bato-adv
bato-adv

اخلاق در چشم‌انداز نفع‌گرايی شخصی

آدام اسميت، كه بر هر دو روي سكه «نفع شخصي» و «دست نامرئي» نام او ضرب شده، ابتدائا استاد «فلسفه اخلاق» بوده است. اين اقتصاددان انگليسي، هفده سال قبل از انتشار «ثروت ملل»، كتاب «تئوري عواطف اخلاقي»1 را نگاشته است.
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۱ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۱
مصطفی بیغم؛ آدام اسميت، كه بر هر دو روي سكه «نفع شخصي» و «دست نامرئي» نام او ضرب شده، ابتدائا استاد «فلسفه اخلاق» بوده است. اين اقتصاددان انگليسي، هفده سال قبل از انتشار «ثروت ملل»، كتاب «تئوري عواطف اخلاقي»1 را نگاشته است. 
 
برخي كه نمي‌پذيرند اقتصاددان عقل‌گرا همزمان مي‌تواند يك معلم اخلاق باشد، عنوان مي‌كنند كه اسميت به «تئوري عواطف اخلاقي» قلبا باور نداشته و با نگارش آن مي‌خواسته جايگاه خود را به عنوان استاد فلسفه اخلاق تثبيت كند.

تاكيد اينان بيشتر بر كتاب «ثروت ملل» اوست كه بخش عمده‌اش را پس از بازگشت از مسافرت اروپا و ديدار روشنگران فرانسوي از جمله ولتر و كنه نگاشته است. اما به گمان برخي ديگر، نه تنها كتاب اول از روي مصلحت نوشته نشده، بلكه اساسا «ثروت ملل» بسط و تعميم «تئوري عواطف اخلاقي» در ديگر جنبه‌هاي رفتار آدمي است. در زير پس از شرح ساده و مختصري از ايده‌هاي اسميت در تئوري عواطف اخلاقي، به اثبات اين قضيه مي‌پردازم كه هر دو كتاب نهايتا هيچ تعارضي ندارند. از اين منظر خواهيم ديد كه فضيلت‌گرايي و فردگرايي، يا به عبارت بهتر و فروتنانه‌تر «اخلاق و نفع‌گرايي شخصي» قابل جمعند. 

نويسنده ثروت ملل، نظريه‌پردازي مدافع فرد دنباله‌روي منافع شخصي، معتقد به بازار خودتنظيم‌گر و واضع «دست نامرئي» است؛ منظور از دست نامرئي، وضعيتي است كه در آن دولت تا حد ممكن كوچك است و دنباله‌‌روي افراد از منافع شخصي خود به منافع مشترك جمعي و خير عمومي منتهي مي‌شود. اسميت معتقد است به‌ خاطر خيرخواهي و نوع‌دوستي نيست كه رفتگر از خواب شبانه‌اش مي‌زند و شهر را پاكيزه مي‌كند، بلكه به‌ جهت پاداش و منافع چنين مي‌كند. اين رفتار رفتگر، كفاش، قصاب و ... دست آخر به خير جمعي منتهي مي‌شود.

هر شب كه مي‌خوابيد، مطمئن هستيد فردا مي‌توانيد نان و پنير تازه‌اي تهيه كنيد. اسميت چنين انگيزه‌اي را حتي در امور خيريه هم مي‌بيند، در جايي مي‌گويد: «گدايان، آن كساني هستند كه تنها به خيرخواهي ديگران وابسته‌اند.» و بعد مي‌افزايد «اما حتي براي گدا هم اين كاملا صدق نمي‌كند». گدا ترفندهايي را به كار مي‌بندد تا به شما مطلوبيت دهد، كاري مي‌كند كه از خير بودن احساس لذت كنيد و اينگونه منافع شخصي‌تان را برآورده مي‌كند.

نويسنده تئوري عواطف اخلاقي، به تحليل رفتار آدمي برپايه «همدردي»2 مي‌پردازد. اسميت عنوان مي‌كند كه انگيزه مهم اعمال آدمي، همدردي است. نظريه او در اين كتاب، نظريه همدردي انسان است. پيش از ادامه بحث درباره اين كتاب مايلم چند كلمه‌اي درباره مفهوم همدردي بنويسم و اين مهم است؛ چرا كه يكي از نقاط افتراق اخلاق مدرن سرمايه‌داري با اخلاق كليسايي- فئودالي است؛ اخلاقي كه به روابط بين افراد تاكيد دارد نه خلقيات فردي. همدردي، به زبان ساده، درك وضعيت و شرايط انساني ديگر است.

فرد در وضعيتي برابر اما نه مشابه، سعي مي‌كند شرايط فرد ديگري را درك كند. يك زوج بايد در مقابل دوست داشته شدن، يكديگر را دوست هم بدارند و گهگاه از هم دلجويي كنند. موضع فردي كه همدردي مي‌كند، پايين‌دست و فرمانبر نيست، همدردي وظيفه و تكليفي نيست كه دستور مقامات، قانون، سنت يا مذهب برعهده او گذاشته باشد. به عنوان پدر چه لذتي مي‌بريد اگر فرزندتان در رنج بيفتد فقط به‌خاطر آنكه عشق و احترامش را (وظيفه اخلاقي‌اش را) به شما نشان دهد؟ آيا اينكه در مقابل پدر خوب و مفيدي براي آنها هستيد برايتان لذت‌بخش‌تر نيست؟

فردي كه همدردي مي‌كند، در عين حال، نظاره‌گر از موضع بالاتر هم نيست؛ چرا كه او با همدردي‌كردن رنج نمي‌برد، او چاره مي‌انديشد و سعي در بهبود شرايط ديگري دارد. هرگاه كه دوستان‌مان نياز به كمك دارند ياري‌شان مي‌كنيم و اين دهش براي اكثر ما لذت‌بخش است، در عين آنكه اگر كمك در توانمان نباشد رنج نمي‌كشيم. همدردي دهشي است لذت‌بخش براي فرد؛ و با الهام از جان لاك، ممكن است بگوييم لذتي واقعي است كه شادي و خوشبختي در پي دارد. هم آنكه با او همدردي مي‌شود، منتفع مي‌شود و هم آنكه همدردي مي‌كند.

برگرديم به كتاب تئوري عواطف اخلاقي كه چگونگي شكل‌گيري قضاوت اخلاقي را به بحث مي‌گذارد و منشا درك ما را از خوب و بد در درون‌مان مي‌داند. «خود دروني ما» كه به تماشا و قضاوت اعمال‌مان مي‌نشيند، همان كه گوشزد مي‌كند: «اشتباه كردي، اين كار تو درست نبود». اسميت، با الهام از توماس هابز، اعمال ما را منتج از شهوت و شور دروني‌مان مي‌داند. اما برخلاف هابز بر ترس تاكيد نمي‌كند، او «همدردي» را انگيزه مهم مي‌داند. او مي‌پرسد كه چه چيزي ما را به‌سوي همدردي با ديگران سوق مي‌دهد؟ و پاسخ مي‌دهد كه همدردي ديگر مردمان با ما. در تعامل با ديگران، ما به دنبال همدردي ديگران با خوديم.

سعي مي‌كنيم كه مردم را راضي و خشنود كنيم و حسن شهرت كسب كنيم. مي‌خواهيم آنها را تحت تاثير قرار دهيم و اعمال‌مان افتخارآميز باشد. به دنبال همدردي هستيم و همدردي مي‌كنيم. وضعيت ديگران را درك مي‌كنيم و در مقابل از ديگران انتظار داريم كه ما را درك كنند و ارزش ما را دريابند. جالب آنكه در حين چنين توصيفي است كه اسميت براي نخستين‌بار اصطلاح «دست نامرئي» را به كار مي‌گيرد؛ دست نامرئي خداوند. خداوندي كه حسي در ما نهاده كه خواهش و همدردي را در توازن قرار دهيم.3 

پس به ‌طور خلاصه، اسميت، دو ايده كليدي دارد: در تئوري عواطف اخلاقي معتقد است كه «با ديگري همدردي مي‌كنيم تا با ما همدردي كنند» و در ثروت ملل معتقد است كه «افراد به دنبال نفع‌ شخصي مي‌روند و اين به خير عمومي منتهي مي‌شود». نشان مي‌دهيم اين دو تئوري تناقضي ندارند و هم‌جهت هستند. براي اين كار از يك اثبات «اگر و فقط اگر» منطقي (رياضي) بهره مي‌بريم. 

بخش اگر: نشان مي‌دهيم كه در جامعه‌اي كه كتاب ثروت ملل تصوير مي‌كند، تئوري عواطف اخلاقي هم مي‌تواند وجود داشته باشد. در اين جامعه، اين از منافع فرد است كه ديگران به او توجه كنند، احترام بگذارند، ارزش او را دريابند و با او همدردي كنند. براي رسيدن به اين نفع شخصي، او به ديگران توجه مي‌كند، احترام مي‌گذارد، ارزش‌شان را درمي‌يابد و با آنها همدردي مي‌كند (يعني خير عمومي را دنبال مي‌كند). بنابراين در جامعه‌اي كه آحاد آن به دنبال منافع شخصي‌شان هستند، افراد با هم همدردي مي‌كنند تا همدردي ببينند. 

بخش فقط اگر: نشان مي‌دهيم كه در جامعه‌اي كه كتاب تئوري عواطف اخلاقي تصوير مي‌كند، نفع‌گرايي ثروت ملل هم مي‌تواند وجود داشته باشد.4 اينكه «من با ديگران همدردي مي‌كنم زيرا مي‌خواهم همدردي ببينم،» حالت خاصي از اين قضيه است كه «خير عمومي را دنبال مي‌كنم زيرا نفع شخصي من در آن است». پس در جامعه‌ فرضي نظريه عواطف اخلاقي كه آحاد آن با ديگران همدردي مي‌كنند، خير جمعي هنوز مي‌تواند به ‌سبب دنباله‌روي افراد از منافع شخصي حاصل شود. 

بنابراين، جامعه‌اي كه در آن افراد به دنبال «نفع شخصي»‌اند و نتيجتا خير عمومي را دنبال مي‌كنند، حالت خاص‌تري از آن جامعه است كه در آن «افراد همدردي مي‌كنند تا همدردي ببينند»، بنابراين اگر مكانيسم‌هايي كه اسميت تشريح مي‌كند، درست باشد، نفع‌گرايي شخصي ضرورتا در بافتي اخلاقي پرورش مي‌يابد و چاره‌اي ندارد جز آنكه به اخلاق و خير عمومي منتهي شود.

پاورقي:
1- The Theory of Moral Sentiments
2- sympathy
3- در تاريخ نجوم هم اسميت به دست نامرئي ژوپيتر اشاره مي‌كند! يك اصطلاح، در سه مفهوم متفاوت و در سه كتاب متفاوت!
4- نه آنكه لزوما همواره وجود دارد. جامعه ثروت ملل مي‌تواند زيرمجموعه‌اي از جامعه تئوري عواطف اخلاقي دانسته شود.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین