این یک داستان قدیمی است. حتی با وجود این که در صنعت سینما دایم درباره اهمیت تنوع و گوناگونی و تفاوتها در پشت دوربین داد سخن میدهند، همچنان فیلمسازان زن از مهمترین و معتبرترین جوایز فصل کنار گذاشته میشوند. بسیاری از فیلمسازان زن امسال استحقاق تحسین داشتند و فیلمشان در فصل جوایز نادیده گرفته شد.
به گزارش دیجی مگ به نقل از ایندی وایر، امسال جوایز گلدن گلوب، جوایز اتحادیه منتقدان فیلم، جوایز اتحادیه کارگردانان و جوایز بفتا حتی یک کارگردان زن را هم در بخش کارگردانی نامزد دریافت جایزه نکردند. گلدن گلوب، جوایز بفتا و اتحادیه منتقدان فیلم که حتی یک فیلم هم که توسط کارگردان زن ساخته شده باشد، در بخش بهترین فیلم نداشتند. اگر چه فیلم «تو واقعا اینجا نبودی» ساخته لین رمزی در بخش فیلم برجسته بریتانیایی بفتا توانست از داوران تاییدیه بگیرد.
تحلیلگران نامزدهای اسکار، که در عرض کمتر از ده روز آینده اعلام خواهند شد، با نگاهی به این که کدام فیلمها بیشتر روی رایدهندگان تاثیر میگذارند و از آنها رای خواهند گرفت، معتقدند که به فیلمهایی که توسط کارگردانان زن کارگردانی شده به اندازه کافی بها داده نمیشود.
مثل همیشه تعدادی از فیلمهایی که باید جزو رقبای اصلی در فصل جوایز میبودند، کنار گذاشته شدند که باعث شرمندگی است.
سال ۲۰۱۸ تعداد زیادی فیلم ارزشمند توسط کارگردانان زن تولید شدند. از جمله آثار پر سر و صدای دبرا گرانیک، تامارا جنکینز و لین رمزی که همگی از جوایز اسپریت مخصوص فیلمهای مستقل امتیازهای مثبتی دریافت کردند. بقیه کارگردانان و فیلمهایشان توانستند در فصل جوایز موفقیت بیشتری کسب کنند. از جمله کلوئه ژائو با فیلم «سوارکار» که اخیرا هم جایزه گاتهام و هم جایزه اتحادیه ملی منتقدان فیلم آمریکا را به خانه برد. یا فیلم دوم ماریل هر به نام «هرگز میتوانی مرا ببخشی؟» که واقعا ارزش انتظار کشیدن را داشت.
دیگر این سوال مطرح نیست که آیا به قدر کافی فیلم در طول سال از کارگردانان زن تولید میشود یا نه. یا این که فیلمهایشان واقعا آنقدر خوب هستند که بتوانند وارد رقابت شوند. جواب این سوالها به طور یقین مثبت است. سال گذشته وقتی در جوایز بفتا حتی یک زن هم در بخش بهترین کارگردانی نامزد نشد، مارک ساموئلسون رییس کمیته بفتا گفت: که: خب همه فیلمهایی که مردان ساخته بودند، آثار بهتر و شاخصتری بودند. او گفته بود: ما فقط پنج نامزد میتوانیم انتخاب کنیم. من عاشق فیلم «لیدی برد» گرتا گرویگ هستم و فیلم خیلی هم خوب کارگردانی شده و فیلمنامه فوقالعادهای هم دارد؛ که گرویگ را برای فیلمنامهاش نامزد هم کردیم. اما شما برای این که گرویگ را در بخش کارگردانی نامزد کنید حاضرید کدام یک از نامزدهای انتخاب شده اولیه را بیرون بگذارید؟
امسال دیگر نمیشود آن بهانهها را آورد، چون تعداد فیلمهایی که توسط کارگردانان زن ساخته شدند هم زیاد است و هم کیفیت بالایی دارند. برخی از بهترین کارگردانان ما سال گذشته بهترین فیلمهای کارنامهشان را ساختند. هفت نفر از کارگردانان زن برتر ۲۰۱۸ را با هم مرور میکنیم.
