bato-adv

والت دیزنی؛ راننده آمبولانس جنگی که کاریکاتور می‌کشید

والت دیزنی؛ راننده آمبولانس جنگی که کاریکاتور می‌کشید
والت خودش را به‌عنوان داوطلب رانندگی آمبولانس صلیب سرخ معرفی کرد. والت در طول جنگ، کاریکاتور‌هایی از رخداد‌های درون جنگ می‌کشید که بخشی از آن‌ها در روزنامه «Stars and Stripes» منتشر شد.
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۰ - ۲۶ مهر ۱۴۰۲

«والت دیزنی» در سال ۱۹۰۱ در یک خانواده شش‌نفری متولد شد. او شرکت «والت دیزنی» یکی از مهم‌ترین شرکت‌های انیمیشن و سرگرمی دنیا را بنیان نهاد که فقط در سال ۲۰۱۷، بیش از ۵۵ میلیارد دلار درآمد داشت و ارزش تقریبی آن ۱۸۰ میلیارد دلار ارزیابی شده است.

پنجم دسامبر ۱۱۷ سال پیش در خیابانی به نام استریب در منطقه هوموسای شیکاگو، پسری به دنیا آمد که دنیای انیمیشن را دگرگون کرد.

والتر الیاس دیزنی که امروز او را به نام «والت دیزنی» می‌شناسیم در سال ۱۹۰۱ در یک خانواده شش‌نفری متولد شد. درست همان سالی که «روزولت» رئیس‌جمهور آمریکا شد. او شرکت «والت دیزنی» یکی از مهم‌ترین شرکت‌های انیمیشن و سرگرمی دنیا را بنیان نهاد که فقط در سال ۲۰۱۷، بیش از ۵۵ میلیارد دلار درآمد داشت و ارزش تقریبی آن ۱۸۰ میلیارد دلار ارزیابی شده است. این گزارش آذر ماه سال ۱۳۹۷ در مجله ۲۴ انجام شده است.

راننده آمبولانس جنگی که کاریکاتور می‌کشید

هیچ‌کدام از این مشکلات باعث نشد تا والت اشتیاق و علاقه‌اش را به نقاشی فراموش کند. او همواره تلاش می‌کرد مهارت‌های طراحی و نقاشی‌اش را بهتر کند. اوایل با آبرنگ و مداد شمعی پیش می‌رفت. بعد‌ها برای روزنامه مدرسه‌شان نقاشی می‌کشید. حتی توانست اجازه پدرش را که همیشه مخالف کار‌های هنری او بود برای حضور در کلاس‌های آموزش هنری بگیرد.

تا این‌که برادرش ری، کسی که والت بیشتر از همه خودش را به او نزدیک می‌دانست در سال ۱۹۱۷ به خدمت نیروی دریایی آمریکا درآمد. والت هم می‌خواست راه او را ادامه دهد؛ اما سنش کمتر از این‌ها بود که بتواند به ارتش بپیوندد. پس خودش را به‌عنوان داوطلب رانندگی آمبولانس صلیب سرخ معرفی کرد. والت در طول جنگ، کاریکاتور‌هایی از رخداد‌های درون جنگ می‌کشید که بخشی از آن‌ها در روزنامه «Stars and Stripes» منتشر شد.

کاریکاتوریستی که رد شد

اکتبر ۱۹۱۹ بود که والت به کشورش بازگشت، او دیگر نمی‌خواست در شرکت مربا سازی پدرش کار کند. تجربه حضور در جنگ، او را مستقل و محکم‌تر از پیش کرده بود. والت رؤیا‌های دیگری داشت که حالا می‌خواست آن‌ها را دنبال کند. برای همین به کانزاس، پیش برادرش رفت.

بعدازآن‌که روزنامه «استار» دست رد به سینه او زد که می‌خواست به‌عنوان کاریکاتوریست در آن‌جا کار کند؛ در استودیو هنری تجاری کانزاس‌سیتی مشغول به کار شد. در آن‌جا برای اولین بار با «اوب ایورکز» آشنا شد. هنرمندی که بعد‌ها او را در خلق شخصیت «میکی موس» همراهی کرد.

یک سال بعد آن‌ها باهم استودیو «دیزنی ـ ایورکز» را تاسیس کردند؛ اما درآمد استودیو به‌قدری نبود که بتوانند ادامه دهند؛ بنابراین والت وقتی آگهی استخدام کاریکاتوریست برای شرکت فیلم‌های تبلیغاتی کانزاس‌سیتی را دید، استودیو خودشان را ترک کرد. هرچند که خیلی زود، ایورکز هم به او پیوست.

اولین دیدار با انیمیشن

والت برای اولین بار در روند ساخت تبلیغات این شرکت بود که ساخت انیمیشن را تجربه کرد و به آن علاقه‌مند شد. اولین تکنیک‌هایی که او به‌کار برد؛ کات اوت و انیمیشن روی تلق (cel animation) بود. او کتاب و دوربین قرض گرفت و در خانه‌اش شروع به آزمایش ساخت انیمیشن کرد.

به نظر او شیوه ساخت انیمیشن روی تلق بهتر از کات اوت بود؛ اما او نمی‌توانست کسی را در شرکت کانزاس‌سیتی متقاعد کند که به حرفش گوش دهد؛ بنابراین با همکارش، فرد هارمن کار مشترکی را آغاز کرد. مشتری اصلی آن‌ها سینما‌های محلی نیومون بود.

آن‌ها برای سینما‌ها کلیپ‌های کارتونی خنده‌داری می‌ساختند که پیش از نمایش فیلم‌ها نشان داده می‌شد. برخی کارهایشان موفقیت‌آمیز بود؛ آن‌قدر که بتوانند چندنفری را استخدام کنند و فضایی را برای تاسیس شرکت «Laugh-O-Gram» اجاره کنند؛ اما این شرکت هم بیشتر از یک سال دوام نیاورد. البته این تجربه هم برای والت آورده‌ای داشت.

همان موقع بود که او برای اولین بار به سراغ قصه «آلیس در سرزمین عجایب» رفت و فیلم سیاه‌وسفید ۱۲ دقیقه‌ای ساخت که در آن دختربچه‌ای که ویرجینیا دیویس نقشش را بازی می‌کرد، می‌توانست به دنیای خیالی شخصیت‌های کارتونی برود. این فیلم آن‌قدر دیر تکمیل شد که نتوانست شرکت تازه دیزنی را نجات دهد؛ اما همین تجربه به والت بیست‌ودو ساله کمک کرد که راهش را پیدا کند.

شرکت والت دیزنی تاسیس شد

والت جوان که حالا خودش تبدیل به آلیسی شده بود که دنیای جدیدی را می‌خواست بسازد، به کالیفرنیا رفت. گرچه نیویورک مرکز صنعت کارتون بود؛ اما برادرش ری که به‌تازگی بیماری سل را پشت سر گذاشته بود در این ایالت اقامت داشت. در آن‌جا بود او سرانجام توانست با مارگارت وینکلر، توزیع‌کننده نیویورکی فیلم ملاقات کند و قرارداد فروش «کمدی‌های آلیس» را ببندد.

۱۶ اکتبر ۱۹۲۳ که این قرارداد امضا شد، تاریخ شروع شرکت دیزنی است. نام اولیه شرکت، «استودیو برادران دیزنی» بود که بعد‌ها به پیشنهاد ری به «والت دیزنی» تغییر یافت.

آن‌ها خانواده دیویس، بازیگر آلیس را متقاعد کردند که به هالیوود بیایند و در قراردادی با دیویس ۱۰۰ دلار در ماه برای او در نظر گرفتند. والت، اوب ایورکز را فراموش نکرده بود. باید او را هم متقاعد می‌کرد که باز در کنارش قرار بگیرد و به هالیوود بیاید.

خرگوش خوش‌شانس دزدیده شد

آن‌ها به مدت چهار سال ساخت این کمدی‌ها را ادامه دادند. تا این‌که والت تصمیم گرفت ساخت مجموعه‌های کارتونی را آغاز کند. ستاره جدید دیزنی، «اسوالد، خرگوش خوش‌شانس» بود. آن‌ها در عرض یک سال ۲۶ قسمت برای این کارتون ساختند؛ اما سال بعد وقتی والت می‌خواست از توزیع‌کننده، پول بیشتری بگیرد، متوجه خیانت او شد. توزیع‌کننده با تمام انیماتور‌ها قرارداد بسته بود تا بتواند ساخت مجموعه اسوالد را در استودیو خودش بدون والت ادامه دهد.

والت وقتی به قراردادش نگاه کرد، متوجه شد که حق مالکیت انیمیشنی را ندارد که ساخته است. این درس دردناکی برای این کارتون‌ساز جوان بود؛ اما همین موضوع باعث شد تا در تمام قرارداد‌های بعدی تاکید کند که مالک هر چیزی است که خودش می‌سازد. درهرصورت، سال ۲۰۰۶ مدیر اجرایی دیزنی، باب ایگر حق مالکیت این شخصیت را به دیزنی بازگرداند.

موشی که دیزنی را نجات داد

در سال ۱۹۲۸ همه‌چیز تغییر کرد. والت و ایورکز (که تصمیم گرفت با دیزنی بماند) مشهورترین شخصیت کارتونی دیزنی، «میکی‌ماوس» را خلق کردند. در ابتدا نام این شخصیت «مورتیمر ماوس» بود؛ اما لیلیان، همسر والت عقیده داشت که این نام زیادی پُرزرق‌وبرق است.

دو قسمت از کارتون میکی‌ماوس آماده شد؛ اما والت قادر نبود این فیلم‌ها را بفروشد. چون عصر، عصر سینمای ناطق بودند و مردم دیگر از فیلم‌های صامت استقبال نمی‌کردند؛ بنابراین والت ابتکار عمل را به‌دست گرفت. او صدای میکی‌ماوس شد. برای اولین بار کارتونی با صدای کاملا هماهنگ شده روی پرده سینما‌ها رفت.

فیلم «ویلی، کشتی بخار» ۱۸ نوامبر ۱۹۲۸ اکران شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. والت تا سال ۱۹۴۷ صدای میکی را خودش تامین می‌کرد. بلافاصله بعدازآن ساخت سری کارتون‌هایی براساس شخصیت این موش جذاب شروع شد. حالا شرکت دیزنی معروف شده بود و حتی مجله «تایم» هم به آن می‌پرداخت.

این مجله در سال ۱۹۳۱ مقاله‌ای درباره میکی‌ماوس نوشت. در ایتالیا او را بانام «تاپولینو» و در ژاپن بانام «میکی کوچی» می‌شناختند. فرصتی پیش آمده بود تا شخصیت‌های دیگری هم بعد از میکی‌ماوس ظهور کنند، شخصیت‌هایی مانند دانلد داک.

درنهایت، اولین کارتون تمام‌رنگی دیزنی به نام «گل‌ها و درخت‌ها» در سال ۱۹۲۳ جایزه اسکار بهترین کارتون سال را برنده شد. بعدازآن تا اواخر دهه ۱۹۳۰ هرسال یکی از انیمیشن‌های دیزنی برنده جایزه اسکار می‌شد.

دیوانه کامل یا حماقت دیزنی؛ لقب‌هایی برای ساخت سفیدبرفی

تا این‌که درست وقتی والت به ۳۰۰ دلار نیاز داشت، مردی در نیویورک حاضر شد ۳۰۰ دلار برای مجوز استفاده از تصویر میکی‌ماوس روی مداد‌هایی تولیدی‌اش به والت بدهد. والت موافقت کرد و این شروع تجارت‌های غیرسینمایی در دیزنی بود. به‌زودی عروسک‌ها، ظرف‌ها، مسواک‌ها، رادیوها، مجسمه‌ها و ... با تصاویری از میکی‌ماوس به بازار آمدند. در خلال همین سال‌ها بود که گروه «۹ پیرمرد افسانه‌ای دیزنی» شکل گرفتند.

لس کلارک، مارک دیویس، اولی جانستون، میلت کاهل، وارد کیمبال، اریک لارسون، جان لانزبری، ولفگانگ رایترمن و فرانک توماس انیماتور‌هایی بودند که برخی از آن‌ها بعد‌ها کارگردان شدند و هسته اصلی انیماتور‌های کار‌های مهم و به‌یادماندنی دیزنی را تشکیل دادند.

درباره آن‌ها کتابی به همین نام منتشر شده است و با پولی که از فروش حق استفاده از تصویر شخصیت‌های دیزنی روی کالای متعدد به‌دست آمد؛ سرانجام رؤیای والت محقق شد. او در سال ۱۹۳۴ یک‌شب همه هنرمندان شرکت را دور هم جمع کرد و به آن‌ها اعلام کرد که قرار است اولین انیمیشن بلند سینمایی را براساس قصه «سفیدبرفی و هفت کوتوله» بسازند. هرچند اوایل شک و تردید‌هایی وجود داشت؛ اما شور و اشتیاق والت بیشتر از همه این شک و تردید‌ها بود.

بسیاری از انیمیشن‌سازان پیش‌بینی می‌کردند که دیزنی با ساخت «سفیدبرفی و هفت کوتوله» ورشکست خواهد شد و به این پروژه لقب «حماقت دیزنی» داده بودند. مت هیگ در کتاب «سلاطین نام‌های تجاری» دراین‌باره می‌نویسد: «روزنامه‌نگاران، حکمت ساخت اولین فیلم بلند انیمیشن تکنی‌کالر را مورد تردید قرار دادند.

حتی یک روزنامه برای نوشتن تیتری که همه مطلب را ادا کند، با استفاده از بازی کلامی با عنوان یکی از فیلم‌های کوتاه میکی‌ماوس، چنین نوشت: «دیوانه کامل». اما قمار دیزنی، برنده بود. «سفیدبرفی و هفت کوتوله» بی‌درنگ به یک فیلم کلاسیک تبدیل شد.»

ساخت این فیلم سه سال طول کشید و در کریسمس ۱۹۳۷ «سفیدبرفی و هفت کوتوله» اکران شد. «سفیدبرفی و هفت کوتوله» تبدیل به پرفروش‌ترین فیلم آن دوران شد و فقط چند سال بعد فیلم «بر باد رفته» توانست رکورد فروش آن را پشت سر بگذارد. «سفیدبرفی و هفت کوتوله» در آن زمان سه برابر هزینه تولیدش فروش کرد.

والت دیزنی پدری صبور بود

در اوایل سال ۱۹۲۵ لیلیان باوندز به‌عنوان هنرمند بخش جوهر و رنگ در شرکت دیزنی استخدام شد. والت و لیلیان خیلی زود به هم علاقه‌مند و چند ماه بعد ازدواج کردند. در سال ۱۹۳۳ آن‌ها صاحب دختری به‌نام دیانا شدند؛ اما، چون لیلیان قبل و بعد از به دنیا آمدن دیانا چند تجربه تلخ سقط را پشت سر گذاشته بود؛ آن‌ها سه سال بعد دختری به نام شارون را به فرزندخواندگی گرفتند.

دیزنی همه تلاشش را کرد تا دخترانش از سوی مطبوعات شناسایی نشوند و عکسی از آن‌ها به چاپ نرسد. او نگران موقعیت دخترهایش بود، چون پدری بسیار مسئول و باصبر و حوصله بود. دختران دیزنی الهام‌بخش او در تولید بسیاری از کار‌ها بودند. مثلا «مری پاپینز» که یکی از مشهورترین فیلم‌های کودکان تاریخ سینماست، براساس کتابی ساخته شد که والت برای دخترش دیانا خریده بود و می‌خواند. دایانا این موضوع را به‌خوبی به یاد می‌آورد.

حتی والت در یکی از گفت‌وگوهایش اعتراف کرد که در مورد برنامه‌های دیزنی لند از دخترهایش کمک می‌گرفته است. والت گفت: «نشسته بودم و داشتم به نوجوانان فکر می‌کردم و جلب توجه آن‌ها در پارک فکر می‌کردم. دیانا در نزدیکی من بود؛ بنابراین از او پرسیدم، دیانا، من باید چه چیزی در پارک قرار دهم که دختر‌های هم‌سن تو را علاقه‌مند کند؟ و او گفت: پدر این ساده است، پسرها!»

دیانا هم در گفت‌وگویی با «هافینگتون پست» درباره پدرش گفت: «او واقعا یک پدر بود. هرروز صبح من و خواهرم را به مدرسه می‌رساند. هر تعطیلات آخر هفته، چهارشنبه یا یکشنبه را روز پدر می‌نامید و ما تمام‌روز به پارک محلی می‌رفتیم. او همیشه در مدرسه کنار ما بود و هیچ مراسم «شب پدر»‌ی را از دست نداد.» بعد‌ها دیانا موزه دیزنی را تاسیس کرد و رئیس بنیاد خانواده والت دیزنی شد.

منبع: همشهری آنلاین

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین