bato-adv
کد خبر: ۱۷۸۶۳۷

سحر رایانه‌ای برای گوش به فرمانی کودک

کیفش را روی زمین می‌کشد. عکس عروسک «بن تن» روی کیفش خاکی می‌شود و بعد هم با دلخوری خودش را روی صندلی راحتی در دفتر مدیر مهدکودک پرت می‌کند. صدای متن بازی ندای وظیفه (call of duty) به گوش می‌رسد. زنگ موبایلش است.
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۹ - ۱۳ بهمن ۱۳۹۲
کیفش را روی زمین می‌کشد. عکس عروسک «بن تن» روی کیفش خاکی می‌شود و بعد هم با دلخوری خودش را روی صندلی راحتی در دفتر مدیر مهدکودک پرت می‌کند. صدای متن بازی ندای وظیفه (call of duty) به گوش می‌رسد. زنگ موبایلش است.

 گوشی آیفون 5 را از جیبش در می‌آورد و همان‌طور که پاهایش را روی صندلی تکان می‌دهد با کره جغرافیایی روی میز بازی می‌کند و با لحنی دلخور و اخمو حرف می‌زند: «من خوابم میاد خب. اه. بگو خود مهرداد بیاد دنبالم دیگه. نمی‌خوام. بگو زود بیاد دنبالم.» خانمی حدودا 40ساله وارد دفتر می‌شود. نگاهی به افرا کوچولوی پنج ساله می‌کند و سرش را تکان می‌دهد «چی‌شده افرا؟ اخمات تو همه؟» افرا بدون نگاه‌کردن به خانم که مربی مهد است و در حالی که با موبایلش بازی می‌کند، می‌گوید: «ندا زنگ زد گفت نمیاد دنبالم و کار داره. قراره مهرداد نیم ساعت دیگه بیاد.» ندا مادرش است. مهرداد هم پدرش.

 مربی سریع میزش را جمع می‌کند و می‌رود: «همین‌جا بازی کن تا پدرت بیاد، باشه؟» افرا در حالی که فرار از معبد (temple run) بازی می‌کند و همزمان با شخصیت بازی گردن و بدنش به اطراف خم می‌شود، سری تکان می‌دهد و به بازی‌اش ادامه می‌دهد. مربی دیگر مهد وارد اتاق می‌شود. دستی به سر او می‌کشد و می‌گوید: «باز مامانت دیر کرده؟ اشکال نداره. بیا تا وقتی میاد بازی کنیم.» افرا سرش را از بازی بلند می‌کند و به سمت مربی می‌رود. گل یا پوچ بازی می‌کند و صدای خنده‌اش اتاق را پر می‌کند. پدرش که می‌آید نمی‌خواهد برود. دست پدر را می‌کشد. مهرداد رگ خواب پسرش را بلد است: «بیا بریم خونه، عوضش سر راه برات جی‌تی‌ای جدیده که دوس داشتی می‌خرم بازی کنی.»

هفت سنگ، گل کوچیک، گرگم به هوا، فوتبال دستی و خاله‌بازی شاید تمام بازی‌هایی باشند که برای کودکان 20 تا 30سال پیش می‌توان نام برد. بازی‌هایی که اکثرشان در کوچه‌های محله و با بچه‌های همسایه بازی می‌شد و معنا پیدا می‌کرد. هیچ چیز نمی‌توانست کودکان پرتحرک و شیطان را به خانه بکشاند و آنها را ساکت و آرام کند. امیر که 28 سال دارد در مورد بازی‌کردن در زمان کودکی‌اش می‌گوید: «بازی‌های متنوعی داشتیم. تابستون که می‌شد، هیچ بچه‌ای در خانه نمی‌ماند. همه از اول صبح تا شب تو کوچه بودیم. فوتبال بازی می‌کردیم، دوچرخه‌سواری، دزد و پلیس و... شب هم که می‌شد قایم باشک. همش در حال دویدن بودیم. بازی نشستنی کم بود. با کارت‌های فوتبالیست‌ها کارت بازی می‌کردیم و شرط‌بندی. هنوز هم مقدار زیادی از کارت‌هایم را دارم. اما یواش‌یواش نوع بازی‌ها و سرگرمی‌ها تغییر کرد.»