رد پایی از خودت به جا نگذار / Leave No Trace
کارگردان: دبرا گرانیک
دبرا گرانیک، حدود سه دهه است که در سینما حضور دارد و تا امروز فقط سه فیلم بلند ساخته است. یعنی تقریبا هر ده سال یک فیلم. اما هر کدام از آنها تبدیل به جواهر منحصر به فردی شدهاند که بازی بازیگران نقطه قوت بزرگشان شد. اجراهای قدرتمندی که از بازیگران این فیلمها ستاره ساخت. از جنیفر لارنس در فیلم «استخوان زمستان» بگیرید تا توماسین مککنزی در همین فیلم اخیر «ردپایی از خودت به جا نگذار». گرانیک چشم تیزبینی برای به تصویر کشیدن رفتارهای انسانی با همه خوشیها و دردهایشان دارد.
این فیلم که اقتباسی از رمان «افسارگسیختگی من» (My Abandonment) نوشته پیتر راک است، اولینبار ژانویه سال گذشته در جشنواره ساندنس به نمایش درآمد؛ و به دلیل داستان صادقانه و هیجانانگیزش درباره پدری که از اختلال روانی رنج میبرد و دختر امیدوار او (با بازی مککنزی) فوری روی همه تاثیر گذاشت. کاراکترهایی که زندگیهای شکنندهشان با یک اشتباه کوچک از هم میپاشد.
پدر یک سرباز کهنهکار است که از جنگ عراق برگشته و با دختر ۱۳ سالهاش در یک پارک عمومی در پورتلند زندگی میکنند. منتقدان به فیلم امتیاز ۸۸ از ۱۰۰ را دادهاند. منتقد ویلجوویس در توصیف فیلم نوشته است: «فیلمهای گرانیک از شکوهی آرام برخوردارند، اما در ذهن منفجر میشوند.»
فیلم در داخل گیشههای آمریکا کمتر از ۸ میلیون دلار فروخت. تا هفت ماه بعد از نمایش اولیه فیلم امتیاز آن در سایت روتن تومیتوز هنوز ۱۰۰درصد بود. گرانیک یکی از سه کارگردان زنی بود که امسال در جوایز فیلمهای مستقل هم در بخش بهترین کارگردانی نامزد شد و هم بهترین فیلم. اتحادیه منتقدان فیلم لسآنجلس و اتحادیه منتقدان فیلم ساندیهگو هم گرانیک را به عنوان بهترین کارگردانشان انتخاب کردند.
زندگی خصوصی / Private Life
کارگردان: تامارا جنکینز
بیشتر از یک دهه بعد از این که جنکینز نامزد اسکار بهترین فیلمنامه برای «وحشیها» شد و البته آن سال جایزه اسکار را به یک فیلمنامهنویس زن دیگر یعنی دیابلو کودی و فیلمنامه «جونو» باخت، جنکینز دوباره به پرده بزرگ سینماها بازگشته با یک فیلم دیگر که در جشنواره ساندنس اکران شد. فیلمی با بازی کاترین هان و پل جیاماتی در نقش زوجی که تلاش دارند رابطهشان را از نو بسازند. فیلمی که اقتباسی آزاد از تجربههای شخصی خود جنکینز است.
این فیلم که محصول نتفلیکس است بامزه و به طرز عجیبی صادقانه است آنقدر که جلویش تسلیم خواهید شد. این بازگشتی پیروزمندانه برای این کارگردان است. مثل فیلم گرانیک، «زندگی خصوصی» هم در جشنواره ساندنس موفق بود. فیلم در پلتفرم نتفلیکس عرضه شد و نقدهای منتقدان به طرز دلگرمکنندهای مثبت بود. در سایت متاکریتیک امتیاز ۸۳ از ۱۰۰ را دریافت کرده است و در روتن تومیتوز هم هنوز امتیازش ۹۴درصد است. جنکینز در جوایز اسپریت امسال هم نامزد بهترین کارگردانی و هم بهترین فیلمنامه شد. منتقدان میگویند که فیلمنامه جنکینز عدم ثبات بنیادینی را که در قلب زندگی همه ما وجود دارد به تصویر میکشد و درباره تنها راه چارههای جهان برای زندگیمان حرف میزند: عشق و شفقت.
