فواد صادقی؛ هشت سال مسئولیت ریاستجمهوری روحانی با همه فرازوفرودها به پایان رسید و اگر ایشان بخواهد مهمترین دستاوردهای دولتش را بیان کند، طبعا به برجام اشاره میکند. از
امروز سرنوشت برجام بهعنوان مهمترین میراث دولت روحانی در اختیار دولت رئیسی خواهد بود. پاسخ قطعی به این پرسش اینکه رئیسجمهور جدید با برجام چه خواهد کرد، طبیعتا نیاز به گذشتن زمان دارد، اما با توجه به اظهارات رئیسی در مناظرات ریاستجمهوری درباره برجام که اصل توافق را رد نکردند، طبیعتا سه احتمال درباره فرجام برجام در دولت رئیسی متصور است:
احتمال نخست- دولت جدید با یک دیپلماسی مقتدر بتواند آمریکا و پنج کشور دیگر طرف برجام را به عقبنشینی وادار کرده و اشکالاتی که درحالحاضر به برجام گرفته میشود، رفع شود و یک توافق خوب برای جمهوری اسلامی رقم بخورد و نظام به اهداف خود در توافق هستهای برسد.
احتمال دوم- دولت آقای رئیسی، برجام را در همین حد و حدودی که تیم مذاکرهکننده قبلی، به آن رسیده است، بپذیرد و سپس در تبلیغات اعلام شود که از توافق بد دولت روحانی به یک توافق خوب رسیدیم.
احتمال سوم- دولت جدید، براساس راهبردی متفاوت، به برجام بازنگردد و مذاکرات بدون نتیجه خاتمه یابد و شرایط به همان وضعیت دولت ترامپ بازگردد با این تفاوت که این بار کشورهای اروپایی و حتی روسیه و چین که با ترامپ مخالفت میکردند مانند دوره اوباما، با دولت آمریکا علیه ایران همراه شوند و برجام نابود شود.
طبیعتا اتفاق چهارمی متصور نیست و ایران در سهراهی، توافق بهتر، همین توافق و خروج از برجام قرار خواهد گرفت. اتفاق اول اگر امکان تحققش باشد، اتفاقی مطلوب و آرزوی همه ماست، قطعا همین تیم مذاکره قبلی نیز آرزو دارند تیم جدید بدون دادن امتیازات فعلی، بتوانند امتیازات بیشتری بگیرند، اما اینکه این آرزو چه میزان امکان تحقق دارد، باید بررسی شود.
اتفاق دوم نیز اگرچه از نظر سیاسی واخلاقی چندان مطلوب دولت فعلی نیست، اما بهلحاظ مصالح جامعه پذیرفتنی است و حتی اگر دولت جدید بخواهد از همین توافق استفاده تبلیغاتی کند.
اصلاحطلبان و جریان میانهرو با وجود زیان تبلیغاتی باید از این تصمیم حمایت و با آن همراهی کنند تا مشکلات جامعه حل شود و مردم از این شرایط سخت خارج شوند؛ اما درصورتیکه تیم دولت جدید تصمیم به رفتن در مسیر سوم را داشته باشند، باید درباره پرسشهای زیر تأمل کنند:
اینکه آیا اقتصاد کشور توان تحمل فشارهای بیش از این را دارد یا خیر و میتوان ایران را با سالی حدود ۱۰ میلیارد دلار فروش نفت اداره کرد؟ اینکه وضعیت فعلی اقتصاد جامعه تا چه میزان متکی بر اندوختههای قبلی ارزی، طلا و کالای موجود در خزانه و انبارها بوده است و تا چه مدت دیگر این اندوختهها قابل برداشت خواهد بود؟ اینکه عدم همراهی نسبی روسیه، چین و تا حدی اروپا با تحریمهای یکجانبه آمریکا در شرایط جدید ادامه خواهد داشت یا خیر؟
اینکه نیازهای ضروری جامعه به اموری مانند واکسن، قطعات و مواد اولیه حیاتی کارخانجات و کالاهای اساسی در آینده چگونه تأمین خواهد شد؟ و پرسشهای فراوان دیگری که باید پیش از این تصمیم راهبردی به آن پاسخ داد. امیدواریم رئیسجمهور جدید، جناب آقای رئیسی، همانگونه که در مناظرات و عملکرد گذشته خود معقول و معتدل نشان دادند، بتوانند این تصمیم سخت را بهگونهای اتخاذ کنند که به مصلحت کشور و آینده ایران باشد.