 امیر در مورد نقطه عطف شیوه بازی کودکان می‌گوید: «دلیل اصلی و تنها دلیلش کنسول‌های بازی‌های ویدیویی هستند. زمان ما کم بود. سگا و میکرو آتاری و کومودور و اینها. هرروز جدیدتر و جذاب‌تر می‌شدند. تو هر محله یکی، دوتا از بچه‌ها همچین چیزی داشتند. خود من چون تو خانواده متوسط بودم توان خرید اینجور چیزها نبود. بالا شهری‌ها که اکثرشون آخرین مدلش رو داشتند، خیلی کمتر مثل ما تو کوچه و پارک بازی می‌کردند. خود من هم خیلی دوست داشتم. چون جدید بود واقعا هیجان داشت. اما خب بازی‌کردن ما بیشتر با بقیه بچه‌ها بود و تحرک داشت. الان قسمت اصلی بازی و سرگرمی بچه‌ها بازی‌های کامپیوتریه.»

‌آی‌پد، پلی‌استیشن 3، پلی‌استیشن پرتابل (PSP)، ایکس‌باکس، کامپیوتر و لپ‌تاپ، گوشی آیفون، چندین دستگاه بازی کوچک نینتندو و... اینها قسمتی از وسایل بازی پیمان هفت‌ساله است. پدرش کارمند دولتی است و مادرش هم معلم. اما وسایل بازی‌اش چیزی از ثروتمندان کم ندارد. روی یک صندلی پشت میز تلویزیون و کامپیوترش نشسته است و جی‌تی‌ای بازی می‌کند. هنگام لودشدن بازی اخطاری روی صفحه تلویزیون نمایان می‌شود: «این بازی به‌دلیل صحنه‌های خشونت‌بار و جنسی برای افراد زیر 18سال مناسب نیست.»

 پیمان تندتند دکمه‌های دسته بازی را فشار می‌دهد تا بازی زودتر شروع شود: «این همون بازی جدیدس که خیلی معروفه. خیلی باحاله، مثلا من الان یه ماشین می‌گیرم از تو خیابون (شخصیت بازی با شات‌گان یک زن را در ماشینش می‌کشد و بعد از پرت‌کردن جسدش به بیرون سوار ماشینش می‌شود) بعد هرجا بخوام میرم. شهربازی داره، رستوران داره، مهمونی هم داره. خیلی باحاله مهمونیاش من میرم تو مهمونی همه‌رو می‌کشم. نگاه کن (شخصیت بازی وارد یک کلوپ رقص می‌شود. با رگبار تمام دخترها و پسرهای کلوپ را می‌کشد و از جیبشان پول بیرون می‌ریزد.) حالا اینجاش باحاله که باید از دست پلیسا دربری و... .»

 هرچقد بازی بیشتر جلو می‌رود، انگشت‌های کوچک پیمان با حرص و فشار بیشتری روی دکمه‌های دسته بازی خالی می‌شود. آنقدر غرق بازی است که ساعت چهار می‌شود و او هنوز نهارش را نخورده. مادرش که می‌آید با عجله غذایش را در مایکروویو داغ می‌کند و با خاموش‌کردن تلویزیون او را از پای بازی بلند می‌کند. بعد از غذاخوردن هم‌ پیمان به ادامه بازی‌اش می‌رسد و همان‌طور که روی تخت دراز کشیده، خوابش می‌برد.

مادرش می‌گوید: «وقتی در پنج‌سالگی عینکی شد خیلی ترسیدم. خانواده من و شوهرم عینکی نیستند که از ما به ارث برده باشد. به‌خاطر تلویزیون و بازی‌های کامپیوتری است. چه‌کار کنم؟ بچه است و باید بازی کند. تنهایی در خانه چه‌کار کند؟ زمان ما می‌رفتیم خانه همسایه و بازی می‌کردیم. الان تعداد بچه‌ها کم شده و ممکن است در ساختمانی 10واحدی مثل ما فقط یک بچه باشد. دل و جرات اینکه او را در کوچه رها کنم، ندارم. مهد هم هزینه زیادی می‌برد و از اینجا دور است. وسایل بازی زیادی دارد اما بیشتر بازی کامپیوتری دوست دارد. بازی با پدرش یا بچه‌های دیگر را بر بازی کامپیوتری ترجیح می‌دهد. اگر پدرش وقت داشته باشد یا بچه دیگری باشد، خیلی خوب است. دوست دارم شیطنت کند، با بچه‌های دیگر دعوا کند، کمی زمین بخورد و خلاصه از این حالت دربیاید. برای اینکه ساکت باشد و آرام بنشیند، تنها راه بازی کامپیوتری است.»