تو واقعا هرگز اینجا نبودی / You Were Never Really Here
کارگردان: لین رمزی
ارزش صبر کردن را داشت. فیلمی که سال ۲۰۱۷ در جشنواره کن جایزه بهترین بازیگر مرد را برای یوآکین فونیکس به همراه آورد و جایزه بهترین فیلمنامه را برای لین رمزی. فیلمساز اسکاتلندی برداشت خودش را از نوول جاناتان ایمز به همین نام به تصویر کشیده است. درامی گیج و منگ کننده که ارتباط گرفتن با آن سخت بود.
فونیکس پارتیزانی است که استخدام میشود تا دختران قاچاق شده را پیدا کند و توانایی رمزی است که میتواند خشونت و احساسات را با هم ترکیب کند و فیلمی سخت بسازد. فیلم از موسیقی درخشان جانی گرینوود بهره میبرد و بازی جانفشانانه یوآکین فونیکس. فیلمی که در ادامه مسیر کارهای قبلی رمزی مثل «لازم است درباره کوین صحبت کنیم» قرار میگیرد. اما به علاوه نشان میدهد که او به عنوان کارگردان پشت دوربین چقدر رشد کرده است. امتیاز فیلم در سایت متاکریتیک ۸۴ و در روتنتومیتوز ۸۹ درصد است.
در جوایز اسپریت رمزی با دبرا گرانیک و جنکینز برای بهترین کارگردانی رقابت میکند و فیلم در بخشهای بهترین تدوین، بهترین بازیگر مرد نقش اول و بهترین فیلم هم نامزد شده است.
آیا هرگز مرا خواهی بخشید؟ / Can You Ever Forgive Me؟
کارگردان: ماریل هلر
دو سه سال بعد از فیلم ماندگار «خاطرات دختر نوجوان» هلر با فیلم «آیا هرگز مرا خواهی بخشید؟» که اقتباسی از یک داستان واقعی است به سینما بازگشته. فیلمی که درنهایت بسیار فریبنده است. فیلمنامه را همراه یک زن فیلمساز مشهور دیگر یعنی نیکول هولفسنر نوشته که داستان دیوانهوار زندگی واقعی لی ایزراییل نویسنده و جاعل است. فیلم قبل از اکران عمومیاش در جشنواره فیلم تلوراید به نمایش درآمد.
امتیاز خیرهکننده ۹۸درصد را از سایت روتن تومیتوز دریافت کرده، اما در گیشه سینماهای آمریکا فقط ۸ میلیون دلار فروخته است. فیلمی که برای بازیگرانش یعنی ملیسا مککارتی و ریچارد ای. گرانت تحسینهای زیادی را به دنبال آورد. هر دوی آنها حتی شانس نامزدی اسکار را هم دارند. اما چرا نسبت به کارگردانی سرگرمکننده هلر بیتفاوتی صورت گرفته است؟
گرنت بعد از گرفتن جایزه بهترین بازیگر مرد مکمل از حلقه منتقدان نیویورک در بخشی از نطقش اشاره کرد که: «او یک کارگردان زن جوان خارقالعاده است.»
در متاکریتیک امتیاز فیلم ۸۷ از ۱۰۰ است و منتقدان درباره بازیهای بازیگران بیشتر از هر چیز دیگری نوشتهاند.
سوارکار / The Rider
کارگردان: کلوئه ژائو
بعد از نمایش در دو هفته کارگردانان فیلم کن، که یک جایزه هم از آن بخش گرفت، فیلم جدید ژائو بعد از «آهنگهایی که برادرم به من یاد داد» که آن هم فیلم نوآورانه و شخصی بود، به نمایش عمومی درآمد. فیلمی که باز هم کارگردان در آن از نابازیگران استفاده کرده است. فیلم داستان کابوی جوانی است که بعد از یک جراحت و مصدومیت که نزدیک است به مرگ او منجر شود، دنبال یک هویت جدید برای خودش میگردد. توضیحی درباره این که مرد بودن در قلب آمریکا چه معنایی دارد.
