bato-adv
کد خبر: ۱۳۵۷۳۹

واکنش بازیگر زن به شایعه ازدواج با تنابنده

اندیشه فولادوند بازیگر زن سینمای ایران، در گفتگویی به شایعه ازدواجش با محسن تنابنده پایان داد.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۱ - ۲۸ آذر ۱۳۹۱
اندیشه فولادوند بازیگر زن سینمای ایران، در گفتگویی به شایعه ازدواجش با محسن تنابنده پایان داد. 

به گزارش فرارو به نقل از تماشا، اندیشه فولادوند با اشاره به شایعه ازدواجش با محسن تنابنده گفت: طبیعت شغل ما این است، و کاملا با حاشیه پردازی های زرد آشنا هستم. شنیدن این خبر برای خودم هم جالب بود. وی با اشاره به اینکه تنابنده از همکاران خوب حوزه سینما هست، هر گونه نسبت خود با وی را تکذیب کرد.

در ادامه گزیده‌ای از گفتگوی فولادوند را می خوانیم:

  • با این شایعه سازی ها و حاشیه پردازی های زرد سال ها است که آشنا هستم، طبیعت شغل ما است. اما این یکی دیگر خیلی خنده دار بود. من با آقای تنابنده گرامی 2 تا فیلم کار کردم و این آکتور نازنین و خوب از دوستان و همکارانم در حوزه سینما هست و هیچ نسبت دیگری با هم نداریم. این اشتباه قطعا نتیجه یک شیطنت رسانه ای است که همیشه پیرامون سینما و آدم هایش وجود دارد که البته به نظر من بی اهمیت ترین بخش ماجرا است و خیلی فرصت پیگیری این شیطنت ها را ندارم.
  • من در خانواده ای متولد شدم که شعر و ادبیات در آن ریشه داشت؛ پدر من شاعر است و پدربزرگم هم اهل ادبیات بود و دیگر اعضای خانواده هم همه به این حوزه علاقه مند هستند.
  • من از سن خیلی کم شعر می گفتم. فکر می کنم اولین شعر موزونی که به شکل کلاسیک گفتم وقتی بود که یک دانش آموز سوم دبستانی بودم. از آنجا نوشتن شعر به شکل روزانه در زندگی من آغاز شد. پدرم مشخصا موئثرترین آدمی بود که غرابت با ادبیات را در من پرورش داد.
  • من در سالهای پیش از دبستان بیشتر اوقات خودم را با پدرم می گذراندم و ایشان آثار ادبیات کلاسیک را برای من می خواندن و کمکم می کردند تا این آثار را حفظ بکنم؛ آثاری مثل شعرهای آقای فردوسی، آقای سعدی و از این دست شاعرها.
  • من اصلا فکر می کنم چاره ی دیگری نداشتم جز اینکه شاعر شوم، نداشتم فکر می کنم اگر که شعر نمی گفتم دچار گره های بد خیمی می شدم. شعر به نوعی ناجی من بود. من متعلق به نسلی هستم که خیلی روزگار پیچیده، پر تب و تاب و گداخته ای را در دوران رشدمان پشت سر گذاشتیم. ما در دوره جنگ متولد شدیم و کودکی مان در همان دوره شکل گرفت. شعر در تمام این سال ها به داد من رسید.
  • احمدرضا احمدی بزرگ، شاعر خوب و نازنین، می دانید که خیلی هنرپیشه هوشمند و خوش تیپی بوده. من یک فیلم مستندی درباره ایشان می دیدم که آقای عزت الله خان انتظامی تعریف می کردند که اولین باری که آقای احمدی سر فیلمبرداری می روند آقای عزت الله خان می گویند که آلن دلون آمده. ایشان آکتوری توانا و البته شاعری بزرگ بودند.
  • گاهی فکر می کنم که شاید همین تفاوت این دو عرصه بود که باعث شد احمدرضا احمدی خود خواسته از سینما دور بشود چون به هر حال سینما مزاحمت هایی برای خلوت آدم ایجاد می کند به خصوص برای آکتور که بیشتر جلوی چشم است.
  • من چیزی که همیشه درباره این فیلم («زندگی با چشم های بسته» رسول صدرعاملی) می گویم این است که یادم نمی آید اصلا یک چنین فیلمی بازی کرده باشم. صراحتا این را عرض می کنم من در این فیلم بازی نکرده ام. دلیلش هم آزردگی هایی است که از این فیلم در من ماند و تا به ابد هم با من خواهد بود.
  • اشتباه کردم که تحت تاثیر عواطف، واقعا فقط عواطف، خیلی دوستانه به آن فیلم پیوستم آن هم در زمانیکه واقعا قبول بازی در این فیلم برایم سخت بود. چون من هم زمان با آن فیلم در فیلم «سن پترزبورگ» آقای بهروز افخمی کار می کردم و مجبور بودم سر صحنه هر دو فیلم هم زمان حاضر باشم کاری که در کارنامه من بی سابقه است و هیچ وقت نمی بینید که 2 کار را هم زمان قبول کرده و کار کرده باشم. واقعا به خاطر دوستی و علاقه به سازندگان آن فیلم بود که به آن فیلم پیوستم ولی متاسفانه آزردگی های بسیاری در من ماند از جمله اینکه اصلا رلی که من بازی کردم این چیزی نبود که در فیلم وجود دارد و بخش بسیاری از آن از این فیلم حذف شده است.
  • من در نوجوانی خیلی متمرکز ورزش کاراته را کار می کردم که متاسفانه به علت سانحه ای وحشتناک که برایم پیش آمد آن را کنار گذاشتم. سانحه ای که یادگار آن هنوز در صورتم است، شکستگی وحشتناک بینی. من 2 بار در ورزش دچار شکستگی بینی شدم که همین مسئله باعث شد این ورزش را در اواخر نوجوانی برای همیشه کنار گذاشتم.
  • در مورد خودم اگر الان هیچ فکری درباره ازدواج وجود ندارد دلیلش وقت گیر بودن کار سینما نیست. دلیل آن این است که من فکر میکنم ازدواج به معنی اضافه شدن به روح دیگری است. شما باید در روح خودتان احساس آن تکامل و کافی بودن برای روح دیگری را داشته باشید تا بتوانید وارد این ماجرا بشوید. من اینقدر کارهای نکرده دارم و اینقدر از برنامه هایی که برای خودم داشتم و دارم، عقب هستم که از هر 24 ساعت، 25 ساعت آن را درگیرم.
  • درباره مادر شدن هم من نه هم اکنون بلکه از نوجوانی مطمئن بودم علاقه ای ندارم فرد دیگری را به این دشت مشوش اضافه بکنم. اما اگر روزی و روزگاری این کمبود را در مسئولیت پذیری احساس بکنم ترجیح می دهم که از بین این همه بچه هایی که متعلق به دیگران بودند اما امروز در شرایط سخت و بدی دارند رشد می کنند فرزندی را قبول کنم و بعید هم می دانم فرقی با فرزندی که خود به دنیا آورده باشم، بکند. من در واقع هیچ وقت تصمیم نداشته ام خودم را ادامه بدهم.
  • خیلی دغدغه ها دارم. اما مهم ترین آنها پرفورمنس صوتی است که آماده کرده ام. من طرح این آلبوم را از سال 1383 که سن کمتری داشتم ، نوشتم. یعنی نزدیک به 8 سال است که طرح آن را آماده کرده ام، چیزی نزدیک به عمر جنگ ایران و عراق. این آلبوم که عنوان آن «شلیک کن رفیق» است، البته عنوان کتاب دوم من هم همین است، الان آماده شده. تهیه کننده آن آقای علی اوجی هستند. جناب آقای کارن همایونفر آهنگ های آن را ساخته اند. اجرا هم خودم به عهده داشتم. شرکت «سوته دلان» هم مسئولیت پخش آن را پذیرفته است. این آلبوم درباره جنگ است. جنگ جزو جدایی ناپذیر اشعار و جهان فردی من است.
  • سال های کودکی ام در جنگ گذشت و نوجوانی ام تحت تاثیر مسائل بعد از جنگ شکل گرفت. بزرگترین آرزو و دغدغه من در این لحظه انتشار این آلبوم است. این کار در مراحل نهایی خود است و از همه شما خواهش می کنم دعا کنید این آلبوم از چند مرحله باقی مانده هم به سلامت عبور کند.
  • گذشته از آن یک آرزو و دغدغه محرمانه ای هم دارم که به شما می گویم: آرزو دارم من اولین ایرانی باشم که نوبل ادبیات را می گیرد، البته اگر کس دیگری هم بگیرد قطعا خیلی خوشحال می شوم اما شما دعا کنید من بگیرم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
غرابت با ادبیات اشتباهه (قرابت)
لطفا اصلاح کنید زشته واسه سایتتون
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
بابا به این خودروسازها بگین پاشونو از روی گلوی ما وردارن تا بلند نشدیم لهشون نکردیم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
با سلام ... دراین برهه یک قشر خاص در جامعه ما شکل گرفته که دچار این تفکر هستند که داعیه دار فرهنگ و ادب این مرز بومند و خود را وارث انحصاری هنر و ادب این مرز بوم تصور میکنند این اشخاص ادیب بودن خود را با هرچه متفاوت تر بودن افکار از عرف جامعه را مشخصه دانایی میدانند
ناشناس
Seychelles
۱۵:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
عجب خبر مهمی! خیلی وقت بود دنبال این بودم تا ببینم بالا خره ایندو با هم ازدواج می کنند یا نه؟!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
پیشنهاد میکنم برو خارج
اونوقت تمام استعدادهات شکوفا میشه !
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲۰
ایرچ
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۸
از آقای فردوسی وآقای سعدی گفتن ونوشتن سرکارخانم بازیکر معلوم شد که جقدر شاعروآشنا به متون ادب فارسی است ..راستی جرا بعضی بی خود اظهار فضل می کنند تا مجشان بازوبیسوادیشان برملا کردد بهتر نبود راه دیکری برای مطرح کردن خودشان پیدا می کردندونام آقای تنابنده را هم ملوث نمی کردند...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
شما چرا بي خود حرص مي خوري عزيز برادر.
ايشان چه حرف بي ربطي در مورد فردوسي وسعدي زده اند كه رگ گردن جنابعالي متورم شده است.
باور بفرمايين من نه ايشان را مي شناسم نه تا الان فيلمي از ايشان ديده ام اما هيچ چيز غير منطقي در اين مصاحبه نديدم.
جريان آقاي تنابنده هم دستپخت نشريات زرد است كه در سال هاي اخير به مدد تعطيل كردن فله اي نشريات فاخر و ارزشمند مثل قارچ رشد مي كنند تا آمارهاي دولت فرهنگمدار !!! را بالا ببرند.
به عنوان يك شهروند من هم آرزو مي كنم ايشان به آرزو يشان برسند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۸
قرابت نه غرابت!
ح - ن
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
شما درست ميگي قرابت درسته يعني نزديكي
سجاد
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۸
چه خوشگله
چشم پاک
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۸
ندید بدید .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۸
اونايي كه منفي دادن فردا چطور مي خوان توي قبر دو وجبي بخوابن؟ چرا حق اين خانم را ناديده مي گيريد؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۸
شاید میخواستی بگی خوش صداست.
میثم
Germany
۱۸:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
واقعا که چه خوشکل شده قبلا دیده بودمش انقدر خوشکل نبود. میگم تو همونی که تو فیلم مسعودکیمیایی هم بازی کردی . سربازهای جمعه
ایرانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۸
فرارو واقعا" که شورش رو درآوردی این مزخرفات چیه که مینویسی؟ در این اوضاع و احوال اقتصادی و سیاسی چشم همه مردم به اینه که این خانم بازیگر درحه چندم میخواد با کی ازدواج کنه؟ بره هر کاری که میخواد بکنه . البته اینم یک راه برای جلب نظر و دست و پا کردن معروفیته !
بینا
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۸
اقای سجاد شما هم چه منحرفی
حاجی واشنگتن
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۸
مبارکه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
وای کپ خودمه... منم میخوام نوبل ادبیات بگیرم...یه رقیب پیدا شد...
ميرمحمد
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
كلا ده تا فيلم بازي كرده، اون وقت براي صدرعاملي كه فقط 107 تا جايزه براي فيلماش گرفته، كلاس ميذاره!!!
معلومه كه خيلي "انديشه" است! رو داره اندازه "فولاد"!!!
حمید
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
آرزو بر جوانان عیب نیست .قطعا بااین ادبیات نوبل هم برای شماچیز قابلداری نبست.
مجله فرارو