«یک موضوع ساده که امروز خیابانها را به آلودهترین مکانها بدل کرده، بنزین است. هشدارهای عقلا و دلسوزان این بود که تدبیر کنند و با شیب ملایم به قیمت جهانی برسانند. در دهه ۱۳۷۰ پوپولیستهایی در مجلس و برخی نهادهای غیر انتخابی با ادعای حمایت از مستضعفین، نگذاشتند هرفصل ۵ ریال به قیمت این کالای استراتژیک افزوده شود.»
روزنامه اطلاعات با انتقاد از نمایندگان مجلس پوپولیست های مجالس قبل را باعث لطمه به کشور دانست.
این روزنامه نوشت: محمدجواد ظریف نوشت: کارهای بزرگ را زمین میزنند تا مانع محبوبیت و موفقیت رقبا شوند و هنگام تصدی و توفیق هم که رقیب را خانهنشین و حاکمیت را یکدست ساختهاند، بزرگترین ناترازیها و اختلاسهای تاریخ در ارکان ایشان رخ مینماید و برخی مسائل دیگر که قلم از نوشتن استنکاف دارد.
فضای دودزده و سرد تهران و بسیاری از شهرهای ایران، زنگ خطر برای جان شهروندانی است که طی سالها و دههها به مسئولان و مدیران کشور وکالت دادهاند که امور مُلک را با تدبیر و آینده نگری مدیریت کنند، نیازها و کاستیها را برطرف و مشکلات را حل کنند و سر و سامانی به امور جاری بدهند.
این حداقل کارهای جاری برای دستگاه تدبیرگری و دیوانسالاری کشور بزرگ ایران است. حالا کار به جایی رسیده که رئیس دولت فقط باید ناترازیها را تراز و مخالفان بیانصاف را مدیریت کند تا مبادا شیرازه امور بگسلد و این هوای آلوده به ما اخطار میدهد که شرایط میهن و ملت خوب نیست.
آیا حتما باید در اوج بیچارگی به فکر چاره بیفتیم؟ انسان تدبیرگر و خردمند با تجارب و ابزارها و دانش فراوان، پیش از وقوع آسیب و فاجعه، چاره جویی و پیشگیری میکند و این درس ساده را ما هنوز نیاموخته ایم.
عجب آنکه در همین شرایط سخت که مردم در هزارتوی مشکلاتی چون آلودگی و ورشکستگی انرژی و عسرت در معیشت گرفتار شده اند، برخی اعضای قوه مقننه ایران در فکر اعاده ناکامیها و گرفتن انتقام از دولت افتادهاند و برای سلب مزایای اندکی که دولت و رئیس جمهوری نزد افکار عمومی دارد، از هیچ کار و گفتاری دریغ نمیورزند! این اصطکاک و رقابت بیهوده که مانع حداقل موفقیتها در دولتها و دستگاههای حیاتی کشور بوده و هست، دیگر توش و توانی باقی نمی گذارد و شور و شوقی را مجال نمیدهد؛ فقط از حجم منابع انسانی و مالی و زمانی ایران و ایرانی کاسته و میکاهد و پایداری این برادران در طریقت سیاسی و آیینی که برگزیدهاند، مایه شگفتی است.
کارهای بزرگ را زمین میزنند تا مانع محبوبیت و موفقیت رقبا شوند و هنگام تصدی و توفیق هم که رقیب را خانهنشین و حاکمیت را یکدست ساختهاند، بزرگترین ناترازیها و اختلاسهای تاریخ در ارکان ایشان رخ مینماید و برخی مسائل دیگر که قلم از نوشتن استنکاف دارد.
یک موضوع ساده که امروز خیابانها را به آلودهترین مکانها بدل کرده، بنزین است. هشدارهای عقلا و دلسوزان این بود که تدبیر کنند و با شیب ملایم به قیمت جهانی برسانند. در دهه ۱۳۷۰ پوپولیستهایی در مجلس و برخی نهادهای غیر انتخابی با ادعای حمایت از مستضعفین، نگذاشتند هرفصل ۵ ریال به قیمت این کالای استراتژیک افزوده شود. پس از آن نیز به بهانههای دیگر مانع شدند تا امروز که مصیبتی بزرگ فراروی دولت و نظام و مردم شکل گرفته و حل آن با یک جراحی دردناک هم خطر دارد.
حقیقت آن است که مدام به ملاحظه این و آن گروه در قدرت یا دخالت جریانهای ذینفع یا متنفذ و امثال آنها، اصلاح امور به تأخیر افتاده و درمان بیماری به بعد موکول شده است. امروز در سختترین شرایط باید تصمیم گیری و چارهیابی شود. حالا بیاییم و ببینیم چه کسی از آن خیل مدعیان، پاسخ مردمی را میدهد که تورم امانشان را بریده و آلودگی نفسهاشان را بند آورده است؟
آیا همان فریادکنندگان در مجالس دوره سازندگی و پس از آن تا امروز که نمایندگان و رئیس مجلس به کلی اعلام برائت از طرح اصلاح قیمت بنزین میکنند، حاضرند پاسخ دهند یا تشریک مساعی کنند؟ چرا در مواردی که دولت را در محظورات و محذورات قرار میدهد، مثل حمله به دکتر ظریف برای حذف مشاور رئیس دولت و تضعیف وی، یا لایحه پیچیده و مشکل ساز حجاب و عفاف، بدون سنجش منابع و لوازم و عواقب آن، فشار میآورند و هیچ توجهی به وقایع منطقه و افکار عمومی و محدودیتهای دولت ندارند، اما در مسائل بزرگ که با جان مردم و آینده مملکت در ارتباط است، خود را بلااختیار نمایش داده و کنار میکشند!