ژائو داستان و واقعیت را با هم ترکیب کرده است. از نابازیگرانی استفاده کرده که تقریبا در نقشهای خودشان ظاهر شدهاند. هیچ فیلمی در دستان کارگردانان متفاوت یک شکل نخواهد بود، اما «سوارکار» فیلمی است که ژائو خودش را کاملا وقف داستان آن کرده است و بدون این شیوه او اصلا فیلمی وجود نداشت. فیلمی با قلبی بزرگ و تپنده و شیوه جدید و مدرنی از تئوری مولف. گروههای کوچکتر منتقدان فیلم را تایید و تحسین کردند.
امتیاز فیلم در سایت متاکریتیک ۹۲ از ۱۰۰ و در روتنتومیتوز ۹۷درصد است. منتقدان نوشتهاند که ژائو توانسته پرسونای مردانه جدیدی را از نو خلق کند.
نابودگر / Destroyer
کارگردان: کارین کوزاما
مسیر مجذوبکننده کارین در هالیوود فیلمهای فوقالعادهای را برای دوستداران سینما به ارمغان آورد؛ و البته حقایق سختی را هم به او نشان داد. از فیلم نفسگیر «مبارزه دختر» تا فیلم کمتر قدردیده «جسم جنیفر» کوزاما هیچوقت در نظریاتش در مورد فیلمسازی تن به مصالحه و سازش نداد.
شش سال از «جسم جنیفر» گذشت تا سال ۲۰۱۵ فیلم هوشمندانه ترسناک «دعوت» را ساخت و بعد مسیرهای تاریکش را با فیلم «نابودگر» ادامه داد.
فیلمی که در آن نیکول کیدمن اجرای دوگانهای دارد. فیلمی عمیق، تاریک و متفکرانه که برداشت جدیدی از یک فیلم نوآر است. با بازیهای مکمل قوی از بردلی ویتافورد و سباستین استن و فیلمنامه مدوری از فیل هی و مت مانفردی. در این فیلم هیچ چیزی در سطحی اتفاق نمیافتد.
فیلم داستان یک کارآگاه پلیس است که با آدمهایی از گذشتهاش ارتباط برقرار میکند تا شاید به آرامش برسد.
امتیاز فیلم در سایت متاکریتیک ۶۱ از ۱۰۰ است.
خوشحال مثل لازارو / Happy as Lazzaro
کارگردان: آلیس رورواچر
فیلم سوم کارنامه آلیس رورواچر چقدر خوب است؟ آنقدر که مارتین اسکورسیزی آن را دیده و دوست داشته و بعد به عنوان تهیهکننده اجرایی پشت آن قرار گرفته است. فیلم اولینبار در جشنواره کن به نمایش درآمد و رورواچر جایزه فیلمنامه را برای آن دریافت کرد.
یک داستان رویایی پریان که روی مخاطبان هوشمندش حساب میکند و زمان را موقع دیدنش احساس نمیکنید. فیلم داستان پسر روستایی مهربانی به نام لازاروست که او و خانوادهاش توسط سلطان تنباکو استثمار شدهاند.
فیلم تایید ۹۰ درصد منتقدان را در سایت روتن تومیتوز دریافت کرده و امتیازش در متاکریتیک هم ۸۶ از ۱۰۰ است. در جوایز فیلمهای مستقل اسپریت در بخش بهترین فیلم بینالمللی نامزد دریافت جایزه است.
به این فیلمها میتوانید مثلا «کفرناحوم» نادین لبکی را هم اضافه کنید یا فیلم درخشان «بگذار آفتاب وارد شود» ساخته کلر دنی. همه فیلمهایی که کارگردانان زنشان این قابلیت را داشتند نامزد اسکار بشوند و بعید به نظر میرسد که این اتفاق بیفتد.