علی قنبری استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس در روزنامه اعتماد نوشت: با گذشت ۲ روز از اظهارنظر عجیب رییس دولت سیزدهم درباره ضرورت ریشهکن کردن ۲ هفتهای فقر مطلق، هنوز افکار عمومی و اساتید دانشگاهی در بهت و حیرت یک چنین اظهارنظری قرار دارند.
مردم و کارشناسان از دل کامنتها و دیدگاههایی که مطرح میکنند به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش کلیدی هستند که آیا رییسجمهور به شوخی و مطایبه این صحبتها را مطرح میکند یا اینکه به واقع معتقد است که دامنه وسیع مشکلات اقتصادی و گسترش زایدالوصف فقر مطلق را ظرف دو هفته میتوان حلوفصل کرد؟
موضوع زمانی بغرنجتر میشود که در زمان انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ اعلام شد که بیش از ۷ هزار صفحه برنامهریزی اقتصادی تدارک دیده شده تا در کمترین زمان ممکن و براساس اصول پذیرفته اقتصادی، مشکلات ریشهای کشور سامان داده شوند. اما زمانی که وعدههای انتخاباتی رییسجمهور را در کنار برخی اظهارنظرهای گاه و بیگاه دولت قرار میدهیم، خروجی آن نوعی تناقض و تضاد پارادوکسیکال است که دورنمای چندان روشنی از آینده اقتصادی کشور ارایه نمیکند.
حافظ شاعر شیرینسخن پارسی میگوید: «پیر پیمانهکش من که روانش خوش باد/گفت پرهیز کن از صحبت پیمانشکنان»، اما برای اینکه اهمیت مقوله مقابله با فقر و بهبود شاخصهای اقتصادی در یک جامعه روشن شود، ضروری است ابتدا دلایل ظهور و گسترش فقر مرور شود و سپس نوری به ابعاد پنهان تمام تلاشهایی تابانده شود که در جهان مدرن و پسامدرن برای مقابله با گسترش فقر صورت گرفته است.
در وهله نخست باید دید مهمترین عواملی که باعث ریشه دواندن فقر در یک جامعه میشود، کدام عوامل هستند تا در مراحل بعدی بتوان نسخههای عملیاتی برای مقابله با فقر ارایه کرد. یافتههای علمی بیانگر آن است که یکی از مهمترین عوامل گسترش فقر برآمده از ضعف ساختارهای تصمیمساز (حاکمیتها) در اتخاذ سیاستهای مناسب اقتصادی و راهبردی است.
آن دسته از سیاستگذاریهایی که به جای تخصص و شایستهسالاری، رفتارهای پوپولیستی، سیاسی و جناحی را مورد توجه قرار میدهد، نهایتا باعث رشد فقر در جامعه میشوند.
عامل مهم بعدی که فقر را گسترش میدهد، گسترش مفاسد اقتصادی، رانت و ویژهخواری است که باعث سرریز شدن منافع اکثریت جامعه در جیب اقلیتی بانفوذ میکند.
از سوی دیگر، فقر برآمده از فقدان نهادسازی موثر و عدم برنامهریزی برای مهارتآموزی، قابلیتهای فردی قابل ارایه در بازار کار و... است. فقر برآمده از انباشت ثروت به نفع گروهی اندک به نام خودیها و محرومیت گروه کثیری ذیل عنوان غیرخودیهاست.
متاسفانه بخش قابل توجهی از این گزارهها در جامعه ایران رسوب کرده است، بنابراین گسترش فقر مطلق در جامعه نباید چندان تعجبآور باشد.
در جهان امروز روشهای متنوعی برای مقابله با فقر پیشنهاد شده که هرکدام از این الگوها طرفدارانی دارد. مهمترین راهکارهای پیشنهادشده در متون اقتصادی، نخست) مکانیسم بازتوزیع ثروت، دوم) استمرار رشد اقتصادی پایدار، سوم) ایجاد مناسبات ارتباطی گسترده با جهان پیرامونی و بهرهمندی از سرمایهگذاری خارجی و نهایتا افزایش مشارکت عمومی و مهارتآموزی است.
با نگاهی به اقتصاد ایران روشن میشود که هیچکدام از این گزارههای اقتصادی در وضعیت مطلوبی قرار ندارند. رشد اقتصادی ایران سالهاست که منفی است. سازوکارهای توزیع ثروت نیز که مبتنی بر نظامات مالیاتی، یارانهای و بانکی است در ایران با مشکلات فراوانی روبهرواست. تحریمها باعث شده تا ایران نتواند از سرمایههای خارجی و تجارت بینالمللی بهره ببرد و نهایتا در خصوص مهارتآموزی نیز برنامه جامعی در ایران تدارک دیده نشده است.
با این وضعیت، باید دید آقای رییسجمهور و کابینه محترمشان با استفاده از چه منابع و چه ظرفیتهایی قرار است ظرف ۱۵ روز ریشه فقر مطلق را بخشکانند. این در حالی است که تصمیمسازان ایرانی به دنبال تصویب طرحهایی از جنس صیانت نیز هستند، طرحهایی که نه تنها کسبوکار خرد و آنلاین جامعه را با خطر اضمحلال مواجه میسازند، بلکه روند رو به رشد مهارتآموزی و بازاریابی را نیز در اتمسفر عمومی کشور مختل میکند.
نوبل اقتصادی سال ۲۰۱۹ به اقتصاددانی اعطا شد که تحقیقات جامعی در خصوص راهکارهای مقابله با فقر ترتیب داده بودند. مسیر دنبالشده توسط این اساتید، نکات بسیاری در بطن خود دارد که برای شرایط امروز کشورمان، درس آموز است. یکی از گزارههای اصلی از منظر این پژوهشگران، موضوع مقابله با فقر از طریق افزایش مهارت عمومی به وسیله شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است.
این دسته از محققان معتقدند که با استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی میتوان از یک طرف فروشگاههای آنلاین و بازاریابی را گسترش داد و از سوی دیگر به متقاضیان کسبوکار خرد، مهارت لازم برای راهاندازی کسبوکار را آموزش داد.
در شرایطی که کشورهای مختلف به دنبال بهرهمندی حداکثری از ظرفیتهای فضای مجازی هستند در ایران، مجلس و دولت اصولگرا به دنبال تصویب طرح صیانت و محدودسازی و مسدودسازی فعالیتهای مردم در بستر اپلیکیشنها و پلتفرمها هستند. این روند نشان میدهد سیاستگذاران ایرانی درک درستی از واقعیتهای علم اقتصاد ندارند و تصور میکنند از طریق اظهارات پوپولیستی میتوان فقر را که مقابله با آن پیچیدگیهای فراوانی دارد، مهار کرد.