«بزرگ‌ترین اشتباه والدین این است که احساس می‌کنند بازی‌های کامپیوتری فرزندشان را آرام می‌کند و او را به مسیر درستی می‌برد. اما این رفتار درست مثل این است که به کسی که تیر خورده است، آرامبخش و مسکن قوی دهید. درد نمی‌کشد اما به‌زودی می‌میرد. باید جلو خونریزی و علت آن را گرفت، حتی اگر درد و رنج بیشتری داشته باشد.»

دکتر مینا س. روانشناس کودک که در چند مهدکودک و مراکز بهزیستی فعالیت‌های نظارتی و مشاوره‌ای دارد، صحبت‌هایش پیرامون بازی کودکان را اینگونه شروع می‌کند و می‌گوید: «بازی مهم‌ترین قسمت زندگی کودکان است. می‌توان با بازی کودکی را درمان کرد. می‌توان با بازی استعداد کودک را شناخت و خلاقیتش را به‌کار انداخت. می‌توان مشکلات و اختلالاتش را فهمید. با بازی می‌توان کودک را درست و صحیح تربیت کرد. اما خیلی از والدین این موضوعات را نمی‌دانند. هر بازی که بچه دوست داشته باشد در اختیارش می‌گذارند. قسمتی در کنسول‌های بازی به اسم کنترل والدین (PARENTAL CONTROL) وجود دارد. در این قسمت سال تولد بچه وارد می‌شود و بازی‌هایی که در رده سنی او نیستند، باز نمی‌شوند. اما در کشور ما، بازی که مثبت20 است در اختیار کودک شش‌ساله قرار دارد. این کودک علاوه بر مشکلات جسمی مثل تنبلی چشم و لاغری و چاقی، مشکلات روحی بسیاری خواهد داشت. خشن می‌شود، بی‌بندوبار می‌شود، غیرقابل کنترل می‌شود.»

این دکتر روانشناس که 20سال است در حوزه کودکان فعالیت دارد، ادامه می‌دهد: «بازی مثبت20 برای بچه‌های 20ساله هم مناسب نیست! چه برسد به بچه پنج‌ساله. والدین باید با وسایل بازی مثل ماشین و عروسک و تمام بازی‌های جدید و خلاقانه که امروزه به بازار آمده است، کودک را سرگرم کنند. والدینی که توان وقت‌صرف‌کردن برای کودک را ندارند بهتر است به‌دنیاآوردنش را به تاخیر بیندازند زیرا کودکی بیش‌فعال یا دچار اختلال روانی تحویل مدارس یا مهدهای‌کودک می‌دهند که روی بچه‌های دیگر هم تاثیر می‌گذارد. نقاشی‌کردن بعضی بچه را ببینید متوجه استعدادشان می‌شوید.

رفتار بچه‌ها نسبت به هم‌تیمی‌هایشان در بازی‌های گروهی تمامی اختلالات و عقده‌هایشان را نشان می‌دهد. در یکی از مهدهای‌کودک قسمتی را برای بازی‌های کامپیوتری تعبیه کرده بودند. من با نیمی از بچه‌ها به حیاط می‌رفتم و دزد و پلیس بازی می‌کردیم؛ چه دختر چه پسر. روز بعد که بچه‌ها بازی را برای بقیه تعریف کرده بودند، چند نفر از گیم‌نت مهد به حیاط آمدند. در عرض یک هفته بچه‌ها خودشان چند بازی جدید یاد گرفتند و وقتی کنار هم هستند فکر بازی کامپیوتری ندارند و جنب‌وجوش می‌کنند. هیچ بچه‌ای نیست که بازی‌های دسته‌جمعی و کودکانه را بر بازی‌های کامپیوتری ترجیح دهد.»
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۹:۲۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
والدين بي حوصله هستند
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۸:۵۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
فرارو تو کار سناریو نویسی افتادی شما رسانه ها رکن چندم هستین بیشتر به ستون چندم شبیه شدین!
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲
مجله فرارو