فرارو- علیرغم آن که افراد در طول زندگی تغییر میکنند و آموزش میپذیرند، متخصصان عنوان کردهاند که دورههای شکل گیری خاصی که به عنوان "پنجرههای تکاملی" شناخته میشوند برای کسب مهارتهای خاص بسیار مهم هستند. برای مثال، استفاده از صداها و کلمات برای تعامل با افراد در چند سال نخست زندگی به منظور یادگیری زبان کودکان بسیار مهم است.
به گزارش فرارو به نقل از phys، مطالعهای تازه انجام شده توسط تیمی بین المللی از دانشگاههای کالیفرنیا و رومانی نشان میدهد که ممکن است یک پنجره تکاملی برای مهارتهای استدلالی نیز وجود داشته باشد که ۲۵ سال نخست زندگی را شامل میشود و محیط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی افراد به شدت بر نحوه کسب این مهارتها تاثیر میگذارد.
پژوهشگران دریافتند که پس از فروپاشی رژیم کمونیستی اقتدارگرای رومانی در سال ۱۹۸۹ میلادی افزایش سریع استفاده از آموزش و فناوری و گذار از یک منبع اطلاعاتی واحد و تحت کنترل دولت به منابع متنوع، تاثیر شدیدی بر شیوه تفکر افراد به ویژه در میان جوانان داشت. نسلهای پس از فروپاشی سیاسی درباره صدق و صحت گزارهها راستی آزمایی کردند و به فرآیندی که به "تفکر معرفتی" شهرت یافته، رسیدند.
تفکر معرفتی طیف وسیعی را در بر میگیرد از جمله تفکر مطلق گرایانه یعنی این باور که صرفا یک ادعا میتواند درست باشد تا تفکر چندگانه یعنی این باور که بیش از یک ادعا میتواند درست باشد و در نهایت تفکر ارزیابی گرایانه بدان معنا که ادعاها را میتوان از نظر منطق و شواهد مورد ارزیابی قرار داد.
"آمالیا یونسکو" نویسنده اصلی مقاله مرتبط با آن مطالعه، میگوید: "چه ما منابع خبری مختلف را زیر نظر داشته باشیم یا در یک فید شلوغ توئیتر بگردیم، دائما با دیدگاههای مختلفی در مورد موضوعات مختلف از سیاست گرفته تا فیلم مواجه میشویم. برخی از این موضوعات وزن بی نهایت بیش تری در مقایسه با مقولات دیگر دارند، اما در نهایت ما از همان سازوکار برای تصمیم گیری در مورد چگونگی درک دیدگاههای متضاد استفاده میکنیم".
در ایالات متحده تحقیقات روانشناسی تکاملی نشان داده که کودکان معمولا به صورت مطلق فکر میکنند سپس به تفکر چندگانه تکامل پیدا کرده و گاهی اوقات به ویژه با سطح تحصیلات نسبتا بالاتر و قرار گرفتن در معرض تجربیات و دیدگاههای مختلف به عنوان بزرگسالان ارزیابی گرا ظاهر میشوند.
نویسندگان مقاله فرضیهای را مطرح کردند مبنی بر آن که در جامعهای که توسط یک حکومت استبدادی اداره میشود با کنترل دقیق حکومت بر اطلاعات و آموزش محدود و مواجهه اندک با جهان خارج تفکر مطلق گرایانه بیشتر رواج پیدا خواهد کرد. برعکس در جامعهای باز و دموکراتیک احتمالا تفکر ارزیابی گرایانه بیش تری وجود خواهد داشت.
برای آزمایش این موضوع آنان به صورت موردی بر روی رومانی تمرکز کردند که در اواخر دهه ۱۹۴۰ میلادی ساختاری کمونیستی بر آن کشور حاکم شد و با اتحاد جماهیر شوروی همسو شده بود. از آغاز سال ۱۹۶۵ میلادی تحت رهبری اقتدارگرای "نیکلای چائوشسکو"، رومانی به طور فزایندهای سرکوبگر و منزوی شد. پس از سرنگونی چائوشسکو در سال ۱۹۸۹ میلادی آن کشور به سرعت به سمت دموکراسی حرکت کرد، اقتصاد بازار را پذیرفت و به اتحادیه اروپا پیوست. امروزه رومانیاییها نظام آموزشی در حال توسعه و دسترسیای آزاد به فناوری، رسانههای اجتماعی، کالاهای مصرفی و امکانات سفر دارند.
پژوهشگران مطالعه انجام شده این پرسش را مطرح کردند که این گذار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی چگونه بر تفکر معرفتی رومانیاییها تاثیر گذاشته است؟ آنان با تمرکز بر سه گروه سنی افرادی که پس از انقلاب دموکراتیک متولد شده بودند (در فاصله سنی ۱۸ تا ۳۰ سال)، افرادی که اواخر نوجوانی و اوایل بزرگسالی شان را تحت رژیم استبدادی گذرانده بودند (در فاصله سنی ۴۵ تا ۵۹ سال) و افرادی که دست کم ۴۵ سال را تحت رژیم استبدادی گذرانده بودند (فاصله سنی ۷۵ سال و بالاتر) این پژوهش را انجام دادند.
نویسندگان مقاله مذکور سناریوهایی را به پاسخ دهندگان ارائه کردند که در آن دو شخصیت دارای دیدگاههای متضادی بودند. سپس از پاسخ دهندگان پرسیدند: حق با کدام شخصیت است؟ آیا هر دوی آنان درست میگویند و چرا؟ نتیجه نشان داد در میان اکثر افرادی که گذار به دموکراسی را در دوران میانسالی تجربه کرده بودند، در مقایسه با افرادی که دوران ابتدایی زندگیشان در آن دوره سپری شده بود، تفکر مطلق گرایانه بیشتر دیده میشد.
اکثریت قریب به اتفاق افراد ۷۵ ساله یا بالاتر در این مطالعه تمایل داشتند اخباری را بخوانند یا گوش دهند و فورا آن را به عنوان حقیقت در نظر بگیرند احتمالا به این دلیل که در بخش عمده عمرشان صرفا به یک برنامه تلویزیونی برای تماشا دسترسی داشتند و تمام کتب، اخبار، فیلمها و موسیقی از یک منبع آن هم دولتی تغذیه میشدند و سانسور در موردشان اعمال میشد.
"رالوکا فوردوئی" یکی از نویسندگان این مقاله در دانشگاه تیمیشورا در رومانی، میگوید: "افراد با سن بالاتر که در دوران کمونیستی بزرگ شدند آموخته بودند که به اقتدار معلمان در کلاس درس احترام بگذارند و برخی از آنان هرگز فرصت پیدا نکردند به دبیرستان بروند".
او میافزاید: "در مقابل نسل جوانی که در بررسیمان مورد ارزیابی قرار دادیم و در حال حاضر بین ۱۸ تا ۳۰ سال سن دارند توسط معلمانشان برای بیان نظرات، تفکر انتقادی و بررسی اطلاعات به چالش کشیده شده اند".
پژوهشگران دریافتند ارزیابی گرایان در میان جوانترین نسل که بالاترین سطح تحصیلات را نیز داشتند رویه غالب بودند. سطوح پایینتر آموزش رسمی و استفاده از رسانههای اجتماعی سطوح بالاتری از تفکر مطلق گرا و سطوح پایین تری از ارزیابی گرایی را در افراد مورد مطالعه نشان داد.
نویسندگان مطالعه به این نتیجه رسیدند که پنجره تکاملی برای تفکر معرفتی در طول ۲۵ سال نخست زندگی باز است و پس از آن به آرامی بسته میشود و سبک تفکر معرفتی فرد در دوران بعدی زندگی در بزرگسالی ممکن است به میزانی اندک تغییر کند.
"پاتریشیا گرینفیلد" یکی از نویسندگان آن مقاله و استاد روانشناسی در دانشگاه کالیفرنیا میگوید: "ما دریافتیم که محیط اجتماعی ایجاد شده توسط ترکیبی از دموکراسی و اقتصاد بازار اغلب افراد را وادار میکند که این فرض را که یک پاسخ درست وجود دارد، کنار بگذارند و احتمالات متعدد را ارزیابی کنند زمانی که فردی در چنین محیطی متولد شود و یا این محیط را تا سن ۲۵ سالگی تجربه کند بر نوع تفکرش تاثیرگذار خواهد بود. ما در واقع دریافتیم که یک دوره تکاملی حساس برای دستیابی به روشهای تفکر فرهنگی وجود دارد".
نویسندگان مقاله اشاره کردند که معتقدند یافتههای آنان میتواند به توضیح این که چرا دسترسی نامحدود به اطلاعات، رسانههای اجتماعی و انبوهی از نظرات شخصی گاهی اوقات میتواند به حرکت در جهت مخالف بیانجامد و فرد را به سوی تفکر مطلق گرا و سیاستی اقتدارگرایانه سوق دهد نیز بپردازد.
گرینفیلد میگوید: "در ایالات متحده همراه با ظهور اینترنت و رسانههای اجتماعی اهمیت نظرات شخصی افزایش یافته که این موضوع با کاهش اهمیت حقایق همراه بوده است. علیرغم آن که روند افزایش منابع برای دسترسی به اطلاعات و نظرات در رومانی با دموکراتیک شدن و گشایش جامعه همراه بوده، در ایالات متحده استفاده بی رویه از این اصل که هر کس حق اظهارنظر دارد به تفکر مطلق گرایانه دامن زده است".
یکی از نویسندگان این مقاله میگوید:" در رومانی گذار از استبداد به دموکراسی با کاهش تفکر مطلق گرا و تقویت ارزیابی گرایی به عنوان نوعی تفکر مرتبط بود. براساس پژوهش ما میتوان پیش بینی کرد که تغییر معکوس در محیط به سمت اقتدارگرایی بیشتر منجر به حرکت بیشتر به سوی تفکر مطلق گرایانهتر میشود".
نویسندگان مقاله اشاره کردند که تغییرات در جهتی اقتدراگرایانه در ایالات متحده در دوران زمامداری ترامپ رخ داده و در سالیان اخیر در کشورهای دیگری در سراسر جهان نیز در حال وقوع بوده است.