در اینجا با توجه به رویکردهای یادگیری، دو نظریه در مورد سبکهای یادگیری را مورد بحث قرار میدهیم: یکی از آنها بار اساس حلقۀ یادگیری تجربی کلب و دیگری براساس برنامهریزی عصب زبانی شکل گرفته است.
فرارو- در اینجا با توجه به رویکردهای یادگیری، دو نظریه در مورد سبکهای یادگیری را مورد بحث قرار میدهیم: یکی از آنها بر اساس حلقۀ یادگیری تجربی کلب و دیگری براساس برنامهریزی عصب زبانی شکل گرفته است.
به گزارش فرارو، ایدۀ سبک یادگیری از جایی میآید که ما هر کدام روشی را برای یادگیری ترجیح میدهیم. برای مثال، برخی مردم دوست دارند بنشینند و در مورد موضوعی مطالعه کنند، در حالیکه برخی دیگر ترجیح میدهند که مستقیم وارد گود شوند. با این حال، معمولاً مرزبندیها اینقدر پررنگ نیست، چرا که اولویتهای یک فرد ممکن است به مرور زمان تغییر کنند، زیرا در زندگی مجبورید کارهای مختلفی انجام دهید.
با این حال، اینکه از سبک مطلوب خود شناخت داشته باشید، میتواند به شما کمک کند تا راههای جدیدی برای مطالعه پیدا کنید که برایتان بهتر است.
حلقۀ یادگیری کلب میگوید که ما همه از تجربۀ خود به شکل حلقهای یاد میگیریم. مردم اتفاق افتادن چیزی را مشاهده میکنند و در مشاهدۀ خود تامل میکنند. این تجربه و تامل سپس به دانش نظر که آن شخص دارد، ضمیمه شده یا با خواندن و تمرین کردن پیشتیبانی میشود و چارچوبی میسازد که در آن تجربۀشان را میگنجانند. برای تکمیل این حلقه، افراد بایستی بتوانند مهارتهای جدیدی را که یاد گرفتهاند تمرین کنند.
کلب نظریۀ خود را در قالب یک حلقه ارایه کرد. اما وقتی که ما از این حلقه عبور میکنیم، هر کدام ترجیح میدهیم که از جاهای مختلف شروع کنید و زمان بیشتری را صرف بعضی از جنبههای کنیم.
پیتر هانی و آلن مامفورد این موضوع را متوجه شدند و بر اساس کار کلب، نظریۀ سبکهای یادگیری را پیشنهاد دادند. هانی و مامفورد، چهار سبک یادگیری متفاوت را تشخیص دادند:
فعالیت گرایان با انجام دادن یاد میگیرند. آنها نمیخواهند بهشان گفته شود که چه باید بکنند، آنها میخواهند مستقیم وارد گود شوند و تلاششان را بکنند. فعالیتگرایان حرفهایی نظیر اینها میزنند:
«بگذار امتحانش کنم ببینم چی میشه» «میشه امتحانش کنم؟» عملگرایان دغدغۀشان این است که چه چیزی به درد جهان واقعی میخورد. آنها علاقهای به مفاهیم مجرد ندارند، تنها میخواهند بدانند که آیا چیزی عملی هست یا نه.
عملگرایان ممکن است جملاتی نظیر جملات زیر را به کار ببرند:
«این در عمل چطور کار میکند؟» «من نمیفهمم که ربط این چیست؟»
تاملگرایان دوست دارند که راجع به آنچه یاد میگیرند، فکر کنند. آنها میخواهند پیش از امتحان کردن، چیزها را کاملاً بفهمند.
تاملگرایان جملاتی نظیر زیر را به زبان میآورند:
«بگذار یک لحظه راجعش فکر کنم.» «نمیخوام عجله کنم.»
نظریهگراها دوست دارند بفهمند که یادگیری جدید چگونه در قالب «چارچوبشان» و نظریههای پیشین جای میگیرند.آنها با چیزهایی که با چیزهایی که از قبل میدانستند جور درنیاید، احساس راحتی نمیکنند.
نظریهگراها احتمالاً جملاتی نظیر زیر را بر زبان میآورند:
«اما این جوری با فلان چیزی جور در میآید؟» «من فقط میخواهم اصول پشت این موضوع را متوجه شوم.»
برای یادگیری موثر، مهم است که بتوانیم از هر چهار سبک استفاده کنیم، اما اکثر مردم یکی دو تا از این سبکها را بیشتر ترجیح میدهند.
ترکیب های متداول شامل فعالیتگرایانه/ عملگرایانه و تاملگرایانه/ نظریهگرایانه هستند.
همچنان که یادگیری و توسعۀ دیگر سبکها امکانپذیر است، اولویتهای سبک یادگیری نیز به مرور زمان تغییر میکنند. مردم اغلب متوجه میشوند که در واکنش به اقتضائات شغلی متفاوت یا تغییرات در زندگیشان، سبک یادگیریشان دستخوش تغییر میشود.
یکی از متداولترین مدلهای سبکهای یادگیری که به آموزگاران آموخته میشود و از این رو بسیاری از کودکان با آن آشنا هستند، بر اساس برنامهریزی زبان عصب زبانی شکل گرفته است. در این مدل، یادگیرندان صاحب ویژگیهای بصری، شنیداری و حرکتی فرض میشوند، و بر این اساس، ترجیح شما نسبت به نحوۀ دریافت اطلاعات شرح داده میشود.
یادگیرندگان بصری ترجیح میدهند از طریق دیدن اطلاعات را دریافت کنند و اغلب آن را به شکل تصویری پردازش میکنند. این یعنی اغلب در قالب تصاویر فکر میکنند و چیزها را به یاد میآورند و ترجیح میدهند بخوانند، گراف ببینند و از نمادها استفاده کنند. یادگیرندگان شنیداری ترجیح میدهند که گوش دهند و از آنچه که میشنوند اطلاعات را دریافت کنند. آنها سخنرانی و مباحثه را به خواندن ترجیح میدهند.
یادگیرندگان حرکتی از طریق تجربه و به خصوص کاوش لمسی جهان یاد میگیرند. آنها ترجیح میدهند که با آزمودن یاد بگیرید.
در اینکه هر یک از ما ترجیح خاصی در چگونگی یادگیری دارد، شکی نیست. همچنین همۀ ما چیزهای متفاوت کوچکی داریم که در آنها خوب هستیم و ممکن است به سبک یادگیری ما ربط داشته باشد یا نداشته باشد.
نظریۀ اصلی میگوید که تجربۀ یادگیری باید به شکلی شکل یابد که با سبک یادگیریای که ترجیح میدهیم جور دربیاید. متاسفانه، نظریههای بسیاری در زمینۀ سبکهای یادگیری وجود دارند، اما شواهد بسیار کمی در رابطه با اینکه آموزش به یک سبک خاص برای نوع خاصی از یادگیرنده مفید خواهد بود، وجود دارد.
در نتیجه، هنوز کار زیادی مانده تا شواهد کافی بدست آید که آیا آموزش باید متناسب با سبکهای یادگیری تنظیم شود یا نه. با این حال، تنها به خاطر نبود شواهد کافی در قالب پژوهشهای رسمی، نباید از سبک یادگیری خود غفلت کنید.
دانش نسبت به سبکهای یادگیری، ممکن است به شما برای شناخت راههای گوناگون یادگیری که میتوانند برای شما لذتبخش یا بهتر باشند، کمک کند. برای مثال:
روشهای فعالیتگرایانۀ یادگیری شامل طوفان مغزی، آزمون عملی، ایفای نقش، بحث گروهی و حل مسئله میشود.
روشهای عملگرایانه شامل مطالعۀ موردی و زمان گذاشتن برای تفکر راجع به کاربردهای عملی آنچه که یاد میگیرید است.
یادگیری تاملگرایانه شامل زمان گذاشتن برای مطالعه حول یک موضوع و تماشای دیگران هنگام انجام آن کار است.
یادگیری نظریهگرایانه شامل مدلها و تئوریها و انبوهی از اطلاعات پیشینی میشود.
با درک این موضوع که روشهای مختلفی برای یادگیری وجود دارد و یادگیری ایدهآل در یک حلقه اتفاق میافتد، امکان تنوع بخشی به تجربۀ یادگیری خود را مییابید و این میتواند توانایی یادگیری شما و حفظ اطلاعات را بهبود بخشد.
اگر دریافتید که انواع خاصی از آموزش یا یادگیری واقعاً مناسب شما نیست، از اینکه تجربۀ یادگیری خود را دستکاری کنید، نترسید. اگر به فکر گذراندن یک دوره، چه کوتاه و چه بلند، هستید، بد نیست به شخصی که دوره را برگزار میکند زنگ بزنید و راجع به نوع آموزش و یادگیری از او سوال کنید. ممکن است بتوانید بیخیال بخشهایی از آن شوید یا اینکه آن فرد دورهای مناسبتر برای شما انجام دهد.
اگر قادر نیست که تجربۀ یادگیری را تغییر دهید، همیشه میتوانید آن را با خودتان تطبیق دهید. مثلاً اگر با نشستن سر کلاس و گوش دادن به حرف زدن استاد مشکل دارید، به این که دوره را رها کنید فکر نکنید. در عوض سعی کنید که آن را به چیزی متفاوت بدل کنید. جزوه بنویسید یا تصویری نظیر نقشۀ ذهنی بکشید که به شما کمک کند تا آن را به شکلی بصریتر به خاطر آورید، یا میتوانید یک جلسۀ مباحثه با دیگران بعد از کلاس تشکیل دهید تا به روشی متفاوت یادگیری را تجربه کنید.
اگر دورۀ شما امتحان محور است، باید به این موضوع نیز فکر کنید که چگونه موضوع را مرور خواهید کرد. مثلاً، شما ممکن است از کلاسها خوشتان بیاید، اما آیا میخواهید با استفاده از جزوههایتان مرور را انجام دهید؟ شاید بد نباشد که از استاد بپرسید که امکان ضبط صحبتهایش را دارید، یا میتوانید جزوههایتان را خودتان ضبط کنید و بعداً برای مرورشان، برای خودتان پخششان کنید.
علم سبکهای یادگیری همچنان قدری گنگ است و شواهد کافی در این مورد که آیا باید تعلیم و یادگیری باید کاملاً منتاسب سبکهای یادگیری تراشیده شود، وجود ندارد. با این حال، شکی نیست که تجربیات یادگیری گوناگون، کمک میکند تا همه، چه معلم و چه شاگرد، بتوانند توجه و علاقۀشان را به موضوع حفظ کنند.
حتی اگر عناصری در دورۀ انتخابی شما وجود دارد که مناسب شما نیستند، با آنها کنار بیایید. تجربیات مختلف، توانایی شما را برای یادگیری به روشهای مختلف گسترش میدهد و این امر همواره راهگشاست.
منبع: Skills You Need