ویلیام سالیوان آخر سفیر آمریکا در ایران میگوید: در آخرین ملاقاتم با محمدرضا شاه پهلوی قبل از خروجش از کشور به او امید میدادم که این سفر کوتاه مدت است، اما هر دو میدانستیم این چنین نیست و راه بازگشتی وجود ندارد.
فرارو- در ۲۶ دیماه ۱۳۵۷ محمدرضا شاه از ایران خارج شد و سلطنت حکومت پهلوی در ایران به اتمام رسید.
به گزارش فرارو، محمدرضا شاه پهلوی، آخرین شاه ایران در مصاحبهاش با رادیوتهران اعلام کرد که برای سفری کوتاهمدت و ادامه معالجه از کشور خارج میشود، اما خودش میدانست که این سفر بازگشتی ندارد و باید کشور را ترک کند، اما چرا شاه از ایران خارج شد؟ در آخرین لحظات حضور محمدرضا شاه و همسرش در ایران چه بر آنها گذشت؟
بررسیها نشان میدهد، شاه در ماههای آخر با این حقیقت مواجه شده بود که دیگر قدرتی در ایران ندارد و حکومتش در حال نابودی است و ترجیح میدهد از ایران خارج شود. او در روزهای آخر حضورش در ایران میدانست که در صورت خروج از کشور، دیگر نمیتواند به ایران برگردد.
در صبح ۱۶ آبان ۱۳۵۷ تلویزیون ملی ایران تصویر شاه درحالیکه قصد سخنرانی داشت را به تصویر کشید. او در سخنرانیاش اینگونه میگوید: «مردم عزیز ایران شما علیه ظلم و فساد به پا خاستید، من صدای پیام انقلابتان را شنیدم و نمیتواند مورد تایید من نباشد.»
شاه در کتاب پاسخ به تاریخ درباره چرایی خروج از ایران اینگونه مینویسد: «نیاز داشتم برای چند هفته کشور را ترک کنیم و به استراحت بپردازیم و امیدوار بودم دولت بختیار بتواند انقلاب مردم ایران را شکست دهد؛ اما اینگونه نشد.»هوشنگ نهاوندی یکی از نزدیکان شاه و نویسنده کتاب «محمدرضا پهلوی، آخرین شاه» درباره دلیل خروج شاه از ایران مینویسد: «شاه در ماههای آخر سایهای بیش نبود، فرسوده و ناتوان بود و حکومت خود را در حال نابودی میدید و دیگر قادر به هیچ کار نبود و از سوی دیگر شعلههای انقلاب هر لحظه شعلهورتر میشد»
در خیابانهای تهران، عکس و مجسمه شاه حذف میشد و همهجا تصویر امام خمینی دیده میشد و به عبارت روشنتر شاه تسلیم مردم ایران شده بود.
شاه تصمیم قطعی خروج از ایران را در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۵۷ گرفته بود. فرح پهلوی در خاطراتش در این باره میگوید: «محمدرضا مایل بود خبر سفر اینگونه اعلام شود که آنها برای چند هفته استراحت به خارج از کشور سفر میکنند؛ اما ناامیدی و اضطراب چشمهایش چیز دیگری میگفت و اعتقادی به برگشت نداشت.»
فرح پهلوی در جای دیگری از خاطراتش در این باره میگوید: «او در روزهای آخر سرگشته و حیران فقط به دنبال جمع کردن تصاویر و آلبومهای عکس بود تا خاطراتی از ایران به همراه داشته باشد.»آخرین شب حضور شاه در ایران را ویلیام سالیوان سفیر آمریکا در ایران این چنین توصیف میکند: «در آخرین دیدارم در کاخ نیاوران دست شاه را به گرمی فشردم و به هم امید میدادیم که این سفر کوتاه چند هفته تمام میشود؛ اما چشمانمان حرف دیگری میزد و میدانستیم این سفر یکطرفه است و مسیر بازگشتی وجود ندارد.»
خبرنگار وقت بیبیسی برای توصیف روز بیست و ششم دیماه در گزارشش مینویسد: «کسی نمیدانست قرار است شاه امروز از ایران برود و رادیوتهران مارشهای متعددی پخش میکرد تا نشان دهد اوضاع آرام است؛ اما ساعت ۱۴ بعدازظهر همین رادیو خبر خروج شاه را داد و همه میدانستیم شاه شکست خورده است و دیگر به ایران بر نمیگردد.»
فرح پهلوی در جای دیگر از خاطراتش میگوید: «من و محمدرضا بر خلاف اکثر اوقات صبحانه را جدا از هم خوردیم و او تمام مدت در حال کارکردن در کاخ جهاننما (صاحبقرانیه) بود؛ اما سرانجام وقت رفتن شده بود و هر یک با هلیکوپتر جداگانه تا مهرآباد رفتیم و صبر کردیم تا مجلس به بختیار رای اعتماد دهد و سپس سوار هواپیمای شاهین شدیم.»
هواپیمای شاهین بهسوی اسوان در مصر به پرواز درآمد، شاه و فرح در سالن تشریفاتی مستقر شدند؛ اما پهلوی دوم از جا برخاست و به کابین خلبان رفت و خود هدایت هواپیما را تا زمانی که در آسمان ایران بودند به عهده گرفت. شاه و فرح پهلوی تا زمانی که در مصر بودند کورسوی امیدی داشتند که میتوانند به ایران برگردند؛ اما بعد از خروج از این کشور و رفتن به مراکش با این حقیقت مواجه شدند که سلطنت در ایران تمام و انقلاب مردم ایران پیروز شده است.