bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۱۸۰۵۲

ابهام‌زدایی از یک مفهوم؛ وفاق ملی از شعار تا عمل

ابهام‌زدایی از یک مفهوم؛ وفاق ملی از شعار تا عمل

«بر اساس شواهد و شناختی که از شخصیت آقای پزشکیان داریم، می‌توان گفت برای ایشان وفاق ملی فقط یک شعار تبلیغاتی در دوران انتخابات نمی‌تواند باشد.» برای اینکه وفاق ملی از شعار به عمل تبدیل شود یا حداقل سوءگیری عملی آن مشخص شود، باید عام‌ترین ارزش و هدف و منفعت را که می‌تواند آحاد ملت ایران را دور هم جمع کند مشخص شود؛ به تعبیر دیگر، باید دید هدف، ارزش و آرمان مشترک یک ملت چه می‌تواند باشد؛ یا کدام ارزش‌ها و هدف‌ها می‌تواند مبنای توافق ملی باشد.

تاریخ انتشار: ۱۵:۵۳ - ۱۷ دی ۱۴۰۳

روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «وفاق ملی از شعار تا عمل» به کلیدواژه اصلی دولت چهاردهم یعنی وفاق ملی پرداخته است

این روزنامه در این زمینه نوشت: وفاق ملی مفهومی است که توسط مسعود پزشکیان، رییس‌جمهور در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم مطرح شد. بعد از آن تفسیر‌های مختلفی از آن در گفت‌و‌گو‌های سیاسی و حوزه عمومی شکل گرفت و هر کسی از ظن خود و با توجه به گرایش‌های فکری و سیاسی خود آن را معنی و تأویل و تفسیر کرد.

بار مفهومی آن، از تفسیر مضیق و محدود همکاری دو جناح سیاسی رقیب درون حاکمیت و تشکیل یک کابینه متشکل از افراد این دو جناح اصلی تا تفسیر موسع و دربردارنده همه ایرانیان، همه شهروندان این سرزمین را در بر گرفته است.

من نمی‌دانم آیا این مفهوم که توسط جناب پزشکیان و تیم تبلیغات انتخاباتی ایشان مطرح شده است، با چه تفسیر و تلقی بوده است، آیا به دلالت‌های مفهومی این واژه‌ها و امکانات و شیوه‌های عملیاتی شدن آن بعد از پیروزی در انتخابات اندیشیده شده است یا خیر. آیا فقط به عنوان یک شعار جذاب در دوره رقابت‌های انتخاباتی مطرح شده است که تاریخ مصرفش به همان دوره بر می‌گردد یا به شیوه‌های عملیاتی شدن آن پس از انتخابات در شرایط و ساختار سیاسی ایران هم اندیشیده شده است.

به نظر من بر اساس شواهد و شناختی که از شخصیت آقای پزشکیان داریم، می‌توان گفت برای ایشان وفاق ملی فقط یک شعار تبلیغاتی در دوران انتخابات نمی‌تواند باشد.

اگر چنین است، چند پرسش را می‌توان مطرح کرد:

۱- منظور ایشان دقیقا از وفاق ملی چیست و راه‌های تحقق آن را چه می‌داند؟

۲- از تفسیر‌های مختلفی که درباره وفاق توسط نیرو‌های سیاسی و اجتماعی مطرح شده است، کدام‌یک به منظور ایشان نزدیک‌تر است؟

۳- با توجه به بار مفهومی و تاریخ و شناسنامه‌ای که کلمات و مفاهیم دارند، کدام تفسیر‌ها با مفهوم وفاق ملی سازگارتر هستند؟

۴- و بالاخره در شرایط امروز ایران و باتوجه به ساختار‌ها و گروه‌های مختلف ذی‌نفع، چگونه می‌توان به سمت عملی شدن این شعار حرکت کرد.

موضوع این بحث

من در بحثم به پرسش اول و دوم نمی‌پردازم. اینکه منظور آقای پزشکیان از شعار وفاق ملی چه بوده و از تفسیر‌های مطرح شده کدام یک به منظور ایشان نزدیک‌تر و وفادارتر است، موضوع بحث من نیست. این البته پرسشی مهم و ضروری است و پاسخ به آن استلزامات پژوهشی خاص خود را دارد و برخی به آن پرداخته‌اند. فقط اشاره می‌کنم تقلیل وفاق ملی به همکاری دو جناح سیاسی حاکمیتی، به هیچ عنوان برداشت موجهی نیست، چراکه اگر منظور این بود، باید از مفاهیم دیگری مثل وفاق حاکمیتی استفاده می‌شد و تقلیل وفاق ملی به همکاری جناح‌ها و جریان‌های حاکمیتی، سوءاستفاده از کلمات و حتی خیانت به کلمات است.

من به دو پرسش سوم و چهارم می‌پردازم و فکر می‌کنم این مباحث کمک می‌کند مفهوم وفاق ملی، که در یک رقابت انتخاباتی مطرح شده است، در جریان یک گفت‌وگوی اجتماعی در حوزه عمومی و سپهر سیاسی ابهام‌زدایی و برساخته شود، دلالت‌های عملی خاص خود را پیداکند، و به یک مطالبه سیاسی گسترده برای شکل دادن به روند‌های سیاسی تبدیل شود.

وفاق ملی یعنی چه؟

برای پاسخ دادن به این سوال باید مفهوم دو واژه وفاق و ملی را مرور کرد. برای این کار از ادبیات و مباحث جامعه‌شناسانه و علوم اجتماعی استفاده می‌کنم.

معنی لغوی وفاق در فارسی و انگلیسی توافق و همسویی، همراهی، همکاری، هماهنگی و اتحاد و تفاهم است. اما در مباحث علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی، یک مفهوم (Concept) یا سازه مفهومی (Construct) خاصی است که از دل یک سنت نظری بیرون آمده است.

در بین سنت‌ها و رویکرد‌های نظری جامعه شناسی دو رویکرد اصلی وجود دارد: یکی رویکرد وفاقی (Consensus Theory) و دیگری تضادی (Conflict Theory). اینها دو رویکرد رقیب هستند و مفروضات هستی‌شناختی متفاوتی درباره جامعه دارند.

اولی معمولا جامعه را مجموعه‎‌ای دارای انسجام و یکپارچگی می‌داند؛ از نظر آنها، بین اجزا و نهاد‌های مختلف و گروه‌های اجتماعی متفاوت در هر جامعه‌ای نوعی همکاری و هماهنگی برای تحقق اهداف جامعه وجود دارد. مبنای این همکاری و هماهنگی، یکپارچگی و توافق درباره ارزش‌ها و هنجار‌ها و اهداف مشترک است. گاهی این هماهنگی و یکپارچگی ضعیف می‌شود یا از بین می‌رود، اما این یک حالت آسیب‌شناسانه و مرضی و استثنایی است و باید دوباره به حالت عادی یعنی توافق بر ارزش‌ها و اهداف برگشت.

رویکرد تضادی جامعه را پر از تضاد می‌داند؛ مجموعه‌ای از گروه‌های متفاوت اجتماعی (طبقاتی، جنسیتی، قومیتی، شغلی، دینی و مذهبی، نژادی و...) که دارای ارزش‌ها و منافع متفاوت و گاه متعارضی هستند و هر کدام می‌کوشند از منابع محدود جامعه (قدرت، ثروت، منزلت و...) بیشترین انتفاع را داشته باشند. در نتیجه همواره بین آنها تضادها، تعارض‌ها و کشمکش‌هایی جریان دارد. عامل هماهنگ‌کننده این گروه‌ها توازن قدرت و تهدید‌های مشترک است.

بدون اینکه بخواهم وارد مناقشات نظری هستی‌شناسانه این دو دیدگاه بشوم، فقط مطرح می‌کنم که واقعیت جامعه بازتاب‌دهنده هر دو دیدگاه هست. یعنی می‌توان از توافق بر سر اهداف و ارزش‌ها و منافع مشترکی سخن گفت که معمولا جامعه و افراد آن را یکپارچه و هماهنگ می‌کنند؛ یا گروه‌ها و نیرو‌های متفاوت و متعارض که دایم بر سر ارزش‌ها و منافع‌شان در ستیز هستند و گاهی به خاطر توازن قدرت یا عوامل و شرایطی که همه را تهدید می‌کند و به مخاطره می‌اندازد با هم هماهنگ و همراه می‌شوند. صرف‌نظر از این مناقشه، بالاخره در شرایطی (چه این شرایط را قاعده بدانیم و چه آن را استثنا) هماهنگی‌هایی شکل می‌گیرد که لازمه آن توافق بر سر ارزش‌ها و علایق مشترک است.

نکته دیگر این است که این توافق بین چه کسان و گروه‌هایی بر سر چه موضوعاتی شکل می‌گیرد. مضمون، محتوا یا موضوع وفاق را زمینه‌های خاص اجتماعی و سیاسی و گروه‌های موجود در آن زمینه و میدان خاص مشخص می‌کنند.

در جریان انتخابات بود که شعار وفاق ملی مطرح شد. هنوز هم وفاق با همین مضاف (ملی) به کار می‌رود و تخصیص پیدا می‌کند. پس پهنه یا قلمرو این وفاق کشور و ملت ایران است. در انتخاباتی که در سطح ملی برگزار می‌شود هم مخاطبان سیاستمداران، همه آحاد ملت هستند که حق رای دارند. خود این متن و زمینه سیاسی هم ایجاب می‌کند که ملت به مفهوم واقعی آن مخاطب سخن باشند. این ملت شامل همه کسانی می‌شود که در این سرزمین و در این دولت-ملت زندگی می‌کنند، علایق و دغدغه‌های مشترکی برای کشور دارند و همچنین تهدید‌هایی که موجودیت و توسعه کشور را به مخاطره بیندازد، همه آنها را نگران می‌کند.

باتوجه به چنین زمینه و مخاطبانی، برای اینکه وفاق ملی از شعار به عمل تبدیل شود یا حداقل سوءگیری عملی آن مشخص شود، باید عام‌ترین ارزش و هدف و منفعت را که می‌تواند آحاد ملت ایران را دور هم جمع کند مشخص شود. به تعبیر دیگر، باید دید هدف، ارزش و آرمان مشترک یک ملت چه می‌تواند باشد؛ یا کدام ارزش‌ها و هدف‌ها می‌تواند مبنای توافق ملی باشد.

به نظر می‌رسد، عام‌ترین ارزش‌ها و اهدافی که می‌توانند مبنای وفاق ملی باشند و همه یا اکثریت مردم از آن منتفع و برای آنها برانگیخته شوند عبارتند از:

حفظ و رعایت حقوق اساسی همه آحاد مردم (آزادی‌های اساسی و برسمیت شناختن Recognition).

بهبود معیشت و رفاه مردم.

حفظ تمامیت ارضی یا یکپارچگی سرزمینی ایران.

جلوگیری از روند‌های تخریب و فرسایش سرزمین و محیط‌زیست.

بر این لیست می‌توان افزود یا مصادیق تفصیلی‌تر و جزیی‌تر آنها را مشخص کرد.

اما به نظر می‌رسد اینها عام‌ترین ارزش‌ها و اهدافی هستند که این ظرفیت را دارند که در بین قاطبه ملت ایران پذیرفته شده و مبنای وفاق قرار گیرند.

پرسش مهم بعدی این است، آیا در شرایط و ساختار‌های سیاسی کنونی، تحقق و عملی کردن شعار وفاق ملی با این‌تفسیری که مطرح شد، آرزواندیشانه، ایده‌آلیستی و پندارگرایانه نیست؟ آیا این شعار با زمینه واقعی و سیاست و ساختار‌های سیاسی ایدئولوژیک حاکم تناسب عملی دارد؟

پاسخ اجمالی این است، این تعریف از وفاق ملی یک ایده‌آل تایپ یا نمونه آرمانی به مفهومی است که جامعه‌شناس معروف ماکس وبر به‌کار می‌برد. تیپ ایده‌آل با نمونه‌های آرمانی از مفهومی برای شناخت واقعیت هستند. واقعیت‌ها به میزانی به آن نزدیک یا از آن دور هستند. در اینجا که جهت‌گیری تجویزی وجود دارد، نمونه آرمانی وفاق ملی یک افق و چشم‌انداز را نشان می‌دهد که باید به آن سمت حرکت کرد.

آنچه مهم است ابراز و اعلام وفاداری به ارزش‌های مطرح شده برای وفاق ملی و نشان دادن حرکت در این مسیر و به آن سو هست، هر چند که این اهداف در یک افق دور باشند.

آقای پزشکیان و دولت ایشان اگر می‌خواهند وفاق ملی از معنی تهی نشود، لازم است به صورت‌های مختلف در بیان و عمل نشان دهند که در این مسیر هستند آنگاه می‌توانند علاوه بر آن ۵۰ درصد ملت ایران که رای دادند، بخش قابل توجهی از مردم ایران را که رای ندادند را هم در این مسیر با خود همراه ببینند؛ در غیر این صورت، همدلی و همراهی همان ۵۰ درصد رای‌دهنده اول هم ریزش خواهند داشت.

جامعه ایران با تهدید‌ها و مخاطره‌های جدی روبه‌رو است که کاهش آنها و عبور از آنها جز با یک عزم ملی براساس عام‌ترین ارزش‌هایی که مطرح شد، امکان‌ناپذیر است. تحقق وفاق ملی جز با برداشتن موانع حرکت در مسیر تحقق ارزش‌ها و اهداف پیش‌گفته و حرکت در آن مسیر ممکن نخواهد بود.

تحقق این هدف فقط یک ضرورت اخلاقی و سیاسی برای وفاداری و رعایت یک وعده انتخاباتی نیست؛ بلکه یک ضرورت حیاتی برای رفع مشکلات، حفظ سرزمین، توسعه اقتصادی اجتماعی، و همراهی بخش قابل توجهی از مردم در این مسیر است که بدون آن جامعه و کشور ایران در معرض مخاطرات شدیدی قرار خواهد گرفت.

نویسنده: سید‌حسین سراج‌زاده، جامعه‌شناس 

برچسب ها: وفاق ملی پزشکیان
bato-adv
bato-adv