June 17 2024 - دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳
- RSS
- |
- قیمت خودرو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- پیوندها و آگهی ها
- |
- آرشیو
- |
- تماس با ما
- |
- درباره ما
- |
- تبلیغات
- |
- استخدام
سارقان بيرحم پس از كرايه دربست خودروها با ضربات چاقو راننده را از خودرو بيرون ميانداختند و خودرو و سايل او را سرقت ميكردند.
ساعت 4:30 بامداد اولین روز دیماه سال جاری مأموران گشت کلانتری 160 خزانه به دو سرنشين يك خودرو مظنون شدند و در بازرسی از وسایل آنها یک شیشه نوشابه از نفر اول و یک کارت سوخت خودرو پراید متعلق به غیر از نفر دوم کشف كردند.
ماموران هر دو مظنون به نامهاي احمد و عبدالله را از خودرو پراید پیاده و پس از انتقال به خودرو گشت به کلانتری و سپس به پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل كردند.
ماموران در نخستین اقدام، با استعلام از کارت سوخت خودرو پراید متوجه شدند، این خودرو نوزدهم آذرماه بهصورت زورگیری سرقت شده و دستور توقیف خودرو با سرنشینان در مرجع قضایی برای آن صادر شده است.
با این اطلاعات شاکی پرونده به پایگاه هفتم دعوت شد و به افسر تحقیق پرونده گفت: ساعت 9 شب نوزدهم آذر در میدان آزادی سه نفر با اعلام دربست، مبلغ بالايي را به من پیشنهاد کردند، من هم پذیرفتم و آنها سوار خودرو پراید من شدند بهطوريكه یک نفر صندلی جلو و دو نفر صندلی عقب نشستند. نزدیک قرچک مسافران گفتند کارگران یک کارگاه تولیدی در حاشیه جاده هستند و در این موقع شب چون به سختی میتوانند ماشین پیدا کنند از من خواستند آنها را تا جلوي کارگاه تولیدی ببرم، از اين رو نرسیده به قرچک به مسیر فرعی رفتم که لحظاتی بعد با رفتن به جاده خاکی نفر صندلی عقب غافلگیرانه طنابی به دور گردنم انداخت؛ یک نفر در صندلی جلو با یک دست فرمان را کنترل میکرد و با دست دیگر ضرباتی را با چاقو به شکم من وارد میکرد. در همان لحظه، نفر سوم در صندلی عقب نیز با چاقو ضرباتی را به شکم و پهلوی من وارد میکرد. با توقف خودرو، آنها منرا به بیرون پرت کردندو بعد از خالي كردن جیبها و برداشتن گوشی تلفن همراهم، آن موقع شب در بیابان و نیزارها رهایم کردند.
وي ادامه داد: بهسختی خودم را به کنار جاده رساندم و پس از رسیدن یک خودرو عبوری، منرا به بیمارستان رساندند كه در طول مسیر بیمارستان بیهوش شدم.
با اظهارات این شاکی متهمان دستگيرشده اعتراف کردند كه بههمراه پنج نفر دیگر از دوستان خود که همگی تبعه افغانستـان هستند، با تشکیل یک گروه هفت نفره و هربار در اوایل شب به صورت سه نفره، در میدان آزادی یا ترمینال جنوب اقدام به کرایه دربستی خودروها کرده و با مبلغ پیشنهادی به رانندهها که وسـوسهانگیز بود، در طول مسیر با اعلام اینکه کارگر گلخانه یا کارخانه و کارگاه هستیم و محل کار ما فقط چند صدمتر یا یک کیلومتر در حاشیه جاده قرار دارد، راننده را به جاده خاکی که از قبل و در روز شناسایی كرده بودند ميبردهاند.
آنها معترف شدند: در یک لحظه یک نفر در صندلی عقب طنابی به دور گردن راننده انداخته و دو نفر دیگر نیز با ضربات چاقو راننده را زخمی و از خودرو بیرون انداخته و ماشین را به همراه پولها و گوشی تلفن همراه راننده سرقت میکردیم.
با اظهارات تکاندهنده شاکی پرونده که پس از حدود 20 روز از ماجرا هنوز با مشکل شدید حاصل از ضربات چاقو روبهرو بود و به صورت معجزهآسایی از مرگ نجات یافته بود و همچنین اعترافات احمد و عبدالله، ماموران پایگاه هفتم با تشکیل تیم ویژهای از كارآگاهان به مخفیگاه متهمان در ساوجبلاق رفته که بهعلت حاضر نبودن متهمان در محل، ماموران از طریق پلیس آگاهی آن شهرستان با مورد مشابهی مواجه شده که در آن حادثه نیز راننده یک دستگاه خودرو سمند ازسوي سارقان بهطور وحشیانهای با 61 ضربه کارد و چاقو به بیرون از سمند انداخته و خودرو سمند به همراه مدارک و پول و گوشی تلفن همراه به سرقت رفته بود.
با توجه به اینکه راننده سمند اهل قزوین بود و برای ادامه مداوا به بیمارستانی در قزوین اعزام و در بیمارستان و منزل به سر میبرد با تماس ماموران، پس از ترخیص از بیمارستان به آگاهی دعوت شد.
کارآگاهان پایگاه هفتم برای دستگیری متهمان متواری و با هدایت احمد و عبدالله این بار به یک کارخانه دور افتاده در بیابانهای اطراف شهرری رفته، خودرو پراید سرقتی شاکی را در جاده قرچک روبروی کارخانه تولیدی مشاهده كردند و در حالیکه دو نفر از متهمان بهنامهاي امید و رضا داخل پراید خوابیده بودند، غافلگیرانه دستگیر و بههمراه پراید سرقتی و یک قبضه شمشیر، به پایگاه هفتم منتقل شدند.
در ادامه پیگیریها متهم دیگر به نام حسن دهم ديماه در میدان نارنج شهرری شناسایی و در اقدامی ضربتی دستگیر شد. از این متهم گوشی تلفن همراه یکی از مالباختگان بهدست آمد. همان روز نفر اصلی و سرکرده باند به نام عبدالعظیم در اطراف شهرری واقع در قلعهگیری شناسایی شد که عبدالعظیم معروف به داود با مشاهده مأموران اقدام به فرار کرد و با بيتوجهي به فرمان ایست پس از تعقیبوگریزهای پیاده و تیراندازی هوایی ماموران، با اصابت دو تیر به پاهای وی، در شرایطی که همچنان به فرار خود ادامه میداد دستگیر شد. آخرین نفر این گروه تبهکار به نام جمعه که خانهاش در شهرری، مخفیگاه و پاتوق اعضای گروه بود، دهم ديماه در منزلش دستگیر و به پایگاه پلیس آگاهی منتقل شد.
در ادامه بررسيها، سارقان خشن تاکنون در اعترافات خود به 13 فقـره سرقت به همان روشبی رحمانه اعتراف کردند. در این موارد خودروهای سواری سمند، پژو 405، پژو 206، زانتیا، پراید و پژوآردی سرقت و راننده بهحالت زخمی در نقاط بیابانی و حاشیهای رها شده بودند. با این اعترافات کارآگاهان موفق شدند تعداد هفت نفر از شاکیان را شناسایی كنند اما در رابطه با شش مورد سرقت دیگر، شناسایی شاکی و کشف خودرو تحقیقات همچنان ادامه دارد.
با حضور شاکی پرونده ساوجبلاغ که با اقدام غیرمنتظره گشت انتظامی شهرستان ساوجبلاغ در بیابانهای اطراف، ساعت 11 شب، از مرگ حتمی نجات یافته و پس از بهبودی نسبی و ترخیص از بیمارستان که به برداشتن طحال وی منتهی شده، در مقابل ماموران اظهار كرد: نقاش ساختمان هستم و خانهام قزوین است، پس از اتمام کار روزانه با خودروی سواری سمندم به سمت میدان آزادی و از آنجا به سمت اتوبان حرکت کردم كه دور میدان آزادی سه جوان با صدای بلند گفتند "دربست - هشتگـرد"؛ من کـه از همان مسیر میرفتم نگه داشتم. با پیشنهاد مبلغ مناسب آنها قبول کردم و آنها سوار شدند؛ نزدیک شهر جدید هشتگرد وقتی که از اتوبان خارج شدیم فردی که در صندلی نشسته بود گفت ما در یک گلخانه کار میکنیم و گلخانه کمتر از یک کیلومتر در حاشیه جاده قرار دارد و راهش نیز خاکی است ساعت حدود 10:30 بود و من با حس دلسوزی قبول کردم.
مالباخته ادامه داد: حدود 500 متر از جاده اصلی دور شده بودیم که در اقدامی غافلگیرانه، نفر صندلی عقب طناب را به دور گردنم انداخت و منرا به سمت عقب صندلی چسباند و در حال خفه شدن بودم که نفر جلویی با یک دستش فرمان ماشین را کنترل میکرد و با دست دیگرش با چاقو ضرباتی را به من میزد و همان لحظه نفر دیگر سرنشین صندلی عقب نیز با ضربات چاقو به پهلو و شکمم میزد ، مرا به بیرون پرت کردند و من با همان حال که درد شدید داشتم سنگی را در تاریکی برداشته و بهسمت یکی از آنها که از خودرو پیاده شده و پولها و گوشي موبايل را از جیبم درآورده بود پرت کردم كه هر سهنفر دوباره به طرف من حملهور شدند و من که قدرت فرار نداشتم روی شکم به زمین افتادم و هر سه نفر ضربات لگد و چاقو متعددی به پشت و پهلوی من وارد میکردند. سارقان ب تصور اینکه من مردهام یا حتماً میمیرم من را رها و فرار کردند. لحظهای بعد بیهوش شدم و حدود نیم ساعت بیهوش بودم و دوباره به هوش آمدم. آن موقع شب و در بیابان، خودرو گشت پلیس ساوجبلاغ از راه رسيد. نور چراغ را که دیدم با هر زحمتی بود بلند شدم و كه ماموران من را ديدند و با اورژانس به بيمارستان منتقل كردند
پليس با احتمال وقوع جرائم دیگر از سوي این متهمان بیرحم و حتی وقوع قتل، از افرادي كه به اين شيوه مورد حمله قرار گرفتهاند خواست تا هرگونه شکایت خود را با حضور در پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در میدان 15 خرداد پیگیری كنند.