
عربستان با طرحی جایگزین برای غزه، هدف کاهش بیثباتی منطقهای و ممانعت از نفوذ حماس را دنبال میکند. این طرح شامل تشکیل دولتي فلسطینی به پایتختی قدس شرقی و جلوگیری از کوچ اجباری فلسطینیها است. چالشهای اصلی شامل مخالفت نتانیاهو با حاکمیت فلسطین و حفظ نفوذ حماس است. بن سلمان، با تاکید بر اصلاحات داخلی و سرکوب اسلامگرایی، نگران واکنش داخلی و اتهام فروش فلسطین است. مشارکت فلسطینیها در مذاکرات، کلید دستیابی به صلحی پایدار است.
فرارو– مضاوی الرشید، عضو آکادمی بریتانیا و استاد مدعو در مرکز خاورمیانه مدرسه اقتصاد لندن و نویسنده کتاب «پادشاه پسر؛ اصلاحات و سرکوب در عربستان سعودی»
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه گاردین، عربستان سعودی که در ابتدا واکنشی محدود و کماثر به بحران غزه داشت، اکنون در عرصه دیپلماسی فعالتر شده است. در همین راستا، رهبران مصر، اردن، قطر و امارات متحده عربی در ریاض گرد هم آمدند تا درباره پیشنهاد دونالد ترامپ مبنی بر واگذاری کنترل غزه به ایالات متحده مذاکره کنند. این تحرکات در حالی صورت میگیرد که عربستان سعودی تلاش دارد جایگاه خود را بهعنوان یک میانجی بینالمللی تقویت کند. در همین چارچوب، ریاض این هفته میزبان مذاکراتی پیرامون بحران اوکراین نیز بود.
«محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان بهشدت نسبت به طرح جنجالی دونالد ترامپ که بازسازی غزه را به انتقال اجباری ساکنان آن به کشورهای همسایه مشروط میکند، ابراز نگرانی کرده است. او همراه با سایر رهبران عرب در تلاش است تا طرحی جایگزین ارائه دهد که محور اصلی آن تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شرقی باشد. ولیعهد عربستان تأکید کرده است که بدون تحقق این هدف، عادیسازی روابط ریاض با اسرائیل امکانپذیر نخواهد بود.
در کوتاهمدت، ولیعهد «محمد بن سلمان» ممکن است در جلوگیری از کوچ اجباری فلسطینیها به کشورهای همسایه مانند مصر، اردن یا حتی عربستان موفق باشد؛ اما پیشبینی میشود این نشست بتواند منابع مالی لازم را برای بازسازی غزه تأمین کرده و همزمان فلسطینیها را هرچند بهطور موقتی در سرزمین خود نگه دارد. با این حال، چالش اصلی این نشست یافتن جایگزینی برای اداره غزه است. محمد بن سلمان که بهعنوان دشمن سرسخت بسیاری از جنبشهای اسلامی شناخته میشود، موضعی سختگیرانهتر نسبت به حماس دارد و این گروه را عامل اصلی ناکامی طرح خود برای عادیسازی روابط با اسرائیل میداند.
علاقه ولیعهد سعودی به عادیسازی روابط با اسرائیل بیش از هر چیز ریشه در مسائل داخلی دارد. عربستان مایل است از فناوری، تجهیزات نظامی و اطلاعاتی اسرائیل بهرهمند شود و روابط تجاری خود را با آن گسترش دهد. مهمتر از همه، او امیدوار است که این اقدام، روابط امنیتی ریاض و واشنگتن را تقویت کند.
در چشمانداز بلندمدت، موفقیت محمد بن سلمان با دو چالش اساسی روبهرو است. نخست، مقاومت اسرائیل تحت رهبری «بنیامین نتانیاهو» که بهعنوان مانعی جدی عمل میکند. بنیامین نتانیاهو بهصراحت هرگونه پذیرش استقلال و حاکمیت یک دولت فلسطینی را رد میکند و این امر، تحقق طرح ولیعهد سعودی برای ایجاد یک کشور فلسطینی را دشوار میسازد.
چالش دوم به حذف کامل حماس از معادلات قدرت بازمیگردد. حتی اگر این جنبش در ازای بازسازی غزه از مدیریت مستقیم آن چشمپوشی کند، این به معنای ناپدید شدن آن از صحنه نخواهد بود. برخلاف سال ۱۹۸۲ که سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری «یاسر عرفات» پس از اشغال جنوب لبنان به تونس تبعید شد، حماس در سرزمین خود ریشه دوانده است. خاطرهی تلخ کشتار پناهجویان فلسطینی در صبرا و شتیلا به دست شبهنظامیان مسیحی، پس از خروج سازمان آزادیبخش فلسطین، همچنان در حافظه جمعی فلسطینیها زنده است. از این رو، حماس هر طرحی را که به محو فلسطین بینجامد، نخواهد پذیرفت؛ حتی اگر این به معنای تحمل رنجی فراتر از پانزده ماه جنگ و کشتار باشد.
طرح جایگزین عربستان سعودی برای بحران غزه، بیشتر از هر چیز بر مبنای منافع داخلی این کشور و تلاش برای کاهش خطر بیثباتی در چندین رژیم عربی از جمله عربستان استوار است. اخراج اجباری فلسطینیها از غزه و اسکان آنها در کشورهای همسایه نه تنها احتمالاً به گسترش نفوذ حماس در این کشورها منجر خواهد شد، بلکه ممکن است چالشهای امنیتی جدیدی برای رژیمهای منطقه ایجاد کند.
ایدئولوژی اخوانالمسلمین که بر حکمرانی اسلامی و نوعی دموکراسی تأکید دارد، توانسته است بسیاری از جوانان مسلمان از جمله سعودیها را به خود جذب کند. این جوانان در پی حکومتی اسلامی با قرائتی دموکراتیک هستند که مبتنی بر برداشت خودشان از اسلام و مردمسالاری باشد. این تفکر، بهویژه در کشورهای پادشاهی، تهدیدی مستقیم برای نظامهای سیاسی موجود محسوب میشود.
«محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان بهطور خاص بر اجرای برنامههای لیبرالسازی اقتصادی و اجتماعی متمرکز است که سرکوب جریانهای خاص اسلامگرایی همچون اخوانالمسلمین بخشی از آن است. هرگونه اقدام برای حذف حماس، بهویژه اگر بهطور گسترده فلسطینیها را از سرزمین خود اخراج کند، ممکن است به احیای مجدد اسلام سیاسی در منطقه و افزایش نارضایتیهای داخلی منجر شود. علاوه بر این، بن سلمان بهطور جدی از واکنش افکار عمومی سعودی نگران است. اگر فلسطینیها بهطور گسترده از سرزمین خود رانده شوند، ولیعهد سعودی ممکن است بهعنوان رهبری که «فلسطین را فروخت» شناخته شود و این مسئله میتواند به بیثباتی داخلی در عربستان و سایر کشورهای منطقه منجر گردد.
برخلاف سیاستهای رسمی حکومت عربستان، افکار عمومی در این کشور همواره همبستگی قابلتوجهی با فلسطینیها داشته است. عربستان سعودی در مقاطعی که منافعش ایجاب میکرد، خود را مدافع آرمان فلسطین و رهبر جهان عرب و اسلام معرفی میکرد، اما در سالهای اخیر، محمد بن سلمان رویکردی متفاوت اتخاذ کرده است. او با شعارهایی نظیر «عربستان برای سعودیها» و «عربستان را بزرگ کنید»، شعارهایی که یادآور سیاستهای ترامپ هستند، سیاستی مبتنی بر کاهش تعهدات منطقهای و تمرکز بر مسائل داخلی را در پیش گرفته است.
با وجود این، مسئله فلسطین همچنان جایگاه ویژهای در میان بخش قابلتوجهی از جامعه عربستان دارد و از منظر دینی و اخلاقی، برای بسیاری از سعودیها اهمیت دارد. در این راستا، محمد بن سلمان تلاش کرده است این همبستگی را کنترل کند. در سالهای اخیر، سرکوب مخالفان و زندانی کردن افرادی که آشکارا از فلسطینیها حمایت کرده یا به اعتراضات در حمایت از آنها فراخواندهاند، به یکی از ابزارهای اصلی حکومت برای مهار این گرایش در داخل عربستان تبدیل شده است.
باوجود تخریب گسترده، هیچیک از کشورهای عربی از جمله عربستان نمیتوانند بدون تعامل جدی با خود فلسطینیها درباره آینده غزه تصمیم بگیرند؛ اگرچه بسیاری از کشورهای عربی توافقنامههای عادیسازی روابط با اسرائیل را امضا کردهاند، این اقدامات نهتنها به صلح منجر نشده، بلکه تنشها را تشدید کرده است. دلیل آن آشکار است: فلسطینیها در این معادلات نادیده گرفته شدهاند. تنها یک توافق واقعی میان اسرائیل و فلسطینیها که استقلال و حاکمیت آنها را تضمین کند، میتواند به صلحی پایدار منجر شود. «بیداری سعودی» بدون ایجاد بستر مناسب برای این صلح بینتیجه خواهد ماند؛ مگر آنکه تمامی جناحهای فلسطینی، از جمله حماس به میز مذاکره آورده شوند.