آخرین قسمت سریال سوجان ۶ بهمن ۱۴۰۳ از صدا و سیما پخش شده است؛ آیا این سریالی است ماندگار که نسل Z را پای رسانه ملی ایران میکشاند؟
سریال سوجان را یکی از پرمخاطبترین سریال های اخیر صدا و سیما می دانند که قسمت آخر فصل اول آن 6 بهمن ماه از شبکه یک پخش شده است. آیا نسل Z هم مخاطب هدف سریال سوجان بوده اند؟
به گزارش راهنماتو، طبق آخرین آمارگیری ها که در سال 1401 به انجام رسیده است، دکتر شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس و عضو هیئت علمی بازنشسته دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران درباره آمار جمعیتی دهه هشتادیها میگوید: دهه هشتادیها ۱۲ میلیون نفر هستند.
دهه هشتادی ها، که آنان را در دسته بندی ها نسل Z در نظر می گیرند، عموما از سال 1997 تا 2012 متولد شده اند. این در حالی است که از سال 2012 تا کنون که این نسل تبدیل به نوجوانان و جوانان جامعه ایران شده اند، رشد استفاده از شبکه های اجتماعی و فراتر رفتن از فرهنگ ملی به شکلی غیر قابل انکار افزایش داشته است.
نسل Z، نسلی است که سینما را می شناسد، با بهترین بازیگران جهان آشناست و به راحتی در فرصتی اندک به بهترین فیلم ها و سریال ها که از نظر فنی مورد تایید متخصصان حوزه هنری سینما تایید شده اند، دسترسی پیدا می کند. بنابراین کار سختی است که بتوان آنان را پای تلویزیون نگه داشت.
نسل Z با خاطره بازی های ما با سریال «پس از باران» آشنا نیست و نمی تواند به هنگام دیدن سریالی مشابه سریال «پس از باران» با آن ارتباط برقرار کند. بنابراین سریالی که منتشر می شود نه بر پایه تحریک احساسات نوستالژیک، بلکه باید بر پایه تخصص و هنرمندی، آن هم فراتر از آن چه در سطح جهانی تولید شده یا در آن سطح مورد قبول واقع می شود قرار گیرد تا این نسل بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
در این میان، سوال مهمی مطرح می شود؛ آیا سریال سوجان نسل Z و جمعیتی دیگر از دهه هفتادی ها که سریال هایی شبیه به سریال «پس از باران» را کمتر به یاد می آورند، هدف قرار می گیرد و آنان را پای تلویزیون می نشاند؟
در این مطلب از راهنمای فیلم با بررسی سریال سوجان به این سوال پاسخ خواهیم داد که مخاطب هدف صدا و سیما به خصوص در مورد سریال سوجان کیست؟ آیا شامل دهه هشتادی ها و نسل Z هم می شود؟
اولین مساله ای که موجب می شود میان سریال سوجان و نسل Z فاصله ای عمیق به وجود بیاید، شیوه قصه پردازی فریدون حسن پور است. شاید یکی از دلایل اصلی آن نیز این باشد که نسل Z درگیر جنگ و برخی ویژگی های فرهنگی که در سریال سوجان به صورت گره افکنی مهم حضور دارد، نشده است.
قصه سریال «سوجان» با روایتی از دل سنتهای قدیمی و جامعهای مردسالار آغاز میشود؛ جایی که مادربزرگ «بانو» (با بازی ثریا قاسمی)، خاطرات تلخ جوانیاش را برای نوهاش تعریف میکند. او میگوید که قرار بوده با «امیر» ازدواج کند، اما خان روستا که فرزند پسر نداشته، تصمیم میگیرد «سوجان» را به عنوان همسر چهارم خود انتخاب کند. این تصمیم سرنوشت «سوجان» را تغییر میدهد و او همراه نامزدش از روستا فرار میکند، اما این فرار باعث میشود تحت تعقیب قرار گیرند و سرگذشتی تلخ را رقم بزنند.
این داستان با وجود جذابیتهای دراماتیک و بازتاب دردهای یک جامعه بسته، در جلب نظر مخاطبان نسل Z (دهههای ۷۰ و ۸۰) موفق عمل نکرده است. دلیل این عدم ارتباط را میتوان در چند نکته جستوجو کرد:
با این وصف شاید این نکته زیر سوال برده شود که نسل Z مخاطبی است که با سریال های تاریخی نیز ارتباط برقرار می کند، نمونه اثبات چنین ادعایی نیز زمانی است که هواداری فراوان نسل از سریال های تاریخی کره ای را می بینیم. اما، پلات های تاریخی کره ای ها با گره افکنی هایی مدرن تر سعی دارند تا به لایه های عمیق ذهن مخاطب نفوذ کنند. از طرفی دیگر همواره تاریخ دیگر کشورها و فرهنگ هایی که کمتر با آنان آشنا هستیم، به خصوص فرهنگ های شرق دور، برای ما جذابیت بیشتری دارد تا نمونه ای تاریخی از فرهنگ خودمان که بارها بازتولید و بازنمایی شده است.
پرداختن به نقص سریال سوجان در موارد فنی را در حالی آغاز می کنیم که می دانیم، این نسل به شکل قابل توجهی با جلوه های سینمایی که تبدیل به قرارداد شده اند آشناست. او سریال هایی تاریخی مثل پیکی بلایندرز را دیده است و حتی اگر اسم موارد فنی را نداند چشم او به خط فرضی و رعایت آن عادت دارد؛ چطور ممکن است که فیلمبردار سریال سوجان، با وجود اینکه دوربین های بسیاری در اختیار دارد، و تدوینگر او که بدون شک قاب های فراوانی در اختیار دارد نتواند دیالوگ دو بازیگر را بدون نشکستن خط فرضی قاب بندی کند؟
سردرگمی دوربین البته گریبار کارگردان را هم می گیرد چراکه فیلمبردار و تدوینگر به توصیه او قاب می بندند و یک قسمت را آماده انتشار می کنند! بنابراین با شروع سریال و با ایجاد شدن چنین بهم ریختگی هایی، نسل Z، که به عنوان نسلی هوشمند شناخته می شود، فورا این سریال را رد می کند.
