آن را تکذیب کردند اشاره کرد که بستری را فراهم کرده که می‌تواند به تشدید درگیری‌های داخلی منجر شود. همچنین ما شاهد فعالیت گروه‌های سلفی در لبنان و محیط پیرامونی این کشور نیز هستیم. در عین حال، اسرائیل نیز به شدت از بحرانی بودن وضعیت لبنان و تضعیف دولت این کشور استقبال می‌کند. نظام طائفه‌ای و فرقه‌ای لبنان نیز بستر‌های مناسبی را برای ایجاد هرگونه جنگ داخلی در لبنان فراهم می‌کند.

از این رو می‌توان گفت هر کدام از مولفه‌هایی که پیشتر به آن‌ها اشاره شد، در واقع آتش‌های زیر خاکستری هستند که هر لحظه می‌توانند به بحرانی عمیق تبدیل شوند. این مساله را به طور خاص در صحبت‌های مسوولان ارشد احزاب لبنانی نیز مشاهده کرده و می‌کنیم که می‌گویند شاید لبنان وارد دور جدیدی از جنگ‌های داخلی نظیر جنگ داخلیِ ۱۵ ساله این کشور که در دهه ۱۹۷۰ میلای آغاز شد، بشود. در این راستا، برخی شرایط منطقه‌ای نظیر تشدید تنش‌ها میان ایران و عربستان سعودی و همچنین عدم احیای توافق برجام نیز می‌توانند روندِ اوج گیری درگیری‌ها در لبنان را تسهیل کنند. از این منظر، سناریوی وقوع جنگ داخلی در لبنان به هیچ عنوان اتفاق عجیبی نیست کما اینکه در بحبوحه بحران سوریه نیز شاهد بودیم که مناطقی در داخل لبنان نظیر "دره بقاع" و همچنین "طرابلس" دومین شهر بزرگ لبنان و دیگر مناطق این کشور، شاهد اوج گیری درگیری‌هایی بودند که البته همگی مقطعی بودند و خیلی زود سرکوب شدند. مساله‌ای که نشان می‌دهد پتانسیلِ اوج گیری درگیری‌های داخلی در لبنان بسیار بالا است و زمینه‌های لازم برای آن نیز کاملا فراهم است.

اخیرا در تازه‌ترین تحولِ مرتبط با تحولات لبنان این خبر منتشر شد که سفیر عربستان سعودی بار دیگر به لبنان بازگشته است. دلایل و محرک‌های این مساله را مخصوصا با توجه به ایجاد شرایط بحرانی در روابط دو کشور و تحریم لبنان از سوی سعودی‌ها چه می‌دانید؟
بخشی از دلیلِ این مساله ناشی از این تصور در شورای همکاری خلیج فارس بود که با خروج تمامیِ سفرای کشور‌های عضو سازمان مذکور از لبنان، دولت این کشور زمین می‌خورد. خوب این اتفاق حداقل روی کاغذ محقق نشد و شاهدیم که دولت لبنان همچنان سرپا مانده است. در این راستا اخیرا نیز شاهد بودیم که کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس نیز در موضع گیریِ جدیدی اعلام کردند که ما حاضریم کمک‌ها و مراودات خود با لبنان را احیا کرده و از سرگیریم، مشروط به اینکه انتخابات در لبنان برگزار شود و پس از انتخابات، خواسته‌های ما محقق شود. نکته مهم در این میان، انتخابات لبنان است که قرار است در یک ماه آینده برگزار شود. در این راستا، پیشتر جریان مخالف با مقاومت و افرادی نظیر "سعد حریری" اعلام کردند که بنایی جهت مشارکت در انتخابات ندارند. اقدامی که با هدف اِعمال فشار بر گروه‌های مقاومت و به طور کلی جریان موسوم به ۸ مارس در این کشور انجام شد تا بتواند حدی از تاثیرگذاری جریان‌های مخالف با آن‌ها در معادلات لبنان را احیا کند. در شرایط کنونی، ورود این جریان‌های مخالف با مقاومت در انتخابات آتی لبنان نیز تا حد زیادی یک تاکتیک است و آن‌ها سعی دارند تا به نوعی بر انتخابات آتیِ لبنان تاثیرگذار باشند و آرا مردمی را به سمت خود جلب کنند. این مساله به ویژه با توجه به اینکه دولت مستقرِ، دولت منصوب و نزدیک به حزب الله نیز تصور می‌شود بیش از پیش از اهمیت برخوردار می‌گردد. در این راستا آن‌ها به نوعی می‌خواهند که بارِ تمامی مشکلات کنونی لبنان را به دوشِ جریان‌های نزدیک به ایران و حزب الله بیندازند و آن‌ها را مسوول تمامی بحران‌های کنونی لبنان معرفی نمایند.

چشم انداز‌های آتی سیاسی و اقتصادی در لبنان را چگونه می‌بینید؟ آیا احتمال بهبود وضعیت در این کشور بیشتر است یا برعکس، باید منتظر وخیم‌تر شدنِ شرایط در لبنان باشیم؟
باید به این نکته اشاره کرد که با توجه به پیچیده بودنِ معادلات در لبنان، نمی‌توان هیچ پیش بینیِ قطعی در مورد آینده سیاسی این کشور داشت. با این حال، به دلایلی نظیر اینکه جنگ داخلی در سوریه در حال اتمام است و گمانه زنی‌ها مبنی بر اینکه روابط ایران و عربستان نیز رو به تلطیف حرکت می‌کند و به طور خاص، طرف‌های بین المللی می‌دانند که اساسا موقعیت لبنان به نحوی نیست که بخواهند در آن قدرت انحصاری داشته باشند، در نهایت به نظر من احتمال اینکه لبنان از این وضعیت بحرانی عبور کند بیشتر از این است که وضعیت در این کشور وخیم‌تر شود. از این رو من احتمال دستیابی به توافقِ نهایی و بهبود وضعیت در لبنان را بیشتر و محتمل‌تر ارزیابی می‌کنم. هر چند که، صحنه سیاسی لبنان نشان داده که به هیچ عنوان قابل پیش بینی نیست و امکان وقوع اتفاقات ناگهانی در آن که می‌توانند کلیه معادلات را تغییر دهند نیز کاملا وجود دارد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین