bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۲۰۰۰۱

انتقال نه؛ تمرکززدایی؛ تکلیف وضعیت پایتخت قبلی چه می‌شود؟

انتقال نه؛ تمرکززدایی؛ تکلیف وضعیت پایتخت قبلی چه می‌شود؟

طرح انتقال پایتخت در همه دولت‌های بعد از انقلاب مطرح شده بود، اما در دولت سیدابراهیم رئیسی طرحی دیگر، یعنی تقسیم تهران به دو استان غربی و شرقی به میان آمد. قانون امکان‌سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران در سال ۱۳۰۴ تصویب شد و بعد از بی‌نتیجه ماندن، حالا معاون اول دولت چهاردهم مامور اجرای آن شده و به گفته او کار مطالعاتی آن آغاز شده است.

تاریخ انتشار: ۰۸:۴۹ - ۲۳ دی ۱۴۰۳

دوباره طرح انتقال پایتخت به شهری دیگر روی میز هیئت‌دولت آمد و این‌بار قرعه به‌نام «مکران» افتاد که نامش به‌عنوان پایتخت احتمالی بررسی شود؛ طرح انتقال پایتخت از پیش از انقلاب هم مطرح شده بود و امروز برای بار چهارم در دولت‌های پس از انقلاب اسلامی دوباره به میان آمده است و معاون اول رئیس‌جمهور مامور بررسی آن شده است. 

به گزارش هم میهن، مکران، منطقه‌ای در جنوب بلوچستان، یک نوار ساحلی باریک که از میناب شروع می‌شود و کمی بالاتر از تنگه هرمز قرار دارد و پس از میناب به سیریک، جاسک، کنارک، چابهار و دشتیاری در مرز پاکستان می‌رسد، حالا نامش بیشتر از همیشه شنیده می‌شود. 

پس از اعلام این خبر در نشست خبری هفته گذشته سخنگوی هیئت‌دولت و واکنش‌های گسترده به این طرح، معاون اجرایی رئیس‌جمهور و خود مهاجرانی تاکید کردند که این موضوع به‌عنوان یک ایده مطرح شده و زمان اجرایی شدن آن مشخص نیست، آن هم در شرایطی که مهاجرانی گفته بود: «پایتخت جدید قطعاً جنوب و منطقه مکران است که این موضوع در حال کار است.» و شورای انتقال پایتخت در دولت چهاردهم تاکنون یک جلسه برگزار کرده است. 

در سال‌های اولیه پس از جنگ ایران و عراق و در سال ۱۳۶۸، این موضوع در چارچوب ساماندهی و کاهش تراکم جمعیت تهران به‌صورت محدود بررسی شد، اما درنهایت تصمیم به ساماندهی شهر و کاهش تمرکز اداری از طریق انتقال برخی سازمان‌ها گرفته شد، بدون اینکه جابه‌جایی کامل پایتخت اجرایی شود. غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران، ازجمله افرادی بود که معتقد بود انتقال کامل پایتخت به دلیل پیچیدگی‌های اجرایی و هزینه‌های سنگین عملی نیست و می‌توان با تمرکززدایی از نهادهای دولتی، بخشی از مشکلات تهران را کاهش داد. 

او در نشستی که روز پنجشنبه در دانشکده محیط‌زیست دانشگاه تهران درباره انتقال پایتخت برگزارشد، درباره امکان جابه‌جایی پایتخت به منطقه مکران گفت که حالا امکان‌سنجی آن در دست بررسی است. به گفته او باید ابتدا هدف از تغییر پایتخت از تهران را مشخص کرد؛ اینکه قرار است مشکلات تهران برطرف شود یا صرفاً دستگاه‌های دولتی به منطقه‌ای دیگر جابه‌جا شوند؟ : «بحث انتقال پایتخت از زمان قبل از انقلاب هم مطرح شده بود اما امروز در جمهوری اسلامی با این حجم از ارگان‌ها و سازمان‌های دولتی، حاکمیتی و رهبری و دستگاه‌ها… انتقال پایتخت به چه معنی است؟ چرا می‌خواهیم این کار را انجام دهیم؟ آیا می‌شود در جمهوری اسلامی وزارتخانه‌ها به مکران بروند، اما مجلس، رهبری و قوه‌قضائیه و شورای نگهبان و نهادهای مختلف دیگر در تهران حضور داشته باشند.

این کار معقول و امکان‌پذیر است؟ باید مشخص شود که منظور از انتقال پایتخت یعنی انتقال کدام سازمان‌ها؟ آیا می‌خواهیم دولت در منطقه‌ای با آب‌وهوای خوب و پاک زندگی کند؟ یا می‌خواهیم مسائل تهران را حل کنیم؟ تکلیف تهران که الان همه به آن توجه می‌کنند چه می‌شود؟ جمعیتی ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفری را در تهران می‌خواهیم به امان خدا رها کنیم؟» 

به گفته او، باید به این پرسش هم پاسخ داد که قرار است چه حجمی از جمعیت را از تهران منتقل کنیم؟ : «الان مجموعه پرسنل وزارتخانه‌ها و ارگان‌های دولتی در تهران چقدر است؟ حجم جمعیتی که می‌خواهیم به شهری مانند مکران منتقل کنیم چقدر است؟ هرجای دیگری به غیر از مکران هم انتخاب شود این موضوع مطرح است. علاوه بر این، مسئله هزینه هم مطرح می‌شود؛ آیا با وضعیت اقتصادی فعلی، نیازهای ما و ۴۰ میلیون نفر جمعیت زیر خط فقر، امکان‌پذیر است؟ چرا موضوعی که می‌دانیم امکان‌پذیر نیست، مطرح می‌کنیم؟

باتوجه به گستردگی نیروهای دولتی که در دوران آقای احمدی‌نژاد افزایش بیشتری هم داشت و در نظر گرفتن اعضای خانواده این کارکنان، شاید این رقم به حدود سه تا چهار میلیون نفر برسد. معقول نیست که تشکیلات دولت را از مرکز کشور به شهری در انتهای جنوب شرقی منتقل کنیم که با مسائلی مانند ناامنی روبه‌رو است.» 

در بازه زمانی ۱۹۵۶ تا سال ۲۰۰۰ میلادی، ۱۳ کشور پایتخت خود را تغییر دادند که شاخص‌ترین آن‌ها برزیل بود که در یک بازه زمانی پنج‌ساله تغییر و جابه‌جایی پایتخت را انجام داد. به گفته غلامحسین کرباسچی اوایل انقلاب ایده مشابهی درباره جابه‌جایی پایتخت مطرح شده بود که برآورد هزینه‌های آن نشان می‌داد برای ساخت وزارتخانه‌ها در شهر دیگری در مرکز کشور، به قیمت آن روز به ۲۰۰ هزار میلیارد تومان هزینه نیاز است که حدود دو تا سه برابر بودجه دولت در همان دوره بود: «در سال ۱۳۷۴ همین بحث‌ها را برخی از وزارتخانه‌ها در هیئت‌دولت مطرح می‌کردند. 

ما از برخی اساتید درخواست کردیم مطالعه‌ای روی این موضوع انجام دهند و چند کشور را که انتقال پایتخت در آن رخ داده، بررسی کردند. یکی از کشورهای شاخص در این مورد، برزیل بود که پایتخت آن در سال ۱۹۵۶ از ریودوژانیرو به برزیلیا منتقل شد. یکی از دلایل این کار این بود که ریودوژانیرو در حاشیه کشور قرار داشت و آن‌ها می‌خواستند پایتخت جدید را به مرکز کشور منتقل کنند. علاوه بر این، آن‌ها در آمازون با مجموعه‌ای از افراد بومی سروکار داشتند که به‌واسطه آن‌ها برخی مسائل امنیتی رخ می‌داد و می‌خواستند حکومت در مرکز کشور قرار گیرد تا از نظر امنیتی وضعیت بهتری پیدا کنند. 

دلیل سوم هم این بود که در فرهنگ ملی آن‌ها منطقه برزیلیا، حالت خاص و کاریزماتیکی داشت و در طول تاریخ برای آن اهمیت زیادی قائل بودند و تصور می‌کردند که حتماً مرکز این کشور باید روزی به این نقطه منتقل شود. از سوی دیگر ریودوژانیرو از زمان اشغال پرتغالی‌ها به پایتخت این کشور انتخاب شده بود و آن‌ها می‌خواستند خودشان شهری را انتخاب کنند؛ یعنی پایتخت، ساخته خودشان باشد.

در دوره ریاست‌جمهوری وقت، این موضوع نزدیک به پنج سال زمان برد اما انتقال کامل آن نزدیک به ۲۰ سال طول کشید. آن‌ها از انگلیس، آلمان، صندوق بین‌المللی پول، آمریکا و اتریش وام گرفتند و نزدیک به ۹۵ میلیارد دلار دولت وقت این کشور مقروض شد و ارزش پول این کشور ۱۰۰ برابر کاهش پیدا کرد.» 

طرح انتقال پایتخت در همه دولت‌های بعد از انقلاب مطرح شده بود اما در دولت سیدابراهیم رئیسی طرحی دیگر، یعنی تقسیم تهران به دو استان غربی و شرقی به میان آمد. قانون امکان‌سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران در سال ۱۳۰۴ تصویب شد و بعد از بی‌نتیجه ماندن، حالا معاون اول دولت چهاردهم مامور اجرای آن شده و به گفته او کار مطالعاتی آن آغاز شده است.

سران سه قوه، ۶ وزیر و مسئولانی از نیروهای مسلح نیز عضو این شورا هستند و هرگونه تصمیم‌گیری درباره ساماندهی و انتخاب یک نقطه برای انتقال پایتخت باید در این شورا اتخاذ شود. طبق روایت ابوترابی، عضو کمیسیون شوراهای مجلس، دولت سیزدهم شورای ساماندهی تهران و امکان‌سنجی انتقال پایتخت سیاسی و اداری تشکیل جلسه نداده و در آن زمان درباره انتقال پایتخت و تشکیل جلسه شورا با آقای مخبر به‌عنوان نایب‌رئیس این شورا صحبت‌هایی انجام شد و نامه‌نگاری نیز انجام شده بود که پاسخی از سوی او دریافت نشد. 

کرباسچی درباره نتایج جابه‌جایی پایتخت برزیل توضیح داد که طبق آن «قبل از اینکه نهادهای دولتی و وزارتخانه‌ها به‌صورت کامل به برازیلیا منتقل شوند، جمعیت شهر از ۵۰۰ هزار نفر به یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر رسید؛ مردمی که به زاغه‌نشینی دراطراف شهر جدید روی آوردند و جمعیت بسیار زیادی داشتند. در همان فاصله تا سال ۱۹۷۰ مجبور شدند تعدادی از صنایع کوچک را به اطراف برازیلیا منتقل کنند تا زاغه‌نشین‌ها بیکار نباشند که همین موضوع مشکلات زیادی به همراه داشت. 

در شرایطی که برای تامین آب این شهر سدی هم احداث شده بود، اما بازهم برای تامین آب شرب با مشکل روبه‌رو شدند. رود آمازون در کنار این شهر قرار دارد و دریاچه‌ای به مساحت ۴۰ کیلومترمربع در اطراف آن ساخته شده بود. با وجود پیش‌بینی‌هایی که برای تامین مسکن انجام شده بود، در این زمینه هم به مشکل خوردند. از طرف دیگر ریودوژانیرو به شهری ناامن تبدیل شد؛ شهر بزرگ ۱۲ - ۱۰ میلیون نفری را بدون حل مشکلات‌شان رها کردند.» 

دولت را سبک کنید

او از مطرح شدن جابه‌جایی پایتخت در دوران حضورش به‌عنوان شهردار تهران گفت: «ما پیشنهاد داده بودیم که به صنایع و آموزش عالی اجازه داده نشود که در تهران اضافه شود. زمانی قرار بود دانشگاه صنعتی شریف را توسعه دهند، ما توصیه می‌کردیم که این گسترش‌ها را به شهرستان‌ها و مراکز استان دیگری منتقل کنید؛ چون یکی از انگیزه‌های اصلی جذب جمعیت به تهران دانشگاه‌هاست. دانشجو وقتی به تهران می‌آید دیگر به شهر خودش برنمی‌گردد و اعضای خانواده‌اش هم گاهی به این شهر مهاجرت می‌کنند. 

صنایع و اشتغال هم همین نقش را دارند. ما در کمیسیونی درست کرده بودیم که در آن وزارت کشور، سازمان برنامه و بودجه و امور استخدامی، وزارت اقتصاد و دو استاندار در آن عضو بودند. گفتیم آنچه مربوط به وظایف حاکمیتی و سیاست‌گذاری است، باید در تهران بماند اما دستگاه‌هایی که جنبه اجرایی دارند را باید از تهران خارج کنید. در آن زمان ۱۶۰ شرکت و سازمان بزرگ در تهران احصا شد؛ شرکت‌هایی مانند کشتیرانی، دخانیات، شیلات، سازمان چای، فولاد و… که در همان زمان هم جمعیت کارکنان آن‌ها از تعداد کارکنان وزارتخانه‌ها کمتر نبود. 

گفتیم چرا باید این سازمان‌ها که حتی کارخانه‌هایشان هم در تهران نیست، اینجا فعالیت کنند؟ ما این موارد را احصا کردیم و متوجه شدیم که بسیاری از آن‌ها نیاز به حضور در تهران نداشتند. مثل بسیاری از کشورها از جمله آلمان مرکز مالی، تجاری و صنعتی در استان‌های متفاوت پراکنده شده است و این کاربری‌ها در پایتخت آن – برلین – نیست. اگر بخواهیم چاره‌ای برای تهران بیاندیشیم، باید وزن دولت را در این شهر سبک کنیم؛ یعنی وزارتخانه‌ها و نهادهای دولتی باقی بمانند اما مجموعه شرکت‌ها و سازمان‌ها به‌خصوص بخش خصوصی به شهرهای دیگر منتقل شود.»

به اعتقاد او تمرکززدایی هم می‌تواند به این روند کمک کند: «وقتی اقتدارگرایی در بدنه حکومت ماست و هر وزیر یا سازمانی تصور می‌کند خودش باید همه تصمیمات را بگیرد همه امور به به مرکز برمی‌گردد ولی اگر اختیارات در بدنه مجموعه حاکمیت ایجاد شود و این اختیار به مدیران داده شود و در عین حال نظارت هم وجود داشته باشد. اگر حکومت از این حالت اقتدارگرایی مطلق بیرون بیاید و بداند دیگران هم می‌توانند در مدیریت نقش داشته باشند، این مرکزگرایی ایجاد نمی‌شود. منظور فدرال سیاسی نیست، بلکه اجرایی است. به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر کارمند دولت که از تهران خارج شود، تعداد زیادی از مجموعه نیروهای خدماتی کاهش پیدا می‌کند.» 

بخش دیگری از این گفته‌ها، به‌دلیل کمبود وقت مطرح نشد که در اینجا اضافه می‌شود. برای بررسی این مساله و جمع‌آوری اطلاعات از هوش مصنوعی استعلام گرفته شده و در اختیار روزنامه قرار گرفته است: 

وضعیت اجتماعی و اقتصادی و زیست‌محیطی پایتخت‌های قبلی در موارد بالا با گذشت سال‌ها چه شد؟ 

تغییر پایتخت توسط برخی کشورها به دلایل مختلفی صورت می‌گیرد که شامل عوامل سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی و اجتماعی می‌شود. ازجمله دلایل اصلی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد. 

1. تمرکززدایی: برخی کشورها برای کاهش تمرکز قدرت و امکانات در یک شهر خاص و توزیع متعادل‌تر منابع، پایتخت را به شهری دیگر منتقل می‌کنند. 

۲. موقعیت جغرافیایی بهتر: گاهی اوقات موقعیت جغرافیایی پایتخت فعلی ممکن است از نظر دسترسی، شرایط آب و هوایی یا خطرات طبیعی (مانند زلزله یا سیل) مناسب نباشد و به همین دلیل پایتخت به مکانی با شرایط بهتر منتقل می‌شود. 

۳. پیشبرد توسعه منطقه‌ای: برخی کشورها با انتقال پایتخت به مناطق کمتر توسعه‌یافته، قصد دارند توسعه اقتصادی و اجتماعی را در آن مناطق تحریک کنند. 

۴. دلایل امنیتی: در برخی موارد، پایتخت‌های فعلی ممکن است به دلایل امنیتی یا نظامی آسیب‌پذیر باشند و انتقال پایتخت می‌تواند از نظر استراتژیکی و دفاعی بهتر باشد. 

5. دلایل سیاسی: تغییر پایتخت گاهی به‌دلایل سیاسی، مانند تغییر رژیم یا تمایل به قطع ارتباط با گذشته است. 

۶. مشکلات تراکم جمعیت: در برخی موارد، تراکم جمعیت و شلوغی در پایتخت فعلی ممکن است باعث شود که کشور به دنبال مکانی با ظرفیت بالاتر برای اسکان جمعیت و خدمات دولتی باشد. هر یک از این دلایل می‌تواند به‌طور مستقل یا در ترکیب با دلایل دیگر باعث شود که یک کشور تصمیم به تغییر پایتخت بگیرد. 

تکلیف وضعیت پایتخت قبلی چه می‌شود؟

پس از تغییر پایتخت، شرایط شهر قبلی معمولاً دستخوش تغییرات متعددی می‌شود که بستگی به عوامل مختلفی مانند برنامه‌ریزی دولت، وضعیت اقتصادی و توانایی شهر در انطباق با تغییرات دارد. برخی از این تغییرات عبارتند از: 

۱ کاهش تمرکز سیاسی و اداری: با انتقال نهادهای حکومتی و سفارتخانه‌ها به پایتخت جدید، شهر قبلی ممکن است از نظر سیاسی و اداری اهمیت کمتری پیدا کند. 

۲ تغییر در اقتصاد شهر: در مواردی، اقتصاد شهری که پایتخت سابق بوده ممکن است دچار رکود شود، زیرا بسیاری از فرصت‌های شغلی و سرمایه‌گذاری مرتبط با دولت به پایتخت جدید منتقل می‌شوند. بااین‌حال اگر شهر به خوبی مدیریت شود، ممکن است بتواند به مرکز اقتصادی، فرهنگی یا گردشگری تبدیل شود. 

۳ بهبود زیرساخت‌ها: در برخی موارد، کاهش تراکم جمعیت و بار اداری ممکن است فرصت‌هایی برای بهبود زیرساخت‌های شهری ایجاد کند و باعث توسعه متوازن‌تری شود. 

۴ تغییر در الگوی مهاجرت: مهاجرت افراد به‌دنبال فرصت‌های شغلی جدید ممکن است از شهر قبلی به پایتخت جدید تغییر کند، که می‌تواند منجر به کاهش جمعیت یا تغییر در ترکیب جمعیتی شهر شود. 

۵ حفظ یا تغییر هویت فرهنگی: برخی از شهرها هویت فرهنگی و تاریخی خود را حفظ کرده و به مراکز گردشگری و فرهنگی تبدیل می‌شوند. در مقابل ممکن است شهرهایی که نتوانند به‌خوبی با تغییرات انطباق یابند، دچار کاهش اهمیت و فرسایش فرهنگی شوند. درنهایت تأثیر تغییر پایتخت بر شهر قبلی بستگی زیادی به سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های بعدی دولت و توانایی شهر در انطباق با وضعیت جدید دارد. 

نمونه‌های موفق و ناموفق تغییر پایتخت: 

این نمونه‌ها نشان می‌دهند که موفقیت یا ناکامی تغییر پایتخت به عوامل متعددی مانند برنامه‌ریزی مناسب، تامین منابع مالی کافی و پذیرش عمومی بستگی دارد. وضعیت اجتماعی، اقتصادی، و زیست‌محیطی پایتخت‌های قبلی در موارد موفق و ناموفق تغییر پایتخت، با گذشت سال‌ها دچار تغییرات متفاوتی شده است. در ادامه وضعیت این شهرها بررسی می‌شود:

۱. ریو دو ژانیرو، برزیل (پس از انتقال پایتخت به برازیلیا): وضعیت اقتصادی: ریودوژانیرو همچنان یکی از مهم‌ترین مراکز اقتصادی و فرهنگی برزیل باقی ماند. با وجود انتقال پایتخت، این شهر به‌دلیل تاریخ، فرهنگ و صنعت گردشگری قوی، توانست جایگاه خود را حفظ کند. 

وضعیت اجتماعی: ریو همچنان با چالش‌های اجتماعی مانند نابرابری و فقر مواجه است، اما همچنان یکی از پربازدیدترین شهرهای جهان است. 

وضعیت زیست‌محیطی: ریو با مسائل زیست‌محیطی مانند آلودگی آب‌وهوا و مشکلات مدیریت زباله مواجه است، اما تلاش‌هایی برای بهبود وضعیت محیط‌زیستی صورت گرفته است. 

2. آلماتی، قزاقستان (پس از انتقال پایتخت به آستانه): 

وضعیت اقتصادی: آلماتی به‌عنوان پایتخت اقتصادی قزاقستان باقی مانده و هنوز یکی از مراکز مالی و تجاری کشور است. توسعه زیرساخت‌ها و جذب سرمایه‌گذاری همچنان ادامه دارد. 

وضعیت اجتماعی: آلماتی به‌عنوان یکی از پرجمعیت‌ترین شهرهای قزاقستان، همچنان با چالش‌های جمعیتی و توسعه مواجه است. 

وضعیت زیست‌محیطی: آلماتی با مسائل زیست‌محیطی مانند آلودگی هوا دست‌وپنجه نرم می‌کند، اما برنامه‌های بهبود زیست‌محیطی در حال اجراست. 

3. یانگون، میانمار (پس از انتقال پایتخت به نایپیداو): 

وضعیت اقتصادی: یانگون همچنان مرکز اقتصادی و تجاری میانمار است و بسیاری از کسب‌وکارها و سرمایه‌گذاری‌ها در این شهر متمرکزند. 

وضعیت اجتماعی: یانگون با چالش‌های اجتماعی مانند ازدحام جمعیت و زیرساخت‌های ناکافی مواجه است. 

وضعیت زیست‌محیطی: یانگون با مشکلات زیست‌محیطی مانند آلودگی هوا و مدیریت ناکارآمد زباله روبه‌روست، اما همچنان یکی از شهرهای مهم و پرجمعیت کشور است. 

4. دارالسلام، تانزانیا (پس از اعلام انتقال پایتخت به دادوما): 

وضعیت اقتصادی: دارالسلام همچنان مرکز اصلی اقتصادی و بندری تانزانیا باقی مانده و رشد اقتصادی این شهر ادامه دارد. 

وضعیت اجتماعی: دارالسلام به‌دلیل تراکم جمعیتی بالا و توسعه نابرابر، با چالش‌های اجتماعی مانند فقر و دسترسی محدود به خدمات عمومی مواجه است. 

وضعیت زیست‌محیطی: این شهر با مسائل زیست‌محیطی مانند آلودگی و فرسایش زیست‌محیطی مواجه است، اما به‌عنوان مهم‌ترین شهر کشور همچنان رشد می‌کند. . 

نتیجه‌گیری: پایتخت‌های قبلی معمولاً نقش‌های اقتصادی و اجتماعی مهم خود را حفظ کرده‌اند، به‌ویژه اگر موقعیت جغرافیایی، تاریخی و اقتصادی مناسبی داشته باشند. اما در مواردی که برنامه‌ریزی و مدیریت به درستی انجام نشده باشد، این شهرها ممکن است با چالش‌های بیشتری مواجه شوند، به‌خصوص در زمینه مسائل اجتماعی و زیست‌محیطی.

آیا با توسعه هوش مصنوعی و دیجیتالی و نیز توسعه‌ی فراگیر سرزمینی نمی‌توان به برخی از اهداف جابه‌جایی پایتخت‌ها دست یافت؟ 

بله. توسعه هوش مصنوعی، فناوری‌های دیجیتالی و توسعه فراگیر سرزمینی می‌تواند به تحقق برخی اهداف جابه‌جایی پایتخت‌ها کمک کند، بدون نیاز به انتقال فیزیکی آن. این اهداف شامل موارد زیر می‌شوند: 

1. تمرکززدایی: بااستفاده از فناوری‌های دیجیتال و هوش مصنوعی، می‌توان خدمات دولتی و اداری را به‌صورت آنلاین و از راه دور ارائه داد، که به کاهش تمرکز و تراکم جمعیت در پایتخت‌های بزرگ کمک می‌کند. 

2. توسعه مناطق کمتر توسعه‌یافته: با ایجاد زیرساخت‌های دیجیتالی و هوشمند در مناطق کمتر توسعه‌یافته، می‌توان توسعه اقتصادی و اجتماعی این مناطق را تشویق کرد، بدون نیاز به جابه‌جایی فیزیکی پایتخت. 

3. افزایش کارآیی اداری: استفاده از هوش مصنوعی می‌تواند فرآیندهای اداری و تصمیم‌گیری را بهبود بخشد، که معمولاً یکی از اهداف جابجایی پایتخت به مناطقی با امکانات بهتر است. 

4. کاهش ترافیک و آلودگی: با دیجیتالی شدن خدمات و کاهش نیاز به حضور فیزیکی در ادارات مرکزی، می‌توان ترافیک و آلودگی در شهرهای بزرگ را کاهش داد. 

5. تقویت امنیت ملی: برخی کشورها برای تقویت امنیت ملی، پایتخت را به مناطق امن‌تر منتقل می‌کنند. استفاده از فناوری‌های پیشرفته می‌تواند به بهبود امنیت دیجیتالی و اطلاعاتی کمک کند، بنابراین فناوری‌های نوین می‌توانند جایگزین مناسبی برای برخی از اهداف سنتی جابجایی پایتخت‌ها باشند و هزینه‌ها و چالش‌های مربوط به انتقال فیزیکی را کاهش دهند.

bato-adv
bato-adv