bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۲۱۶۴۸
آیا دیپلماسی می‌تواند جایگزین فشار حداکثری شود؟

تقاطعی که ایران و ترامپ قرار است به هم برسند!

تقاطعی که ایران و ترامپ قرار است به هم برسند!

روابط پرتنش ایران و آمریکا، به‌رغم چالش‌های عمیق، همچنان فرصتی برای جلوگیری از فاجعه‌ای بزرگ‌تر در منطقه دارد. تجربه سیاست فشار حداکثری و اقدامات تهاجمی نشان داده که این رویکرد‌ها نه‌تنها برنامه هسته‌ای ایران را متوقف نکرده، بلکه موجب تقویت تندرو‌ها و تشدید مقاومت داخلی در ایران شده است. در مقابل، دیپلماسی، هرچند دشوار و پرهزینه، بهترین راه برای کاهش تنش‌ها، دستیابی به توافقی پایدار و حفظ ثبات منطقه است. اکنون بیش از هر زمان دیگری، واشنگتن و تهران نیازمند تصمیمات واقع‌بینانه و اجتناب از مسیر تقابل نظامی هستند تا از پیامد‌های فاجعه‌بار برای دو طرف و منطقه جلوگیری کنند.

تاریخ انتشار: ۱۶:۵۳ - ۲۸ دی ۱۴۰۳

فرارو- دو مانع اصلی در مسیر مذاکرات ایران و آمریکا شامل ذهنیت تقابلی سیاست‌گذاران واشنگتن و مخالفت اسرائیل با هرگونه توافق است. این عوامل تنش‌ها را تشدید کرده و امکان موفقیت دیپلماسی را کاهش می‌دهد. جایگزین دیپلماسی، جنگی پرهزینه خواهد بود که نه‌تنها برنامه هسته‌ای ایران را متوقف نمی‌کند، بلکه ثبات منطقه را متزلزل کرده و هزینه‌های سنگینی برای آمریکا و متحدانش به همراه خواهد داشت. دیپلماسی همچنان بهترین گزینه است.

به گزارش فرارو، هرچند روابط میان تهران و واشنگتن در سال‌های اخیر به صحنه‌ای از جدال‌های بی‌پایان و بی‌اعتمادی‌های عمیق بدل شده، اما در این میدان پرآشوب، گاهی هم جرقه‌هایی از امید به چشم می‌خورد. نشانه‌هایی از تمایل به تعامل، اگرچه پراکنده و شکننده، در میان برخی نهاد‌ها و بازیگران کلیدی خودنمایی می‌کند.

مقامات و تحلیلگران غربی، با نگاهی به این جرقه‌ها، بر این باورند که بازگشت طرفین به میز مذاکرات می‌تواند به منزله گشودن دریچه‌ای باشد به سوی فرصتی استثنایی؛ فرصتی که آمریکا از طریق آن بتواند به‌جای استفاده از زبان زور، با ابزار دیپلماسی، برنامه هسته‌ای ایران را در کنترل گیرد. آنها همچنین هشدار می‌دهند که هرگونه تعلل یا شکست در این مسیر، ممکن است جرقه‌ای برای شعله‌ور شدن آتشی باشد که منطقه را در کام خود فرو برده و منافع واشنگتن را به چالش بکشاند. در این فضای پر از تعارض، این پرسش برجسته می‌شود: آیا دیپلماسی خواهد توانست جایگزین سایه‌های سنگین تهدید و تقابل شود، یا تاریخ همچنان در این مسیر پر پیچ‌وخم تکرار خواهد شد؟

دیپلماسی در تقاطع تقابل؛ آیا ترامپ از تجربه گذشته درس خواهد گرفت؟

ترامپ که در مبارزات انتخاباتی خود وعده داده بود از درگیری‌های پرهزینه در خاورمیانه اجتناب کند، اکنون باید نشان دهد که دیپلماسی می‌تواند جایگزینی مؤثر برای رویکرد‌های تقابلی باشد. ازسرگیری مذاکرات با تهران نیازمند ارزیابی واقع‌بینانه از نگرانی‌های امنیتی دو طرف و ارائه تضمین‌های لازم برای ایجاد اعتماد متقابل است. نادیده گرفتن این فرصت، نه‌تنها برنامه هسته‌ای ایران را پیچیده‌تر خواهد کرد، بلکه ممکن است آمریکا را در مسیر درگیری‌هایی سوق دهد که با وعده‌های پیشین ترامپ مبنی بر کاهش حضور نظامی در خاورمیانه در تضاد آشکار است.

تصمیم ترامپ برای خروج از توافق هسته‌ای برجام در سال ۲۰۱۸، تحولی بنیادین در روابط تهران و واشنگتن ایجاد کرد. این اقدام، با وجود مخالفت‌های بین‌المللی، به عنوان بخشی از سیاست «فشار حداکثری» طراحی شد تا ایران را از لحاظ اقتصادی و دیپلماتیک منزوی کند. در این چارچوب، دولت ترامپ بزرگ‌ترین بسته تحریم‌های اقتصادی تاریخ آمریکا علیه ایران را اعمال کرد، به‌طوری که صادرات نفت ایران به پایین‌ترین سطح خود در دهه‌های اخیر رسید.

علاوه بر تحریم‌های اقتصادی، ترامپ در حوزه نظامی نیز رویکردی تهاجمی اتخاذ کرد. نقطه اوج این سیاست، ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، در ژانویه ۲۰۲۰ بود که به عنوان یکی از پرتنش‌ترین اقدامات دوران ریاست‌جمهوری او شناخته می‌شود. با این حال، این رویکرد تهاجمی نتوانست ایران را به تغییر سیاست‌های هسته‌ای یا منطقه‌ای خود وادار کند، بلکه موجب تشدید مقاومت تهران در برابر فشار‌های بین‌المللی شد.

سیاست فشار حداکثری ترامپ، در کنار اقدامات هدفمند اسرائیل همچون ترور محسن فخری‌زاده دانشمند ارشد حوزه هسته‌ای و خرابکاری در تأسیسات حساس هسته‌ای نطنز، نه‌تنها باعث توقف برنامه هسته‌ای ایران نشد، بلکه تهران را به افزایش سطح غنی‌سازی اورانیوم تا ۶۰ درصد سوق داد. اقدامات اسرائیل نیز، اگرچه برای مختل کردن پیشرفت‌های هسته‌ای ایران طراحی شده بود، اما در عمل موجب تسریع برنامه ایران و افزایش انگیزه این کشور برای خودکفایی بیشتر در حوزه فناوری هسته‌ای شد.

ترامپ و دوراهی ایران؛ فشار حداکثری یا بازگشت به دیپلماسی؟

با نزدیک شدن به آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، سیاست احتمالی وی در قبال ایران همچنان با ابهامات و سیگنال‌های متناقض همراه است. از یک سو، ترامپ در دوران اول ریاست‌جمهوری خود نشان داد که تمایل به اتخاذ رویکرد‌های تهاجمی و اعمال فشار حداکثری دارد. گزارش‌هایی از حلقه نزدیکان وی نیز حاکی از این است که برخی از مشاوران و مقامات پیشین، سناریو‌هایی مانند بازگشت به تحریم‌های سخت‌تر و حتی حمله نظامی محدود به تأسیسات هسته‌ای ایران را مطرح کرده‌اند. این رویکرد، در صورت عملی شدن، نه‌تنها تنش‌ها را در خاورمیانه به شدت افزایش خواهد داد، بلکه ریسک گسترش درگیری نظامی را نیز به دنبال خواهد داشت.

با این حال، در سوی دیگر این معادله، برخی از مشاوران ترامپ، از جمله مسعد بولس، به اهمیت باز گذاشتن در‌های دیپلماسی اشاره کرده‌اند. این دیدگاه بر این اساس استوار است که فشار اقتصادی و تهدید نظامی به تنهایی نمی‌تواند ایران را به تغییر رفتار وادار کند و تنها راه پیش‌رو، مذاکره جدی برای دستیابی به توافقی جدید است. این اختلاف در دیدگاه‌ها نشان می‌دهد که سیاست ترامپ در قبال ایران ممکن است ترکیبی از رویکرد‌های فشار و تعامل باشد. آینده این روابط همچنان در هاله‌ای از ابهام است، اما رویکرد ترامپ در ماه‌های اولیه ریاست‌جمهوری‌اش می‌تواند سرنوشت مسیر دیپلماسی یا تقابل را تعیین کند.

در ایران، انتخاب مسعود پزشکیان به‌عنوان رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب، رویکرد جدیدی را در سیاست داخلی و خارجی این کشور نمایان کرده است. پزشکیان که به تعامل و دیپلماسی اعتقاد دارد، بار‌ها بر اهمیت همکاری با غرب برای کاهش فشار‌های اقتصادی و حل بحران معیشتی مردم تأکید کرده است. او در سخنرانی‌های اخیر خود اشاره کرده که تقویت اقتصاد ایران بدون کاهش تنش‌های بین‌المللی و بهبود روابط با قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا، دشوار خواهد بود. این رویکرد، از سوی جریان‌های میانه رو و اصلاح‌طلب ایران به‌عنوان راهی برای بازگرداندن امید به جامعه و باز کردن گره‌های اقتصادی کشور تبیین شده است.

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، نیز همسو با این سیاست، از آمادگی تهران برای ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای خبر داده است. او در اظهارات خود تأکید کرده که ایران همچنان به دنبال راه‌حلی دیپلماتیک برای حل مناقشه هسته‌ای است، اما در عین حال هشدار داده است که فرصت برای مذاکرات محدود است. عراقچی همچنین تصریح کرده که هرگونه توافق جدید باید شامل تضمین‌هایی برای رفع تحریم‌ها و احترام به حقوق ایران در چارچوب توافقات بین‌المللی باشد. این مواضع نشان می‌دهد که تهران به‌رغم فشار‌های داخلی و خارجی، همچنان مسیر مذاکره را باز نگه داشته، اما برای دستیابی به نتایج ملموس، انتظارات مشخصی از طرف‌های مقابل دارد.

دو مانع بزرگ دیپلماسی ایران و آمریکا؛ سیاست‌های واشنگتن و مخالفت‌های اسرائیل

دو مانع عمده بر سر راه ازسرگیری مذاکرات میان ایران و آمریکا همچنان پابرجاست و امکان موفقیت دیپلماسی را با چالش‌های جدی روبه‌رو کرده است. نخستین مانع، ذهنیت غالب در سیاست‌گذاری واشنگتن است که ایران را به‌عنوان تهدیدی فراتر از واقعیت موجود ترسیم می‌کند. این نگاه، که ریشه در سیاست‌های چند دهه‌ای آمریکا علیه جمهوری اسلامی دارد، موجب شده است تا تصمیم‌گیرندگان در واشنگتن به‌جای در نظر گرفتن ظرفیت‌های واقعی ایران و امکانات تعامل، بیشتر به سمت تقابل و اعمال فشار تمایل پیدا کنند.

مانع دوم، مخالفت آشکار اسرائیل با هرگونه توافقی است که ممکن است از نفوذ ایران در منطقه نکاهد. اسرائیل همواره با استفاده از ابزار‌های دیپلماتیک، اطلاعاتی و نظامی تلاش کرده تا مسیر دیپلماسی را مختل کند. اقدامات مستقیم اسرائیل، مانند حملات سایبری و حملات هوایی به منافع ایران در منطقه، تنش‌ها را به سطحی خطرناک رسانده است. این اقدامات، علاوه بر تأثیرگذاری بر محاسبات ایران، فشار مضاعفی بر دولت‌های غربی وارد می‌کند تا از مواضع سخت‌گیرانه‌تر علیه تهران حمایت کنند.

جایگزین دیپلماسی میان آمریکا و ایران، ورود به یک درگیری نظامی است که پیامد‌های فاجعه‌باری برای منطقه و منافع استراتژیک آمریکا به همراه خواهد داشت. هرچند حملات پیشگیرانه به تأسیسات هسته‌ای ایران از سوی برخی محافل در واشنگتن و تل‌آویو به‌عنوان راه‌حلی برای مهار برنامه هسته‌ای ایران مطرح می‌شود، اما این اقدام به‌ندرت می‌تواند برنامه هسته‌ای ایران را به‌طور کامل متوقف کند. تجربه‌های مشابه نشان داده است که چنین حملاتی نه‌تنها تأسیسات هدف را به‌طور کامل از بین نمی‌برد، بلکه انگیزه کشور هدف را برای تسریع تلاش‌های خود جهت دستیابی به توانمندی هسته‌ای تقویت می‌کند.

تحلیلگران و کارشناسان غربی بر این نظر هستند: حمله نظامی به ایران احتمالاً با پاسخ‌های تلافی‌جویانه گسترده‌ای همراه خواهد بود. ایران به دلیل موقعیت استراتژیک و شبکه‌های منطقه‌ای خود، توانایی ایجاد اختلال در جریان صادرات نفت از خلیج فارس، حمله به نیرو‌های آمریکایی در منطقه و حتی انجام عملیات‌های تلافی‌جویانه مستقیم علیه خاک آمریکا یا متحدانش را دارد. چنین سناریویی می‌تواند منجر به خسارات جانی و مالی هنگفتی شود که نه‌تنها هزینه‌های اقتصادی و سیاسی بالایی برای واشنگتن به همراه خواهد داشت، بلکه ثبات شکننده خاورمیانه را نیز بیش از پیش متزلزل می‌کند. این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که دیپلماسی، هرچند دشوار و پیچیده، همچنان بهترین راه‌حل برای جلوگیری از بروز یک فاجعه منطقه‌ای و بین‌المللی است.

نتیجه گیری

روابط پرتنش ایران و آمریکا، به‌رغم چالش‌های عمیق، همچنان فرصتی برای جلوگیری از فاجعه‌ای بزرگ‌تر در منطقه دارد. تجربه سیاست فشار حداکثری و اقدامات تهاجمی نشان داده که این رویکرد‌ها نه‌تنها برنامه هسته‌ای ایران را متوقف نکرده، بلکه موجب تقویت تندرو‌ها و تشدید مقاومت داخلی در ایران شده است. در مقابل، دیپلماسی، هرچند دشوار و پرهزینه، بهترین راه برای کاهش تنش‌ها، دستیابی به توافقی پایدار و حفظ ثبات منطقه است. اکنون بیش از هر زمان دیگری، واشنگتن و تهران نیازمند تصمیمات واقع‌بینانه و اجتناب از مسیر تقابل نظامی هستند تا از پیامد‌های فاجعه‌بار برای دو طرف و منطقه جلوگیری کنند.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین