یادداشت دریافتی- امین رجبی؛ جنگ ایران و عراق گرچه ۸ سال به درازا کشید و طولانیترین جنگ قرن بیستم لقب گرفت، اما دامنه تغییرات و دگرگونیهای ایجاد شده به واسطه آن، از ۸ سال بسیار فراتر است و همچنان که میگذرد آثار و پیامدهای آن نیز در گوشه گوشه ذهن و روان و زندگی مردم وجود دارد.
شهادت بسیاری از هموطنان، ضایعات جسمی و روحی، و تغییراتی که (مثبت یا منفی) در عرصههای مختلف زندگی ما ایجاد کرد، هیچگاه از پیکره این سرزمین رخت بر نخواهد بست.
چه اینکه هنوز خانوادههایی که عضوی از خود را از دست دادهاند، سالهای سال با این «نبودن» درگیرند و برای آنها جای خالی آن «عزیز» را هیچ بدلی پر نخواهد کرد.
همسران، فرزندان، پدران و مادران شهدا در این سالها چه سخت غم عزیزشان را به دوش کشیده و میکشند، و اگرچه وارثان یک «قهرمان ملی» اند که جان خود را در راه دین و وطن فداکرده، ولی بارِ نبودِ عزیزشان را هیچ بزرگداشت، یادواره و سهمیهای پر نمیکند.
هفته دفاع مقدس، هفته بزرگی است که شوربختانه به مانند بسیاری از مناسبتهای دیگر، گرفتار برنامههای تکراری و کلیشهای شده و از هدف اصلی خویش دور افتاده است.
هدف این هفته باید یادآوری و موشکافی آن کار بزرگی باشد که جوانانِ آن زمانِ ایرانزمین رقم زدند و همه کارشناسان نظامی و سیاستمداران و مردمان کشورهای جهان را به شگفتی انداختند.
اما برنامههای این هفته محدود است به سنگرهایی که ادارات با چند کیسه شن جلوی اداره میسازند، نصب پلاکارد و پرچم، رژه ماشینهای اداری، حضور بر سر تربت شهدا، و در نهایت دیدار با خانوادههای بزرگوار شهید.
ولی این برنامهها نمیتواند آن رشادتها و بزرگمردیهای جنگ را به نسلهای بعد منتقل کند و به آنها بفهماند که همنوعان آنها در سالهای جنگ، چه کردند و چه اثری از خود به جای گذاشتند.
و اما چند نکته دیگر...
شهدا، جانبازان و آزادگان مظلوم، همه قهرمانهای ملیاند و در زمانهای که نه سهیمهای بود و نه درجهای و نه امتیازی، در برابر متجاوز به خاک و ناموس و وطن، سینه سپر کردند.
بسیار ناجوانمردانه است که این قهرمانان ملی را برخی جناحهای سیاسی به خود منتسب میکنند و ادعای مالکیت ارزشهای جنگ و شهید و پلاک و چفیه را دارند.
این بدسلیقگی و فرصتطلبی سیاسی کار را به جایی رسانده که در ذهن مردم و جوانان، پلاک و چفیه نماد یک تفکر سیاسی شناخته میشود.
کمترین اثر این کار این است که هرگونه ضعف و ناراستی و عملکرد بد یک جناح سیاسی، به پای آن قهرمانان ملی نوشته میشود.
از این بدتر آنکه گاهی برخی برای محکمکردن پایههای میز و ریاست خود، طومار حمایت خانوادههای شهید و ایثارگران را عَلَم میکنند تا به مطامع دنیوی خود برسند، که ای کاش این رویه به نحوی ممنوع و مطرود میشد تا بیش از این، ارزشهای ملی، ملعبه و بازیچه و ابزار نگردد.
نکته دیگری که باید ذکر شود این است که: جنگ بد است و صلح خوب.
خدا کند دیگر سایه هیچ جنگی بر سر این کشور و هیچ کشور دیگری نیفتد. کشور ما در منطقهای پر از باروت و بحران است و کمترین بیتدبیری و خودبزرگپنداری، میتواند جرقهای باشد که یکبار دیگر کشور مظلوم ما را دچار بحران جنگ کند.
اما با همه اینها اگر جنگی در بگیرد و نامحرمی بخواهد پا به خاک ایران بگذارد، نگارنده ایمان دارد که بسیاری از مدعیان به گوشههای امن خزیده، و دست روی کلاه خود میگذارند.
و باز همین جوانهایی که شلوار جین میپوشند و سرشان دائم در موبایل و تبلت است، و در معادلات به حساب نمیآیند، لباس رزم میپوشند.