علاوه بر این باید به بحث اصلاح رنگ بپردازیم. چه مخاطبان نسل Z چه مخاطبان دیگر در اولین مواجهه با این سریال بدون داشتن شناختی از داستان آن چطور می توانند متوجه شوند که این داستان در چه دوره ای می گذرد؟ لباس ها، اکسسوری ها و لوکیشن دقیقا چیزی است که ما هنوز هم در مناطق متفاوت گیلان می بینیم. بنابراین نسل Z در حالی که با سریال های تاریخی مواجه شده که به خوبی توانسته اند تنها با تدوین حرف های زیادی برای گفتن داشته باشند، چطور می تواند به سریال سوجان اعتماد کرده و وقتش را صرف دیدن آن بکند؟
در حالی که نسل Z دوست دارد در جامعه امروز ایران دیده، شنیده و شناخته شود، شخصیت های خلق شده در سریال سوجان فاصله بسیار زیادی با آن شخصیتی که می تواند قهرمان خیال پردازی های جوانان نسل Z باشد وجود دارد.
پیش از این باید اشاره کنیم که ما با سریالی پر بازیگر روبه رو هستیم. سریالی که بازیگرانی مطرح همچون ثریا قاسمی، سیما تیرانداز و بهنام تشکر در آن نقش آفرینی کرده اند. اگرچه بازی برخی از آن ها تا حدی تحسین برانگیز است، اما آن ها نمی توانند خارج از شخصیت هایی که برای آنان استخدام شده اند فراتر بروند و بحث این است که این شخصیت ها فضای مشترکی با نسل Z ندارند.
درواقع، سریال «سوجان» با وجود تلاش برای روایت داستانی چندلایه از زنان سه نسل یک خانواده، از ضعفهای جدی در شخصیتپردازی رنج میبرد که باعث شده این شخصیتها نهتنها برای نسل Z، بلکه برای بسیاری از مخاطبان دیگر نیز جذابیت کافی نداشته باشند. بررسی نقدها و نظرات مخاطبان، ضعفهای شخصیتپردازی این سریال را برجسته میکند:
یکی از مشکلات اصلی سریال، نبود عمق در شخصیتها است. شخصیتها بیشتر بهصورت تیپیکال و کلیشهای طراحی شدهاند و فاقد هویتمندی و پیچیدگی هستند. نسل Z با شخصیتهایی ارتباط برقرار میکند که نهتنها چندبعدی و قابل همذاتپنداری باشند، بلکه ویژگیهای منحصر به فردی داشته باشند که آنها را متمایز کند. اما در «سوجان»، این شخصیتها بیشتر شبیه بازتابی ضعیف از کاراکترهای مشابه در آثار پیشین مانند «پس از باران» به نظر میرسند.
منتقدان اشاره کردهاند که فیلمنامه سریال در پرداخت به شخصیتها و داستان گرهافکنی و گرهگشایی مؤثری ندارد. این ضعف باعث میشود مخاطب به جای درگیر شدن با انگیزهها و تصمیمات شخصیتها، آنها را صرفاً ابزارهای پیشبرنده داستان بداند. نسل Z که معمولاً به دنبال داستانهای پرتنش و غیرقابلپیشبینی است، نمیتواند با چنین شخصیتهایی ارتباط برقرار کند.
«سوجان» تلاش دارد قصهای چندزمانی روایت کند و داستانی میان گذشته و حال را پیش ببرد. با این حال، منتقدان به ضعف در مرزگذاری بین این دو زمان اشاره کردهاند. وقتی نسبت بین شخصیتها و روایتهای زمانی مبهم باشد، مخاطب نمیتواند به درستی با شخصیتها و انگیزههایشان ارتباط برقرار کند. نسل Z به دلیل تمایل به داستانهای منسجم و روان، بهویژه در بستر روایتهای چندلایه، از این سردرگمی فاصله میگیرد.
شخصیتهای زن در «سوجان» همچنان در چارچوب کلیشههای مرسوم گذشته قرار دارند؛ زنانی که اغلب قربانی مردسالاری هستند و کمتر قدرت تغییر سرنوشت خود را دارند. نسل Z که به نقشهای مدرن، توانمند و تأثیرگذار زنان علاقه دارد، نمیتواند با این شخصیتهای منفعل و تکراری ارتباط برقرار کند.
شخصیتهای سریال، پیشینهای واضح و انگیزههایی قوی ندارند که بتواند تماشاگر را درگیر کند. برای نسل Z که به دنبال کاراکترهایی است که پیچیدگیهای روانی و اجتماعی آنها بازتابدهنده چالشهای دنیای امروز باشد، این سطحینگری در طراحی شخصیتها ناکافی است.
با توجه به موارد ذکر شده، ممکن است اکثر نسل زدی ها نتوانند با سریال سوجان یا سریال هایی شبیه به آن ارتباط برقرار کنند. شاید بهتر باشد برای نشاندن این نسل پای تلویزیون ملی ایران کمی بیشتر به عمق و غنای سریال ها پرداخته شود.
در این صورت مخاطب هدف صدا و سیما برای پخش سریال سوجان دهه شصتی ها و حتی دهه های قبل از آنان می شوند که با دیدن سوجان به یاد خاطراتشان با سریال پس از باران بیافتند.